پاناییت ایستراتی جزو نویسندگانی است که رمانهایش به زبان غیرمادری نوشته است. چه شد که ایستراتی به زبان فرانسوی شروع به نوشتن کرد؟
پانايیت ایستراتی به خاطر فقر و تهیدستی خانواده مجبور به ترک تحصیل در دوران نوجوانی شد. پدرش یک قاچاقچی اهل کفالونیا یونان بود که بعد از تولد ایستراتی خانوادهاش را برای همیشه ترک کرد. استراتی برای کمک به مادرش که در منازل مردم رختشویی و پیشخدمتی میکرد از سنین کودکی وارد بازار کار شد و به مشاغل مختلفی از پادویی میخانه گرفته تا مکانیکی، رنگرزی، دربانی، قفلسازی، نقاشی ساختمان، جاشویی و غیره در کشورهای مختلف دنیا نظیر فرانسه، ایتالیا، شوروی، مکزیک، مصر پرداخت. این مشاغل باعث شد تا او با زبانهای مختلفی از جمله زبان پدریاش یونانی و فرانسوی آشنا شود. آشنایی او با رومن رولان که از نویسندگان بزرگ آن زمان بود باعث شد رومن رولان به استعداد شگرف او پی ببرد و او را به نوشتن رمان از روی تجارب جالب و بینظیر زندگیاش آن هم به زبان فرانسوی تشویق کند به قول ایستراتی این بانگ «بنویس بنویس» رومن رولان بود که به او کمک کرد به زور لغتنامه زبان فرانسوی را بیاموزد و آثارش را به این زبان خلق کند نه زبان مادریاش رومانیایی.
چرا به ایستراتی، ماکسیم گورکی بالکان میگویند؟
کودکی پاناییت ایستراتی شباهت زیادی به کودکی ماکسیم گورکی نویسنده بزرگ روس دارد. ایستراتی مانند گورکی در فقر و تهیدستی بزرگ شد و دستمایه آثارش مانند آثار او زندگی طبقات فقیر و تهیدست و پست اجتماع است. ایستراتی مانند گورکی شیفته انقلاب پرولتری و آرمانهای سوسیالیستی بود و بعد از انقلاب شوروی به مدت هفده ماه در این کشور مهمان کانون نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی شد. اما تیزبینی و ذکاوت خاص او باعث شد او به واهی بودن وعدهها و آرمانهای کمونیستی پی ببرد و مانند آندره ژید نویسنده معروف فرانسوی دست از این مرام بکشد و به مبارزه با این نظام مستبد و بیرحم بپردازد.
رمانهای ایستراتی به گونهای است که نمیتوان آنها را ذیل مکتب ادبی خاصی دستهبندی کرد. درباره سبک داستاننویسی او بیشتر توضیح دهید.
همانطور که در بالا اشاره کردم ایستراتی تحت تاثیر تشویقهای رومن رولان به روایت تجارب جالب زندگیاش در قالب رمانهایش روی آورد. اگر بخواهیم سبک نویسندگی او را به یکی از جریانهای ادبی معاصرش تشبیه کنیم باید او را نه به سبک نویسندگانی نظیر رومن رولان بلکه به نویسندگان قرن نوزدهم شوروی تشبیه کنیم. نویسندگانی که تحت تاثیر محیط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دوران تزاری به خلق آثار خود میپرداختند.
ماجرای خودکشی پاناییت ایستراتی و نامه معروفی که او خطاب به رولان نوشته بود و قبل از خودکشی روی سینهاش گذاشته بود و وصیت کرده بود آن را به رولان برسانند باعث توجه رومن رولان به او شد. رومن رولان شیفته استعداد خدادادی این نویسنده بالفطره شده بود و او را تشویق به نوشتن کرد. قطعا تشویقهای رومن رولان باعث شکلگیری شخصیت ادبی و نویسندگی او شد اما اگر استعداد بالفطره نویسندگی او نبود هرگز ایستراتی ایستراتی نمیشد! اما اگر بخواهیم مقایسهای بین سبک نویسندگی رولان و ایستراتی بکنیم باید بگوییم درونمایه آثار ایستراتی به هیچ وجه قابل مقایسه با رومن رولان و نویسندگان دیگر نیست. تجارب بینظیر ایستراتی از سفرهای متعددش به کشورهای مختلف دنیا و پرداختن به مشاغل پست جهت سیر کردن شکمش باعث میشود نتوانیم او را با هیچ نویسنده دیگری مقایسه کنیم. شاید ماکسیم گورکی نزدیکترین فرد از نظر سبک و درونمایه به ایستراتی است. بر این اساس ماکسیم گورکی بالکان تشبیه پر بیراهی برای بیان سبک نویسندگی او نباشد.
ایستراتی درباره «صیاد اسفنج» میگوید که «مشتی زندگی به آن پاشیدم». این رمان ایستراتی چه تفاوتی با بقیه کارهای او دارد و بازتاب زندگی گذشته نویسنده در آن چگونه است؟
همانگونه که اشاره کردم درونمایه آثار ایستراتی از تجارب او از زندگی در کشورهای مختلف دنیا ناشی میشود. بر این اساس این تجارب در تمامی آثار او موج میزند. به نظر من صیاد اسفنج پختهترین اثر ایستراتی است. به نوعی مانیفیست زندگی ادبی اوست. بیماری سل و اتفاقات دیگر باعث شده او سایه مرگ را بر بالای سر خود حس کند و مشتی زندگی بدان پاشیده است.
تقریبا تمام شخصیتهای اول رمانهای ایستراتی، جنبههایی از کودکی و جوانی نویسنده را روشن میکند. درباره ویژگی این شخصیتها و به ویژه شخصیت اصلی رمان «صیاد اسفنج» بیشتر توضیح دهید.
اکثر شخصیتهای رمانهای ایستراتی افراد پست و فقیر اجتماعند. ولگرد و گرسنهاند و برای سیر کردن شکم خود به مشاغل پست نظیر دربانی و پادویی و دستفروشی روی آوردهاند. در «صیاد اسفنج» ایستراتی آدریان زوگرافی که شخصیت اول اکثر داستانهای ایستراتی است پا از دایره این تجارب فراتر گذاشته و به استخدام ناخدای کشتی صید اسفنج در سواحل سوریه در آمده است. رفتار خشن و سبعانه ناخدای کشتی و خدمه آن باعث بیدار شدن حس زندگی در او میشود. زندگی تم اصلی این رمان مهم ایستراتیست. او در این کتاب از آزمونهای مهم زندگی سربلند بیرون میآید. من شیفته این نگاه انسانی او به زندگی هستم.
رمان «صیاد اسفنج» نوشته پاناییت ایستراتی با ترجمه صابر مقدمی در 136 صفحه با قیمت 28 هزار تومان توسط نشر ناهید منتشر شده است.
نظر شما