دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۰
طریقت‌های صوفیه در مصر معاصر/ اعمال و کتاب‌ها

طریقت‌های صوفیه در مصر معاصر شاخه‌های متعددی را تشکیل می‌دهند. یکی از این طریقت‌ها به شیخ عبدالقادر گیلانی منسوب است. همه این طریقت‌ها اعمال خاص و منابع مطالعاتی ویژه خود را دارند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در دو قسمت پیشین از سلسله گزارش‌های «تصوف و عرفان در مصر؛ گذشته و حال حاضر» نوشته علی ابوالخیر دو محور از محورهای مورد اشاره نویسنده بحث شد. در آن قسمت‌ها نویسنده درباره ریشه شیعی تصوف در مصر و مختصری پیرامون تاریخ تصوف در این کشور و بویژه آیین‌های مربوط به دوره فاطمیان مصر نوشت. در قسمت تازه ضمن تکمیل بحث آیین‌های مربوط به فاطمیان، شاخه‌های صوفیه در مصر معاصر معرفی و منابع مطالعاتی آنها معرفی می‌شود. قسمت نخست را از اینجا و قسمت دوم را هم از اینجا بخوانید و در ادامه با قسمت سوم همراه شوید:

آیین‌های رمضانی متعلق به فاطمیان متنوع است، از جمله آنهاست: مسحراتی (بیدار کردن مسلمانان برای خوردن غذای سحری –دهل زنی) که فاطمیان در مصر به آن اهتمام می‌ورزیدند و خلیفه معز لدین‌الله (اولین خلیفه عباسی در مصر) خودش در اوایل خلاف فاطمیان در قاهره به آن توجه داشت.

داستان فانوس (۱) ماه رمضان به شب ورود معز الدین فاطمی به قاهره باز می‌گردد. هنگام ورود ایشان مصادف بود با شب اول ماه مبارک، جوهر الصقلی فرمانده فاطمی، دستور داد مردم برای استقبال از معز لدین الله با در دست داشتن شمع برای روشن کردن مسیر او، از خانه‌های خود خارج شوند. خلیفه فاطمی از این استقبال شگفت زده شد و بعد از آن فانوس را به عنوان سنت رمضانی برگزید.

در زمان خلافت العاضد لدین الله (واپسین خلیفه فاطمی)، تجمع کودکان با فانوس‌ها شروع شد و این همزمان بود با خروج خلیفه برای رؤیت هلال ماه رمضان که کودکان برای روشن کردن مسیر او با فانوس خلیفه را همراهی می‌کردند.

آنچه می‌خواهیم در این مختصر بگوییم این است که تصوف مصر، یک نهضت دینی، مردمی و انسانی را محقق ساخت؛ و بر خلاف آنچه که دشمنان تصوف مدعی هستند که متصوفه در برابر حکومت‌ها منفعل بوده و کاری نمی‌کنند. تصوف در مصر در برهه‌های از تاریخ پایه گذار یک نهضت انقلابی بوده است. در قسمت‌های بعدی به این موضوع اشاره خواهیم کرد.

در دهه‌های اخیر وهابی‌ها به مصر یورش آورده و تلاش کردند اندیشه وهابی را در مصر رواج دهند و توانستند اختلافاتی را به وجود آورند و ما شاهد هجوم و حمله‌های کلامی و فیزیکی از جانب سلفی‌ها و وهابی‌ها به طریقت‌های صوفی و الازهر بودیم که هدف اصلی آن دور کردن مصر از روح ایمان جمعی و تصوف بود؛ اما مصری‌ها و طریقت‌های صوفی بخوبی با آن مقابله کرده و اندیشه وهابی را پس زدند.

در اینجا باید به نکته مهمی اشاره کنم کشور مصر از دهه هشتاد به بعد مورد هجوم وهابیت قرار گرفت و شیوخ وهابی، اقدام به تکفیر صوفیه، اشعری‌ها، شیعیان و معتزله کردند در قسمت‌های بعد در این مورد مفصل سخن خواهیم گفت.

محور سوم؛ تصوف معاصر
همانطور که دیدیم روح تصوف در هویت مصری نفوذ کرده است. روحیه دینی‌ای که به پیامبر گرامی اسلام (ص) و اهل بیت (ع) عشق و محبت می‌ورزد و در عین حال برای صحابه احترام قائل است. به خاطر این روحیه، طریقت‌های صوفی در همه نقاط مصر گسترش یافتند. و چه بسیار طریقت‌های بزرگی که از دل آنها طریقت‌های کوچک تری منشعب شدند و همگی مزین به روحیه عشق و برادری بودند.

همانطور که دکتر عبد الهادی قصبی می‌گوید: « تصوف بمنزله روش تدریس است و آن بمانند برنامه ای یکپارچه و مدون با معلمانی چند است که هر معلم روشی برای توضیح و بیان مطلب دارد؛ ولی سرانجام به همان برنامه و روش اصلی پایبند است.» (۲) و این سخنی درست است.

با توجه به تعداد زیاد طریقت‌های صوفی در مصر و تأسیس گاه و بی گاه طریقتی جدید، دولت مصر به این نتیجه رسید که باید قوانینی را برای تأسیس و ساماندهی فعالیت طریقت‌های صوفیانه تصویب و اجراء کند. در همین راستا شیخ علاءالدین ابوالعزائم شیخ طریقت عزمیه می‌گوید: «هم اکنون بیش از ۱۰۰ طریقت تصوف در مصر داریم که ۷۲ طریقت ثبت شده است و تعداد طریقت‌های فعال به ۶۵ طریقت می‌رسد، زیرا بعضی از طریقت‌ها، علیرغم اینکه ثبت شده و رسمی هستند اما یا رهبرشان فوت کرده یا به هر دلیلی فعالیت ندارند. از سوی دیگر برخی از طریقت‌های ثبت نشده مانند رضوانیه، واقعا فعال‌اند.»
 
در زیر به برخی از مواد قانونی مربوط به تأسیس طریقت‌های جدید اشاره می‌کنم.

قانون تأسیس طریقت‌های تصوف (۳)
طبق قانون ساماندهی طریقت‌های تصوف به شماره ۱۱۸ به سال ۱۹۷۶ مؤرخ ۰۹/۰۹/۱۹۷۶، طریقت‌های صوفیانه به هنگام صدور این قانون مشخص شده‌اند و تأسیس یا ساماندهی طریقت جدید مجاز نیست؛ مگر اینکه به هنگام ارائه درخواست ایجاد طریقت جدید، طریقت مشابه با همان اسم و عمل وجود نداشته باشد در این صورت مجوز تأسیس آن با دستوری از جانب وزیر اوقاف و امور الازهر و با موافقت شورای عالی طریقت‌های صوفیانه و وزارت کشور صادر و این مجوز در روزنامه رسمی منتشر می‌شود.

شیوه ساماندهی طریقت‌های صوفیانه به گونه‌ای است که اگر طریقتی جدید در ساختار و فعالیت با طریقتی قدیمی مشترک باشند، این قانون است که در این مورد تصمیم می‌گیرد، بر این اساس ساماندهی طریقت‌های جدید مانند طریقت‌های ثبت شده است و مبنای آن تاریخ انتشار مجوز صادره برای تأسیس و ساماندهی‌اش در روزنامه رسمی است که همه آنها متناسب با شروط، شرایط و اقداماتی است که آیین نامه‌های اجرایی تعیین کرده است.

بر اساس ماده ۲۸ قانون مذکور، هر طریقتی از طریقت‌های صوفیانه باید شیخ داشته باشد، شیخ طریقت همان رئیس معنوی و اداری آن نیز هست. مسئولیت او نظارت بر امور طریقت، مستقل از سایر مشایخ طریقت‌های صوفیانه است.

شرایط لازم برای کسی که می‌خواهد شیخ طریقت شود:
بر اساس ماده ۲۹: « کسی که می‌خواهد شیخ طریقتی از طریقت‌های صوفیانه شود باید شروط زیر را داشته باشد:

۱)بالغ و برخوردار از حقوق مدنی و سیاسی کامل باشد.
۲)محکومیت جنایی یا محکومیت مخل امانتداری و آبرو نداشته باشد، مگر اینکه بی گناهی او در این دو مورد مذکور ثابت شده باشد.
۳)خواندن و نوشتن را به نحو احسن بداند و به مبانی دین اسلام اشراف داشته باشد.

بر اساس این قانون هر شخصی که ساده‌ترین شروط را دارا باشد، می‌تواند طریقت صوفی ایجاد کند و با مریدان خود در یکجا جمع شود و به همین دلیل شمار زیادی طریقت‌های صوفیانه در مصر بوجود آمده است؛ جالب اینکه حتی اگر این طریقت‌ها پیروان و مریدانی نداشته باشند، تأسیس آنها اشکالی نداشته و منع قانونی ندارد.

قانون به هر شخص مصری اجازه می‌دهد از هر طریقت قانونی صوفیانه که می‌خواهد پیروی کند؛ حتی اگر شمار مریدان یک نفر باشد. البته در عمل همه طریقت‌های صوفیانه مریدانی دارند.

قانون مربوط به ساماندهی فعالیت‌های شیخ طریقت
طبق قانون مذکور که انور سادات رئیس جمهور فقید مصر صادر کرده است و همچنان این قانون ضمانت اجرایی دارد، شیخ طریقت، در سایر استان‌ها، مراکز و بخش‌ها از افراد واجد شرایط نماینده‌ها، جانشینان و جانشینانِ جانشینان را تعیین می‌کند و فردی از اعضای طریقت که این مهم را می‌پذیرد باید، صلاحیت لازم را داشته باشد. شیخ طریقت نمی‌تواند از مریدان و جانشینان خود مبالغی تحت عنوان درآمد، وام، پرداخت‌های دوره‌ای و یا هر چیزی تحت این عناوین دریافت کند.

همچنین بر اساس این قانون: «مراکز هر یک از طریقت‌های صوفیانه دفتری برای ثبت مشخصات هویتی اعضاء و مریدان دارد که در آن اسامی اعضای طریقت، نمایندگان، جانشینان و جانشیانِ جانشینان ثبت می‌شود و شیخ طریقت و یا جانشینش باید شمار مریدان خود را در دوره های منظم در جای مخصوصی ثبت کند. همچنین شیخ طریقت باید در دوره‌های منظم بر فعالیت جانشینان و نماینده‌هایش نظارت و بر عملکرد و اقدامات آنها اشراف داشته باشد. نمایندگان مشایخ یک طریقت در سایر مناطق نمی‌توانند از عنوان «شیخ طریقت» استفاده کنند.»

همچنین بر اساس قانون فوق الذکر، هرگونه تجمع و گردهمایی و مراسمی که با اعمال دینی و شریعت منافات داشته باشد، اجازه فعالیت ندارد و برپایی هر گونه مجلس ذکر صوفیانه در مساجد تنها با اجازه شیوخ طریقت مجاز است؛ البته باید از دستگاه‌های مربوطه نیز مجوزهای لازم گرفته شده باشد.                                            

در۲۴ ماه می سال ۲۰۱۷ عبد الهادی قصبی شیخ الشیوخ طریقت‌های صوفیانه در پی تصویب شورای عالی طریقت‌های صوفیانه مصوبه شماره ۱۱ برای تاسیس دو طریقت صوفی و تعیین شیخ برای آنها با نام‌های طریقت «رضوانی خلوتیه» و طریقت «کُردی نقشبندی» را اعلام کرد.

برغم اینکه این مصوبه در آن زمان، باعث ایجاد اعتراضات و جنجال‌هایی در مورد افزایش صدور مجوز برای تاسیس طریقت‌های صوفیانه در مصر شد -چرا که طریقت‌های جدید شباهت بسیار زیادی به برخی طریقت‌های موجود داشتند- ولی اعتراضات زمانی کاهش یافت که شیخ علی جمعه مفتی اسبق مصر اعلام کرد، طریقت جدیدی را تحت عنوان «الشاذلیة العلیة المحمدیة» با زعامت خود راه اندازی کرده است و این اقدام با استقبال گسترده مشایخ طریقت‌های صوفیانه مواجه شد و برخی از مشایخ وجود شخصی مانند مفتی اسبق مصر در رأس یک طریقت را اقدامی بزرگ در مواجهه با درخواست‌ها برای تکفیر اهل تصوف به خاطر آیین‌هایی ویژه‌ای که دارند، ارزیابی کردند.

محور چهارم: طریقت‌های صوفی در مصر و رواج آنها
شمار طریقت‌های صوفی در مصر به ۸۰ مورد می‌رسد؛ البته بیشتر این طریقت‌ها منشعب از ۸ طریقت بزرگ به نام‌های «رفاعیه، بدویه، قادریه (گیلانیه)، شاذلیه، خلوتیه، دسوقیه، برهانیه و عزمیه» هستند، از این رو در ذکرها، شرایط عضویت، شرایط و خصوصیات شیخ طریقت همچنین ساز و کار جانشینی شیخ طریقت تقریبا مشابه هم هستند. (۴)

برجسته‌ترین طریقت‌های صوفی
طریقت رفاعیه: این طریقت منتسب به شیخ احمد الرفاعی متولد روستای حسن در بطائح عراق است. نام اصلی او ابو العباس احمد بن ابی الحسن البطائحی منسوب به امام موسی کاظم (ع) است. مریدان این طریقت می‌گویند که «رفاعی» ساکن در مصر از فرزندان ابوالعباس بطائحی مذکور است؛ برخی معتقدند او نخستین کسی نبود که به این طریقت بشارت داد بلکه اولین کسی که مصری‌ها را به این طریقت دعوت کرده شیخ ابو الفتح وسطی است که از عراق وارد مصر شده و در اسکندریه ساکن شده بود.

نشانه پیروان «طریقت رفاعی» پرچم سیاه، عمامه و شال مشکی است و پیروان آن به انجام کارهای شگفت انگیز و غیر عادی مشهور بودند، همانند: بازی با مار، سوار شدن بر شیر، پریدن در داخل شعله‌های آتش بدون اینکه دچار سوختگی شوند و سایر رفتارهای شگفت انگیز؛ ولی برخی پژوهشگران از جمله دکتر عامر نجار در کتابش تحت عنوان «الطرق الصوفیه فی مصر» بر این باورند این رفتارها نزد شیخ رفاعی شناخته شده نبود، بلکه اینگونه رفتارها بعد از مرگ وی از پیروانش سر زده است و برخی رواج این کارها در میان پیروان طریقت رفاعی را به این دلیل می‌دانند که شخص رفاعی به محبت و مهربانی با حیوانات معروف بوده است.

رویکرد و روش طریقت رفاعی
در کتاب‌های این طریقت آمده است که رویکرد و روش آن مبتنی بر پایبندی به کتاب و سنت پیامبر اسلام (ص)، پیروی از پیشینیان، ترک دنیا، جهاد با نفس و بردباری در برابر بلاها و سختی‌ها است.

در کتاب‌های منسوب به مشایخ و بزرگان این طریقت آمده، برخی از افراد طریقت بخاطر بروز مسائلی از اصول اساسی آن دور شده و همین امر نیز باعث شد تا آنها به شرک متهم شوند، مانند، ادعای ایشان در مورد اینکه شیخ رفاعی علم غیب داشته و می‌توانست بر رزق و روزی و همچنین مرگ و زندگی انسان‌ها تأثیر بگذارد و از او نقل کرده‌اند: «من با سیصد هزار امت که می‌خوردند، می‌نوشیدند، اجابت مزاج و ازدواج می‌کردند مصاحبت کردم و یک مرد زمانی به کمال می‌رسد که او با این تعداد مصاحبت کند و سخنان، خلق و خو، نام‌ها، خوراک و زمان مرگشان را بداند.»

برخی اندیشه حاکم بر طریقت رفاعی را از حیث تعریف توحید، مردود دانستن مبالغه و قدیم بودن قرآن و برخی موارد دیگر همانند اندیشه اشعری‌های متأخر می‌دانند.

از قوانین این طریقت، سالی یک بار خلوت کردن به مدت یک هفته است که از روز بعد از عاشورا (یعنی یازدهم ماه محرم) شروع می‌شود و تا غروب هفدهم محرم ادامه دارد. خلوت کننده به تنهایی بیتوته می‌کند هیچکس حتی همسرش کنار او نیست. دائم الوضو بودن و نخوردن گوشت، ذکر صد مرتبه صلوات برای پیامبر (ص) و اصحاب ایشان، و ذکر گفتن بعد از نماز به اندازه‌ای که توان دارد از دیگر ویژگی‌های این خلوت گزینی است. ذکر روز اول  خلوت، لا اله الا الله، روز دوم، یا الله، روز سوم، یا وهّاب، روز چهارم، یا حیّ، روز پنجم، یا مجید، روز ششم، یا معطی و روز هفتم یا قدوس است.

معمولا ذکر عام، شب‌های جمعه و دوشنبه گفته می‌شود مریدان به صورت حلقه‌ای می‌نشینند و ذکر می‌گویند، و ذکر خاص هر شب بعد از نماز عشاء، هر فرد روی زانوانش می‌نشیند، فاتحه می‌خواند، از رسول خدا (ص)، اهل بیت (ع)، صحابه و اولیاء و (سرور اولیاء) شیخ الرفاعی اجازت می‌طلبد و سپس از آنها درخواست کمک می‌کند و در نهایت ذکر می‌گوید و برخی سوره‌های قرآن کریم و برخی اشعار را می‌خواند.

از مراسم‌هایشان، مراسمی با عنوان «عدة النوبة» است که در شب‌های جمعه دور هم جمع می‌شوند و دف می‌زنند و بر طبل‌هایی بزرگ می‌کوبند و شادی می‌کنند و مدح پیامبر (ص) می‌گویند و صالحان را یاد می‌کنند زیرا اعتقاد دارند که این عمل باعث ایجاد نشاط در میان مریدان و جلای دل و روح آنها می‌شود و این عملی مباح نزد امام شافعی به شمار می‌رود آنها در توجیه این کارشان می‌گویند برخی از صالحان پیامبر اکرم(ص) را در خواب دیده‌اند و از برگزاری جشن و سرور در روز ولادت‌شان پرسیده‌اند و ایشان در پاسخ فرموده‌اند: «کسی که برای ما شادی و خوشحالی کند ما هم برای او شادی و خوشحالی می‌کنیم.»

شاخه‌های فرعی طریقت رفاعی و گستردگی آنها
طریقت رفاعیه در مصر شاخه‌ای ندارد و این طریقت بعد از اختلافاتی که پس از مرگ احمد کامل یاسین الرفاعی شیخ فقید آن بوجود آمده و تا کنون ادامه دارد بدون شیخ است.  طریقت رفاعیه در اکثر مناطق مصر مریدانی دارد. شمار مریدان این طریقت به ۶ میلیون نفر می‌رسد – طبق اعلام منابع طریقت – البته برخی در صحت این آمار تردید دارند و می‌گویند که مریدان آن بسیار کمتر از این تعداد است.

عضویت در رفاعیه
شرط عضویت در طریقت رفاعیه این است که فرد شاغل و متکی به خود باشد؛ البته این شرط را احمد رفاعی مؤسس طریقت وضع کرده است، تا جایی که وی عضویت افراد بیکار در آن را حرام اعلام کرده است.

درجه عضویت در طریقت میان مریدان آن تقسیم شده است. هر مجموعه یا گروهی از مریدان برای خود شیخی دارند و برای هر گروهی از شیوخ، شیخی وجود دارد که راه را طی کرده است و وی را «خلیفه الخلفاء (جانشین جانشینان)» می‌نامند و برای هر گروهی از جانشینان، جانشینی وجود دارد.

آیین پیوستن به طریقت رفاعیه با بیعت مرید با شیخ بر روی سجاده و چسباندن دو زانو به همدیگر و قرائت فاتحه شروع می‌شود. شیخ نیز ذکر بیعت را با او می‌خواند و از مرید می‌خواهد که استغفار و توبه کند.

مرید بعد از آن رضایت و خشنودی‌اش را از اینکه شیخ طریقت شیخ او بوده و او را ارشاد کند اعلام می‌کند و شیخ بعد از آن با این بیعت مرشد مرید خواهد بود سپس شیخ او را به تقوای الهی توصیه می‌کند و توحید را به او تلقین می‌کند، ذکر لا اله الا الله را به او می‌آموزد، سپس پیشانی‌اش را بر پیشانی مرید و دستش را بر سینه مرید می‌گذارد و برای او توفیق، اخلاص و برکت آرزو می‌کند. در پایان فاتحه می‌خواند و سپس با مرید به پا می‌خیزند و رو به قبله می‌ایستند و بر پیامبر اسلام (ص) به عنوان خاتم پیامبران درود می‌فرستند، سپس بار دیگر فاتحه می‌خوانند.

همچنین از دیگر شروط طریقت برای مریدان آن است که دارای تواضع، خشوع و خضوع، ادب و آگاهی نسبت به جایگاه شیخ باشند. فرمانبردار او بوده و به او اعتراض نکنند، از دوستانش دوری نکرده و با دشمنانش رفت و آمد نکنند  بدون اجازه او با فردی از صالحان دیدار نداشته باشند و زیر دست شیخ همانند مرده زیر دست غسل دهنده باشند.

طریقت بدویه
طریقت بدویه منتسب به شیخ احمد بن علی البدوی متولد ۵۹۶ هجری (۱۱۹۹ میلادی) در شهر فاس در مراکش است. در کتاب‌های بدوی نوشته شده است که وی به همراه خانواده‌اش از مراکش به مکه مهاجرت کرد و سپس در مصر اقامت گزید. بدوی در سال ۶۷۵ هجری (۱۲۷۶ میلادی) در شهر طنطا در مصر چشم از جهان فرو بست. وی نزد اهل تصوف یکی از قطب‌های چهارگانه است (در کنار الگیلانی، الرفاعی و الدسوقی.)

طریقت وی از بزرگترین طریقت‌های صوفی در مصر است. دارای شاخه‌های زیاد و نماد آن عمامه سرخ و پرچم قرمز است. به مناسبت تولد بدوی در سه موسم جشن برگزار می‌شود که معروفترین آنها ماه آگوست است، جمعیت زیادی از چهارگوشه مصر در این مراسم شرکت می‌کنند و مریدان حلقه‌های ذکر برپا می‌کنند و خلیفه به همراه مریدان در شهر می‌چرخد. میلاد احمد بدوی از بزرگترین مناسبت‌های مربوط به آیین میلاد به شمار می‌آید.

رویکرد
در کتاب‌های این طریقت آمده است که روش و رویکرد آن مبتنی بر کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) است. مرید باید طهارت دائم داشته باشد، راضی به رضای خدا باشد، تارک دنیا باشد، آزار و اذیت مردم را تحمل کند، به این مسئله آگاه باشد که به فرموده خداوند عزوجلّ شیطان دشمن اوست، این طریقت به عدم دلبستگی به دنیا تشویق می‌کند؛ چرا که دوست داشتن دنیا هر گونه کار نیکو را تباه می‌کند، این طریقت به یتیم نوازی، ارتباط با دوستان، خویشناوندان و نزدیکان و احسان و نیکی دعوت می‌کند.

«بدوی» در تأسیس این طریقت از بزرگان پیش از خود، به ویژه در زمینه اسلوب تعلیم و تربیت بهره برده است؛ با این وجود عده‌ای از این طریقت به علت آنچه که آن را مبالغه می‌نامند و هاله تقدسی که اصحاب طریقت بر دور مؤسس آن می‌کشند انتقاد کرده‌اند.

از جمله این اغراق‌ها به عنوان مثال می‌توان این مورد را گفت که در کتاب‌های این طریقت به کرات نوشته شده است که بدوی به مدت چهل روز چیزی نخورده، نیاشامیده و نخوابیده است، او به آسمان چشم می‌دوخته نه برای اینکه ستارگان را ببیند، بلکه برای آن که جلوه‌های حقیقت و انوار ذات الهی را در آسمان ببیند. کثرت این مشاهدات بر چهره او نمایان بود و آثار ظاهری از خود بر جای گذاشته بود که هر کس می‌توانست آن را ببیند. از این رو او چهره‌اش را برای نمایان نبودن آثار این انوار می‌پوشاند و بسیاری دیگر از اموری که برخی تحت عنوان اغراق و مبالغه از آن یاد می‌کنند و اینها شطحیاتی (کلماتی که ظاهر آن‌ها خلاف شرع باشد) است که مریدان بدوی به طور مؤکد آن را رد می‌کنند.

شاخه‌های فرعی طریقت و گستره آن
طریقت بدویه در اکثر مناطق مصر مرید دارد. قبر بدوی در شهر طنطا قرار دارد، طبق منابع طریقت شمار مریدان آن «از دو میلیون نفر تجاوز می‌کند.» به باور ما این عدد درست است؛ چرا که طبق برآوردهای استان غربی که مرکز شهر طنطا است، سالروز میلاد بدوی بیش از دو میلیون زائر گرد هم می‌آیند.

از طریقت بدویه شاخه‌های زیادی در مصر منشعب شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
«شناويه و شيخ آن حسن محمد الشناوي، مرازقه و شيخ آن عصام الدين أحمد شمس الدين، شعيبية و شيخ آن محمد محمد الشعيبي، زاهديه و شيخ آن حسن السيد حسن يوسف، جوهريه و شيخ آن الحسين أبو الحسن الجوهری، فرغليه و شيخ آن أحمد صبری الفرغلی، إمبابيه و شيخ آن هانی محمد علی سلمان، بيوميه و شيخ آن أحمد حامد فضل، سطوحيه و شيخ آن علي زين العابدين السطوحی، حموديه و شيخ آن ابراهيم محمد المغربی، تسقيانيه و شيخ آن احمد ابراهيم التسقيانی، كناسيه و شيخ آن محمد سلامه نويتو، منايفه و شيخ آن علی الدين عبد الله المنوفی، جعفريه و شيخ آن عبد الغنی صالح الجعفری، جريريه و شيخ آن عبد الله خويطر جرير، حلبيه، سلاميه و كتانيه» در حال حاضر این سه طریقت آخر بدون شیخ‌اند.

عضویت
آیین پیوستن به طریقت بدوی با بیعت مرید با شیخ بر روی سجاده و چسباندن دو زانو به هم شروع می‌شود. شیخ نیز متن بیعت را با او می‌خواند و از مرید می‌خواهد که استغفار و توبه کند. و به دنبال آن مرید رضایت و خشنودی‌اش را از پیوستن به طریقت و اینکه شیخ مرادش بوده و او را بر اساس طریقت بدوی ارشاد کند اعلام می‌کند و شیخ نیز پس از این عهد و بیعت  او را مرید خود اعلام می‌کند.

طریقت قادریه (گیلانیه)
مؤسس این طریقت عبدالقادر بن موسی، معروف به شیخ عبدالقادر گیلانی است. او در سال ۴۷۱ هجری (۱۰۷۷ میلادی) در گیلان ایران به دنیا آمد. اهل تصوف اعتقاد دارند که او اولین کسی بوده که طریقت صوفی را تأسیس کرده و مردم را به آن فراخوانده است. از تألیفات او می‌توان به کتاب‌های فتوح الغیب، الفتح الرّبانی، الغنیه لطالبی طریق الحق و جلاء الخاطر اشاره کرد.

اهل تصوف بر این باورند که عامل رواج طریقت قادریه در مصر یکی از فرزندان عبدالقادر گیلانی به نام عیسی بن عبدالقادر نویسنده کتاب «جواهر الأسرار و لطائف الأنوار» است.

طریقت قادریه بر ذکر با صدای بلند در حلقه‌های تصوف، ریاضت سخت، کم خوردن غذا، دوری از خلق خدا و رفتارشان، برشمردن عظمت و جلال خداوند تعالی استوار است. و معتقدند از این طریق طهارت و تهذیب نفس بدست می‌آید.

پیروان طریقت قادریه همانند بیشتر اهل تصوف به وحدت وجود باور دارند. همچنین بر این باورند که عارف می‌تواند خدا را در دنیا ببیند و این از طریق کنار رفتن حجب‌ها و پرده کائنات از قلب صوفی ممکن می‌شود، آخرت طلبی را سرزنش می‌کنند با این ادعا که غایت عرفان و تصوف آمیخته شدن با وجود الهی در دنیا است. این طریقت در قاهره و اکثر استان‌های مصر مریدانی دارد.

از طریقت قادریه طریقت‌های زیر منشعب می‌شود:
*طریقت فارضیه منشعب از طریقت قادریه است که اسم آن برگرفته از یکی از مشایخ متأخر آن به نام محمد الفارضی متوفی به سال ۱۲۸۵ هجری است. پایگاه اصلی این طریقت مسجد جامع سادات قادریه در القرافة الصغری (منطقه‌ای در قاهره) است.

*طریقت قاسمیه: یکی دیگر از طریقت‌های منشعب از قادریه است که اسم یکی از بزرگان متأخر آن به نام قاسم بن حمد الکبیر نامگذاری شده است.

*طریقت شرعیه: اسم آن برگرفته از اصطلاحی است که عبدالمنعم القادری شیخ این طریقت در برخی تألیفاتش تحت عنوان «الشرعیة» استفاده کرده است.

*طریقت نیازیه: برگرفته از نام شیخ عبدالرحمان نیازی متوفی به سال ۱۳۱۱ هجری است که از ترکیه به مصر مهاجرت کرد و ساکن این کشور شد.

بر اساس آمار و منابع موجود در مرکز این طریقت، شمار مریدان طریقت قادریه به حدود یک میلیون نفر می‌رسد. مرید این طریقت تنها بعد از مراسمی به نام «دیدار» عنوان طریقت را به خود می‌گیرد و این یکی از آیین‌های اصلی طریقت به شمار می‌رود. برای اینکه فردی وارد طریقت شود باید ابتداء دیداری میان شیخ و مرید برگزار شود و بیعت که شامل پنج رکن عهد، استغفار، توبه، اطاعات و ذکر است انجام شود.

طریقت شاذلیه
طریقت شاذلیه از بزرگترین طریقت‌های شناخته شده در مصر است. این طریقت به ابوالحسن علی بن عبدالله بن عبدالجبار الشاذلی منتسب است او در سال ۵۹۱ هجری در غماره واقع در نزدیکی شهر سبته در مغرب به دنیا آمد. سپس به تونس نقل مکان کرد و در نهایت از تونس رهسپار مصر شد و در اسکندریه اقامت گزید، در آنجا شروع به تبلیغ تصوف کرد ایشان در سال ۶۵۶ هجری زمانی که عازم حج بود، در شرق مصر وفات یافت. مقر نخست شاذلی شهر اسکندریه و طنطا در استان غربی و دسوق در استان «کفرشیخ» مصر بود.

مهمترین شاخه‌های منشعب از طریقت شاذلیه عبارتند از: حامديه، هاشميه، فيضيه، جازوليه، جوهريه، سلاميه، فاسيه، خطيبيه، عفيفيه، محمديه، عروسيه، حصافيه و طريقت شيخ علی جمعه  تحت عنوان «الشاذلية العلية».

طبق اعلام منابع طریقت شاذلیه، شمار مریدان این طریقت بیش از دو میلیون نفر برآورد می‌شود و چه بسا این رقم درست باشد. شمار زائران در مراسم میلاد ابوالحسن الشاذلی در منطقه حمیثره در نزدیکی دریای سرخ شاید به بیش از یک میلیون نفر برسد. پیوستن به این طریقت بر اساس آیینی به نام «الأخذ» (گرفتن) بیعت از مرید انجام می‌شود، این آیین مشتمل بر مصافحه، تلقین، ذکر و پوشیدن خرقه خاص آنهاست.

طریقت دسوقیه (برهامیه)
دسوقیه یکی دیگر از طریقت‌هایی است که در مصر رواج دارد، البته این طریقت به نام طریقت «برهامیه» نیز شناخته می‌شود. شاخه‌های زیادی دارد، پیروان طریقت دسوقیه به برهان الدین ابراهیم بن ابی المجد معروف به دسوقی منتسب‌اند و او نزد اهل تصوف یکی از قطب‌های چهارگانه است. (در کنار گیلانی، رفاعی و بدوی)
پیروان طریقت دسوقیه بر این باورند که این طریقت بالاتر از همه طریقت‌ها و خاتم آنهاست و بیشترین مریدان را در جهان دارد. الدسوقی در ماه شعبان ۶۳۳ هجری به دنیا آمد و به سال ۶۷۶ هجری در مصر از دنیا رفت. او نیز مانند سایر مشایخ صوفی خود را به اهل بیت پیامبر (ص) منتسب می‌کند و خود را از فرزندان امام حسین (ع) می‌دانست.

مرکز طریقت دسوقیه در شهر دسوق مصر در استان «کفرشیخ» قرار دارد و از شاخه‌های آن در مصر می‌توان به طریقت‌های شرنوبيه، سعيديه شرنوبيه، شهاويه، مجاهديه اشاره کرد.

منابع این طریقت شمار مریدان آن را در مصر به طور کلی و نه دقیق بیش از پنجاه هزار نفر اعلام کرده‌اند، البته این رقم بسیار اندک است و احتمال اینکه تعداد مریدان بیش از این باشد وجود دارد.

اما شروط و آیین‌های مربوط به پذیرش مریدان در این طریقت به خاطر ارتباطی که میان طریقت دسوقیه و طریقت شاذلیه وجود دارد، شبیه به هم است و شامل مصافحه، تلقین، ذکر و پوشیدن خرقه خاص طریقت است.

طریقت برهانیه
طریقت برهانیه دسوقیه شاذلیه نیز، طریقتی است منسوب به برهان‌الدین سیدی ابراهیم القرشی الدسوقی که در آن نیز میراث ابوالحسن شاذلی به چشم می‌خورد. بنابراین طریقت مذکور، طریقتی ترکیبی میان دسوقیه و شاذلیه است.

مؤسس آن فخرالدین شیخ محمد عثمان عبده اهل سودان است که نسبت او به رسول الله (ص) می‌رسد، کسی که سال‌ها تلاش و مجاهدت کرد تا پرچم طریقت خود را در اقصی نقاط جهان برافراشته کند. برغم اینکه طریقت برهانیه همانند طریقت برهامیه، به ابراهیم الدسوقی منتسب است؛ ولی در برخی اصول با آن فرق دارد. این طریقت توسط شیخ فخرالدین به طور گسترده‌ای رواج یافت و بعد از او شیخ ابراهیم محمد عثمان عبده وارث و جانشینش شد و سپس شیخ محمد ابراهیم  وارث و جانشین عثمان عبده به انتشار و گسترش طریقت برهانیه همت گمارد.

رویکرد
همانطور که پیروان طریقت برهانیه می‌گویند، این طریقت مریدان بسیاری دارد و همین امر باعث شده که این طریقت بطور همزمان دو رویکرد در پیش گیرد:

رویکرد نخست: به دنبال تصحیح اعتقادات مسلمانان در خصوص توحید بوده و با تشبیه و زمان و مکان قائل شدن برای خداوند مخالفند و برای فهم معانی و تأویل آیات قرآن کریم تلاش می‌کنند و اعتقاد دارند باید در برابر جریان‌های اسلامی‌ای که با قدرت سلاح به دنبال تغییر عقیده مردم هستند، ایستادگی کرد.

حلقه‌های این طریقت در سودان، مصر، لیبی، عربستان سعودی، امارات، عراق، اردن، کویت، سوریه، لبنان، سومالی و پاکستان گسترش یافت.

رویکرد دوم: دعوت به اسلام با روشی متفاوت از روش‌های متداول، به ویژه اینکه کلمه اسلام در کشورهای غربی به‌سبب تبلیغات رسانه‌ای که در دل و جان مردم غربی نفوذ کرده است، تنها یک معنی دارد و آن تروریسم است.

از سوی دیگر برخی مبلغان اصرار دارند دعوت خود را در این خلاصه کنند که فرد ظواهر اسلامی را رعایت کند؛ ولی شیخ طریقت برهانیه در این مورد می‌گوید: ما باید در راستای عمل به حدیث پیامبر گرامی اسلام (ص) دعوت به اصلاح جان‌ها و دل‌ها را سر لوحه قرار دهیم همانطور که پیامبر فرمود: «آگاه باشید که پاره گوشتی در بدن وجود دارد که صلاح و فساد همه بدن وابسته به آن است. بدانيد که آن عضو، قلب است.» اصلاح قلب فقط با ذکر خداوند متعال و صلوات بر حضرت محمد مصطفی (ص) صورت می‌پذیرد.

شیخ طریقت برنامه خود را برای ارشاد مریدان با آموزش اصول اساسی طریقت که شامل بسمله (بسم الله الرحمن الرحیم گفتن)، استغفار، تسبیح، نماز، صلوات بر محمد (ص) و آل او می‌شود شروع می‌کند. از نظر ایشان اذکار و اوراد باعث روشنایی دل‌ها شده و دین مبین اسلام و نشانه‌های ایمان و معانی عرفان بر جان و دل مریدان تجلی می‌یابد.

پیروان و گسترش
با وجود اینکه قبر شیخ طریقت برهانیه در سودان است و نه مصر؛ ولی شمار پیروان این طریقت قریب به سه میلیون نفر است. شاید آمار واقعی کمتر این باشد ولی در نهایت باید گفت که طریقت برهانیه مریدان زیادی دارد. گفته‌ها در مورد شیوخ آن زیاد است، از جمله اینکه آنها وارد مشکلات عقیدتی با الازهر شده‌اند، ولی در نهایت باید گفت که پیروان طریقت نسبت به مسائل آن آگاهترند. از سوی دیگر ما بر این باوریم که مریدان طریقت در بیشتر مناطق مصر حضور دارند و پیروان این طریقت با پیروان طریقت‌های دیگر از جمله برهانیه و شاذلیه در مراسم جشن تولد شیخ ابراهیم دسوقی و ابوالحسن شاذلی شرکت می‌کنند.

طریقت خلوتیه
این طریقت به شیخ محمد بن احمد خلوتی متولد شهر بیت المقدس منتسب است. وی از ایام جوانی برای دعوت به طریقت خلوتیه به نقاط مختلف سفر کرد. گفته می‌شود که خلوتی از پیروان طریقت سهروردیه بوده و تصوف را از ابراهیم زاهد فرا گرفته و سپس طریقت مستقل خود را تأسیس کرده است. شیخ خلوتی به گردآوری مریدان و آموزش آنها پرداخت. در اینکه وجه تسمیه این طریقت به خلوتیه چیست؟ چند نقل قول وجود دارد:
نام گذاری آن به این اسم، بخاطر نام شیخ و بنیانگذار آن بوده است.
مشایخ این طریقت به تربیت مریدان در خلوت اهتمام دارند لذا اسم خلوتیه بر این طریقت گذاشته شده است
انتخاب این اسم بخاطر آن بوده که مشایخ آن از آل خلوتی بودند و مشهورترین آنها عمر و محمد الخلوتی هستند.
 گفته می‌شود این طریقت صوفی، طریقتی ترکی است که در طول قرن‌های ۱۲ و ۱۳ هجری به شکوفایی رسید. شروع انتشار این طریقت در مصر به شیخ مصطفی کمال الدین البکری متوفی به سال ۱۱۶۲ هجری منتسب است.

می‌توان گفت خلوتیه از مهمترین طریقت‌ها در مصر است و با طریقت‌های دیگر مثل البدوی، الشاذلی و الدسوقی در برگزاری مراسم‌های مربوط به میلاد اشتراکاتی دارد. شمار مریدان این طریقت به حدود پانصد هزار نفر می‌رسد و در بیشتر استان‌های مصر مریدانی دارد.

از شاخه‌های این طریقت می‌توان به طریقت‌های سمانيه، ضيفيه، غنيميه، سباعيه، حداديه، حبيبيه، مروانيه، مسلميه، مصيلحيه، صاويه، هاشميه، قصبيه، شبراويه، محمديه، جنيديه، عمرانيه، قبيسيه، مغازيه، هراويه حفنيه، مروانيه، صاويه، علوانيه، دوميه، قاياتيه، بكريه، جوديه، بهوتيه و دمرداشيه اشاره کرد.
شیخ احمد طیب شیخ الازهر یکی از مشایخ این طریقت است و گفته می شود جد او مؤسس طریقت خلوتیه در مصر بوده است.

طریقت عزمیه
بنیانگذار آن محمد ماضی ابوالعزائم است. طبق اعلام منابع طریقت وی ۲۷ رجب ۱۲۷۶ هجری مصادف با ۱۸۶۹ م در شهر رشید مصر از مادر و پدری حسینی به دنیال آمد. شغل او تدریس بود و مراتب ترقی و پیشرفت را طی کرد تا اینکه در دانشگاه خارطوم استاد علوم اسلامی شد؛ سپس فرماندار انگلیسی در سال ۱۹۱۵ م او را از کار برکنار کرد. وی در سال ۱۹۳۴ م طریقت عزمیه را تأسیس کرد.

ابوالعزائم کتاب‌هایی را در تفسیر، فقه، کلام و تصوف نوشت. جانشین وی پسرش احمد محمد ماضی ابوالعزائم بود که در سال ۱۹۷۰ م از دنیا رفت و جانشین وی نیز پسرش عزالدین احمد ابوالعزائم و جانشین عزالدین، برادرش مهندس علاءالدین است که در حال حاضر نیز شیخ طریقت است. شیخ علاءالدین ابوالعزائم یک دوره نیز به عنوان شیخ المشایخ طریقت‌های صوفی در مصر انتخاب شده بود و در سال ۲۰۱۴م سفری به ایران داشت.

ابوالعزائم طریقت عزیمه را در سال ۱۳۵۳ هجری مصادف با ۱۹۳۴ م تأسیس کرد و مقر آن در قاهره قرار دارد.

طبق اعلام منابع طریقت، عزمیه از طریقت‌های نوپا به شمار می‌آید که با ابوالعزائم (محمد ماضی) کار خود را شروع کرد و پیش از آن وجود نداشت.

طریقت عزمیه در استان‌های مختلف مصر مریدانی دارد ولی مرکز اصلی آن قاهره پایتخت مصر است. تاکنون شاخه‌ای از آن منشعب نشده است و منابع طریقت می‌گویند که شمار مریدان آن تنها در مصر به یک میلیون نفر می‌رسد و این آمار به واقعیت نزدیک است؛ یکی از ویژگی بارز طریقت عزمیه گسترش فرهنگی و معرفتی آن است.

سخن آخر
طریقت‌های که در بالا نامبرده شد، مهمترین طریقت‌های تأیید شده در مصر هستند؛ ولی نباید از نظر دور داشت که همه طریقت‌ها در وردها و ذکرها، شرایط عضویت مریدان و دیگر شروط شبیه هم هستند و تنها شیوه‌ها و روش‌های آنها متفاوت است.

رهبران طریقت‌های تصوف در مصر، هر سه سال یکبار انتخابات دارند و ۱۰ نفر را انتخاب می‌کنند و آن ۱۰ نفر نیز شیخ المشایخ را انتخاب می‌کنند.

همچنین در بیشتر روستاها یا شهرهای مصر بقعه یک شیخ یا ولی وجود دارد، مانند شیخ حسنین در منصوره، سیدی بارانی در شمال غربی، شیخ زوید در منطقه سینا، سیدی کریر در نزدیکی اسکندریه، ابوالحجاج الاقصری در الاقصر و صدها نفر دیگر. مردم به کرامات همه این مشایخ باور دارند و چه بسا عضوی از طریقت آنها باشند و بیشتر مردم مصر پیشوایان اهل تصوف را در مساجد و مزارشان زیارت می‌کنند و در مراسم زاد روزشان حضور به هم می‌رسانند.

شمار مریدان ثبت شده در طریقت‌های مختلف
طبق برآوردهای دکتر عبدالهادی القصبی رئیس شورای عالی طریقت‌های صوفیانه در مصر، شمار مریدان طریقت‌ها در کل جهان بر اساس داده‌های موجود به حدود ۲۰۰ میلیون نفر می‌رسد. همانطور که پیشتر گفتیم، تصوف در ضمیر دینی بیشتر مصری‌ها اعم از مردم عادی و مقامات رسمی نفوذ کرده است؛ تا جایی که شاید بتوان گفت: همه مردم مصر به نوعی از اهل تصوف به شمار می‌روند.

اما اگر بخواهیم آمار کسانی که به صورت رسمی در شمار مریدان ثبت شده‌اند را ارائه دهیم، آمار دقیقی از هر طریقت وجود ندارد؛ چرا که ممکن است برخی طریقت‌ها در ارائه آمار مریدان مبالغه کنند.
مثلا مسئولان طریقت رفاعیه می‌گویند که شمار مریدان آنها به ۶ میلیون نفر می‌رسد و این آماری است که در آن مبالغه وجود دارد و چه بسار شمار واقعی آنها حداکثر اندکی بیشتر از یک میلیون باشد و این موضوع در مورد طریقت‌های دیگر نیز صدق می‌کند، بنابراین طبق برآوردهای نزدیک به واقعیت می‌توان شمار مریدان هر یک از طریقت‌ها و انشعاب‌هایش را اینگونه ترسیم کرد:

رفاعیه                          ۲ میلیون مرید
بدویه                            ۲ میلیون
قادریه (گیلانیه)                ۱ میلیون
شاذلیه                           ۲ میلیون
(دسوقیه)برهامیه              ۵۰۰ هزار نفر
برهانیه                          ۱.۵ میلیون
خلوتیه                           ۵۰۰ هزار نفر
عزمیه                           ۱ میلیون
مجموع                          ۵/۱۰ میلیون

البته ناگفته نماند که همه این آمارها تقریبی است.

رواج طریقت‌های صوفیانه
  همانطور که در قبل اشاره شد مریدان طریقت‌ها در شهرها و روستاهای مصر پراکنده‌اند؛ ولی تمرکز بیشتر آنها در مناطقی است که قبر شیوخ طریقت در آن قرار دارد، همانند مزار احمد البدوی در طنطا، مزار ابوالعباس المرسی در اسکندریه، قبر عبدالرحیم القناوی در قنا، قبر ابراهیم الدسوقی در دسوق و مزار سیدی شبل از فرزندان اهل بیت (ع) در شهر الشهداء واقع شده است.

همچنین برخی مریدان طریقت‌های صوفی در نزدیکی مساجد امام حسین (ع)، حضرت زینب (س) و سیده نفیسه در شهر قاهره ساکن هستند. شایسته ذکر است که مصری‌ها اعم از مرید یا غیر مرید میلاد امام حسین(ع) حضرت زینب وسیده نفیسه را جشن می‌گیرند. موکب‌هایی وجود دارد که شمار زائران آنها به میلیون‌ها نفر می‌رسد، همچنین میلاد پیامبر گرامی (ص) در میدان و مسجد امام حسین (ع) در قاهره جشن گرفته می‌شود و منطقه الفاطمیه در قاهره مهد تصوف به شمار می‌رود. دولت جشن‌هایی را به مناسبت‌های دینی در نزدیکی مسجد امام حسین (ع) و سالروز معراج، شب نیمه شعبان، میلاد پیامبر (ص)، شب‌های ماه مبارک رمضان و دیگر مناسبت‌های دینی برگزار می‌کند.

ادامه دارد....

پی‌نوشت‌ها
۱. در مصر رسم است که پیش از شروع ماه مبارک رمضان بیشتر مردم فانوس‌های را خریداری کرده و بر سر در منازل و یا مساجد آویزان می‌کنند.
۲. این سخن از یک مصاحبه خبری رسانه‌ها با دکتر القصبی شنیدم.
۳. پایگاه المشيخة العامة للطرق الصوفية https://sufiordersgate.com/ar
۴. پایگاه المشیخة العامة للطرف الصوفیة منبع قبلی – از طریق آن و سایر منابع اطلاعات مروبط به طریقت‌های صوفی را گردآوری کردیم https://sufiordersgate.com/ar/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها