«عچق» یک کمدی عاشقانه
شهرام زرگر درباره این نمایشنامه گفت: «عچق» نمایشنامهای کمدی است از «موری شیسگال» نویسنده معاصر آمریکایی و یکی از سه کمدینویس ممتاز 50سال ِاخیر آمریکا، که دو نفر دیگر «نیل سایمون» و «وودی الن» هستند. این نمایشنامه در دهه 70 میلادی نوشته شده و مثل بسیاری از کمدیهای آن دوره، مضمون آن تضاد عاطفی و بحران در روابط خانوادگی است. شخصیتهای نمایشنامه دو مرد میانسال هستند که در روزگار جوانی در یک دانشگاه درس میخواندهاند و پس از مدتها یکدیگر را مییابند. هر یک از آنها دارند یک بحران را پشت سر میگذارند و بعد از مدتها دوری از هم، کلید مشکل خود را در یک توافق پیدا میکنند.
این کمدی، یک کمدی موقعیت است که طبیعتا ظرایف کلامی هم در آن بسیار کار شده است. این ترجمه را چیزی حدود ۱۶ سال پیش به پایان رساندم، اما اخیرا توسط نشر نیماژ منتشر شده است.
مورای شیسگال و آثارش در ایران
زرگر ادامه داد: شیسگال از نویسندههای نسل بین دو جنگ جهانی است. او متولد دهه 30 آمریکا است که کودکی و نوجوانیاش با جنگ جهانی دوم و سپس جنگهای آمریکا در کره و ویتنام پیوند خورده. نویسندگان این نسل، شاید راه گریز از تلخی زمانه را در کمدی جستوجو کردهاند. او جزو حلقهای از نویسندگانِ جوان طنزپزداز است که کار خود را با نوشتن متن کمدیهای تک نفره (استندآپ کمدی) شروع کرد. درست همچون نیل سایمون و وودی آلن که البته خودش هم استنداپ کمدی اجرا میکرد.
شیسگال تقریبا تمامی آثارش در سینما و تلویزیون نیز به تصویرکشیده شده و موفق بودهاند. معروفترین نمایش او هم همین نمایشنامهی «عچق» است. نویسنده واژه Luv را به کار برده است به جای واژه Love و به رابطه عاطفی کمرنگتر و سطحیتری از عشق دارد. من هم آن را به «عچق» ترجمه کردم که در اصطلاح جدیدساخته شبکههای اجتماعی، به مفهومی سطحیتر از عشق دلالت دارد و عمق، غنا و وابستگی آن از عشق کمتر است. نوعی ارتباط سطحی و زود گذر! به زعم من اگر عشق ترکیبی از( ع+ش+ ق = علاقه شدید قلبی) باشد؛ عچق (ع +چ+ ق = علاقه ی چندم قلبی) است. حدود 50 سال پیش، اواخر دهه 40 که بازار ترجمه نمایشنامههای خارجی در ایران داغ بود و همزمان با انتشار آثار نمایشی در اروپا و امریکا، ترجمه آنها در ایران نیز منتشر میشد، دو نمایشنامه تک پردهای از «موری شیسگال» توسط «پرویز صیاد» ترجمه و چاپ شد. تا آن روز ـ و از آن پس ـ کار دیگری از او ترجمه نشده بود.
او در ادامه گفت: در دو سال گذشته سه نمایشنامه از ترجمههای من به نامهای «شکار مرگ» نوشته «آیرا لوین» و یک نمایشنامه دیگر با عنوان طولانی «لحظههایی ارزشمند از یک آلبوم خانوادگی برای رضایت خاطر تو در سالهای دراز پیش رو » نوشته «نفتالی یاوین» از سوی نشر بیدگل منتشر شده است.
«شکار مرگ» و «اتاق ورونیکا» دو نمایشنامه معمایی
این کارگردان تئاتر بیان کرد: «آیرا لوین» سابقه نوشتن نمایشنامههای معمایی و ترسناک را دارد. فضاهایی وهمناک. ما در زبان فارسی واژهای مناسب برای «تریلر» نداریم. نمایشنامه دیگری از او ـ سال ها پیش ـ ترجمه کرده بودم به نام «اتاق ورونیکا» که آن هم به چاپ پنجم رسیده است. «شکار مرگ» درباره نویسندهای است که درامهای جناییاش بسیار معروف است. اما او به آخر راهش رسیده و سوژهای در چنته ندارد. از یک نمایشنامه که یک نویسنده آماتور از هوادارانش برایش فرستاده بسیار خوشش میآید. او را به خانه خود دعوت میکند و تصمیم میگیرد او را از سر راه خود بردارد تا بتواند نمایشنامه را به نام خود به صحنه ببرد و...
این مترجم با اشاره به نمایشنامه «اتاق ورونیکا» گفت: این نمایشنامه هم جزو ژانر تریلر یا به عبارتی ترسناک است. داستان درباره دعوت یک دختر و پسر به صرف چای در خانه یک زن و مرد میانسال است. میزبانان ادعا میکنند که دختر شباهت زیادی به دختر کارفرمای آنها دارد که زمانی برای او کار میکردند. اینکه در همین مکان خواهر آن دختر، بستری است و بعد از مدتها که فوت خواهرش را از او پنهان کردهاند اگر دختری که مهمان است لباس دختر مرده را بپوشد، ممکن است برای بهبودی او خوب باشد! پس از آن شرایطی به وجود میآید که اصلا برای خواننده قابل پیشبینی نیست. تم نمایشنامه در حقیقت پیرامون نوعی قربانی کردن برای رسیدن به رستگاری است.نمایشنامه جذابی است که تاکنون به4 یا5 چاپ رسیده است.
«لحظههای ارزشمند..» از نویسندهای ناکام
شهرام زرگر درباره دیگر نمایشنامه ترجمه شده است گفت:«لحظههایی ارزشمند از یک آلبوم خانوادگی برای رضایت خاطر تو در سالهای دراز پیش رو » نمایشنامهای است از یک نویسنده جوان انگلیسی به نام «نفتالی یاوین» که همین یک نمایشنامه را مینویسد و در 30 سالگی میمیرد. میتوان او را در زمره ابزوردنویسان جوان دهه 70میلادی به شمار آورد. داستان نمایشنامه، شامل 6 تابلو از زندگی یک خانواده 5 نفره است که علایق، روابط، ترسها، دغدغهها و امیدهای آنان را به تصویر میکشد. در هر تابلو پرسشی طرح میشود و تا پایان نمایش گریبان خواننده را رها نمیکند.
او در پاسخ به این که چه آثار دیگری را در دست ترجمه دارد افزود: در حال حاضر نمایشنامه «آدمکش» نوشته «آنتونی شفر» را در دست ترجمه دارم [که پیش از آن نمایشنامه «بازرس» او را ترجمه کرده بودم] و ترجمه دو نمایشنامه ی دیگر از آیرا لوین را در برنامه کاری خود دارم
نظر شما