مرید البرغوثی، شاعر و رماننویس شناختهشده فلسطینی در 77 سالگی از دنیا رفت.
وی در بیانیه مطبوعاتی که به همین مناسبت منتشر شد افزود «البرغوثی از نویسندگان و شاعرانی بود که آثار خلاقانه خود را به دفاع از مساله فلسطین و مبارزات و آرمانهای ملت فلسطین و قدس، سرزمین و پایتخت همیشگی فلسطینیان اختصاص داد. با آثار منظوم و منثور او حکایت مبارزه ملی فلسطینیان و اندیشه انسانی ماندگار خواهد شد.»
اتحادیه نویسندگان و ادیبان فلسطینی نیز درباره او نوشت «درگذشت شاعر بزرگ ما خسارت بزرگ و دردناکی به بدنه و سیمای فرهنگ عربی و فرهنگ ملی فلسطین وارد کرد. او یکی از شخصیتهای تاثیرگذاری بود که یافتن جایگزین برایش حقیقتا دشوار خواهد بود.»
این اتحادیه در ادامه افزود «البرغوثی همواره فاصله خود را با موسسات و نهادهای فرهنگی و سیاسی رسمی حفظ میکرد و یک روشنفکر مستقل و یکی از منتقدان سرسخت پیمان اسلو به شمار میرفت.»
البرغوثی در طول زندگی ادبی و حرفهای خود در جلسات شعری متعدد و نمایشگاههای بزرگ کتاب در نقاط مختلف دنیا شرکت میکرد و در دانشگاههای قاهره، آکسفورد، منچستر، مادرید، اسلو و غیره به سخنرانی درباره فلسطین و شعر فلسطینی میپرداخت. او در سال 2015 نیز به سمت هیئت داوران جایزه رمان عربی منصوب شد.
مرید البرغوثی در روستای دیر غسانه در نزدیکی رامالله فلسطین سال 1944 متولد شد. او در سال 1963 برای پیوستن به دانشگاه قاهره و تحصیل در رشته زبان انگلیسی به مصر سفر کرد و در سال 1967 در سالی که اسرائیل باقی سرزمینهای فلسطین را اشغال کرد فارغالتحصیل شد.
البرغوثی 30 سال را در غربت سپری کرد و نتوانست به فلسطین بازگردد. او بعدها در کتاب معروف خود با عنوان «رامالله را دیدم» که به چندین زبان ترجمه شده، نوشت «هیچ غائبی به طور کامل و هیچ چیز به همان شکل سابق خود باز نخواهد گشت». این کتاب روایت بازگشت شاعر فلسطینی بعد از گذشت 30 سال از سفر غربت به وطن خود است که در سال 1997 نیز جایزه ادبی نجیب محفوظ را برای نویسندهاش به ارمغان آورد.
البرغوثی در سال 2009 نیز رمانی با عنوان «آنجا متولد شدم، اینجا متولد شدم» منتشر کرد که در واقع ادامهای برای رمان اول او در سفر و دیدار فلسطین بود. او در این کتاب روایت سفر بازگشت خود به همراه تنها پسرش به وطن مادریاش را نقل میکند. این کتاب در سال 2012 به زبان انگلیسی منتشر شد.
برغوثی همچنین 12 مجموعه شعر نیز منتشر کرد که از جمله آن میتوان به مجموعههای «طوفان و بازسازی آن»( 1972)، «فلسطینی در آفتاب» (1974)، «سرودی برای فقر مسلحانه» ( 1976)، «زمین اسرار خود را بازگو میکند»(1987) ، «شعرهای پیادهرو»(1980) ، «وقتی همدیگر را ببینیم» (1990)، «منطق کائنات» (1996) و «نیمهشب» (2005) اشاره کرد.
نظر شما