رمان کودک «نشان به آن نشان» نوشته حسین قربانزاده خیاوی به زودی از سوی انتشارات سروش منتشر خواهد شد.
قربانزاد که اکنون مربی ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است، رمانهای آب و زنجیر، روی سیم تار، رد انگشتهای اصلی، آتش و پرواز لاکپشتها، بر بلندای گودال را در کارنامه نویسندگی خود دارد.
او در رمان نشان به آن نشان به سراغ موضوع محیط زیست و آب رفته است. در ادامه گپ و گفتی کوتاه به بهانه این کتاب با قربانزاده داشتهایم که از نظر میگذرانید:
موضوع رمان نشان به آن نشان چیست؟
آیسو شخصیت رمان «نشان به آن نشان» دختریست که آب برایش چیزی برای بازی و لذت است در استفاده از آب بیتوجه است و تذکر والدین به جایی نمیرسد. پدر آیسو سماوری قدیمی به ارث برده از داخل سماور طوماری پیدا میکنند طومار قصه پسری را نقل میکند که آب را ریخته روی باد، مادر زمان او را تنبیه کرده و موهایش ریخته، او برای باطل شدن طلسم و به دست آوردن موهایش باید تارهای مویش را پیدا کند، این کار صد سال طول کشیده و آخرین تار مو با خوانده شدن ورد داخل طومار رسیده به خانه آیسو... .
دغدغه شما برای این موضوع چه بوده است؟
ما با توجه به اینکه در کشوری نیمه خشک زندگی میکنیم و بارندگی در کشورمان زیاد نیست و مشکل آب داریم ولی در مصرف آب دقت لازم را نداریم، بیمحابا از آب استفاده میکنیم و اسراف کار هستیم. نگرانی برای آب در کشورمان جدی است در این میان برای استفاده از آب هم درست تربیت نشدهایم. رمان «نشان به آن نشان» تلاش دارد مخاطب کودک در بستر یک داستان فانتزی به آب فکر کند و اینکه اگر مجبور شود تار موهایش را مثل قطرههای آب جمع کند چه اتفاقی خواهد افتاد.
بار اصلی این داستان و تمرکز آن بر چیست؟
بار اصلی داستان خیال است، تلاش دختری در دنیای بزرگترها، کسانی که بعضیها در مصرف آب دست کمی از کودکان ندارند و بیشتر از کودکان آب را هدر میدهند حالا همین دختر است که باید علاوه بر خود باید تعدادی از بزرگترها بعد دنیا را نجات بدهد.
رمان کودک چقدر در کشور ما جا افتاده است و چقدر مخاطب دارد؟
به نظرم رمان کودک در ایران مسیر روشنی در پیش گرفته، هم اکنون تاثیر رمانهای ترجمه در حوزه ی رمان کودک مشهود است ولی نویسندگان کشورمان به درک درستی در این حوزه رسیدهاند در آینده شاهد شکوفایی بیشتری در حوزه رمان کودک خواهیم بود.
نویسندهها بخصوص ناشرها رمان کودک را چه در عرصه ترجمه چه تالیف به رسمیت شناختهاند، رمان کودک مخاطب این حوزه را جدی میگیرد، کودک کتابخوان با داستانها و فرم و قالب خاص کتابهای این حوزه فاصله میگیرد توان خوانش رمانهای نوجوان را هم ندارد در این زمان رمان کودک او را به مطالعه علاقمند میکند تا با توان و لذت بیشتر به سراغ رمان نوجوان برود. به نظرم رمان کودک پل زیبا و لذتبخشی ست به دنیای رمان نوجوان.
از ظرفیت ادبیات کودک در حوزه رماننویسی بفرمایید، و اینکه چقدر از این ظرفیت استفاده شده است؟
رمان کودک نسبت به رمان نوجوان پیچیدگی و ابهام کمتری دارد، روشنتر است، فهم و درک فضاها با اینکه نسبت به داستان کودک پیچیدگی دارد ولی به حد رمان نوجوان پوشیده نیست، این روشنی بیشتر، رمان کودک را نسبت به رمان نوجوان متمایز میکند.
در رمان کودک متن به تصویر حاکمیت دارد، گاه به چند تصویر بسنده میشود که گاه رنگی هم نیستند، هر چند رمان کودک میتواند تصاویر جذابی داشته باشد ولی همچنان تاکید بر متن است، همین کودک را به گذر از تصویر به متن یاری میکند تا از مطالعه لذت ببرد.
رمان کودک را پلی میبینم بسیار زیبا و محکم به سوی لذت از خواندن کتاب نوجوان، پلی که کودک را ماهرانه، سرشار از خیال عبور میدهد به رمان نوجوان. انگیزه ی خواندن را نزد کودک بالا میبرد و حس خوشایند توانایی به کودک هدیه میدهد.
نظر شما