کتاب «نیمه پنهان زنان ایران در آستانه قرن بیستم» منتخبی از اسناد عبدالحسین میرزا فرمانفرما به انضمام منتخبی از کتابچه مخارج و مواجب ملتزمین رکاب است.
کتاب «نیمه پنهان زنان ایران در آستانه قرن بیستم» بر مبنای دو دسته سند تنظیم شده است که در نگاه اول ارتباطی با هم ندارند؛ ولی آنچه این دو را به هم مرتبط میکند، موقعیت اجتماعی و مالی زنان است، قبل از آنکه وقایع سیاسی قرن بیستم شرایط زندگانی را دگرگون کند.
در جامعه قاجار زنان تحت قیمومیت مردان خانواده بودند و در اکثر مواقع سرنوشتشان در دست آنان قرار داشت. طبق قانون شرع زنان از لحاظ مالی همه نوع آزادی عمل در اداره اموال خود را داشتند. در واقع آنها صاحب مال خود بودند و میتوانستند ملک خرید و فروش کنند، اجاره داده یا اجاره کنند، پول قرض دهند یا قرض بگیرند که البته فقط طبقات متمکن را دربرمیگرفت و به طبقات نیازمند چندان ارتباطی نداشت. ولی در هر حال چنانکه از محتوای این نامهها مستفاد میشود، زنان ثروتمند نیز برای نگهداری ثروت خود به کمک و حمایت مردان احتیاج داشتند و به آنها متکی بودند. در بسیاری اوقات بهخصوص در موارد ارث و مالکیت نسبت به زنان و کودکان صغیر اجحاف روا میشد که در مکاتبات زنان به این مساله برمیخوریم.
بهطور کل کار برای زنان وجود نداشت، مگر در مواردی از قبیل گیس سفیدی، دایگی، مامایی و کارهای پست مانند کنیزی، کلفتی، مردهشویی، مطربی و... در روستاها بیشتر بسیاری از اوقات مسئولیتهای جزء مسئولیتهای زنان بود ولی این مساله جداگانهای بود. سبک نگارش این نامهها که در مورد مردان نیز صدق میکرد، لحن تملقآمیز، اظها عبودیت، خضوع و خشوع آنها را نشان میدهد که زنان خانواده فرمانفرما مستثنی از این قاعده نبودند. زنان خودشان را عاجزه، ضعیفه، کنیز و کمینه میخواندند. حتی دختر ناصرالدوله برادر فرمانفرما خودش را کنیز عمو میخواند و نجمالسلطنه خواهر فرمانفرما، دخترش دفترالملوک را که نامزد پسر فرمانفرما نصرتالدوله بود، کنیز برادر میگفت. این را نیز باید افزود که اکثر زنان بیسواد بودند و نامهها بیشتر تسوط مردی نوشته میشد، یا اگر توسط زنی نوشته شده بود، سطح بالایی از سواد نشان نمیداد. ولی نکته مهم این است که اظهار عجزگاه حقیقتی از رسم زمانه بود اما همه زنان ناتوان و زبون نبودند، بلکه زنان با جرات و مقتدر وجود داشتند.
پس از دههها گفتگو درباره اینکه تاریخ زن چیست؟ هنوز بحث و اختلافنظر بسیار است. برای مثال پرسیده میشود که آیا تاریخ زن باید خاص یا کلیت داشته باشد، وقتی درباره گذشته مینویسیم، باید بین داستان زنان و مردان تفاوت قائل شویم، یا آیا با این کار هویت، قومیت، دین، نژاد و طبقه اجتماعی را به طور مصنوعی جدا نمیسازیم؟ آیا با تأکید بر تفاوت فرهنگها با توجه به فمنیستهایی که مدعیاند تجربیاتی هست که بین همه زنان مشترک است، خدشه وارد نمیشود؟ به نظر میرسد تاریخ زن در ایران هنوز راه درازی در پیش دارد تا بتواند به این نوع سؤالات بپردازد. برای بازکردن راه بحثهای نظری لازم است شرایط زندگی، موقعیت اجتماعی، روحیات زنان، تأثیر وقایع در زندگی فردی آنان و بسیاری مسائل دیگر بهتر شناخته شود؛ به این دلیل همه نوع سند و مدرکی که مربوط به زنان باشد، کمک بزرگی به تاریخ زن و تاریخ ایران است.
قسمت اول کتاب، مکاتبات زنان مربوط به دوره حکومت عبدالحسین میرزا فرمانفرما در کرمانشاه طی سالهای 1320 ـ 1322 قمری و 1331 ـ 1332 قمری است. این قسمت از دو بخش تشکیل شده است؛ بخشی مربوط به مکاتبات عمومی زنان و بخش درباره مکاتبات خصوصی زنان خانواده فرمانفرما است. اوضاع کرمانشاه در طول این دوره سخت آشفته و دستخوش ناآرامی شده بود که البته مختص این ایالت نبود.
مکاتباتی که در قسمت اول درج شده است، جنبههایی از شرایط زنان را در کرمانشاه ترسیم میکند که میتوان آن را به وضع زنان سایر نقاط کشور نیز تعمیم داد و به این نتیجه رسید که اغتشاشات، ناامنی، ضعف دولت و حکومت، فقر عمومی و نقایص قانون موجب اجحاف و ظلم علیه زنان میشد. بهخصوص با نارسایی قانون تنها مرجع قشر بیپناه و ناتوان جامعه در مقابل زور و قدرت حکومت بود که میتوانست به شکایات چه از جانب مردان و چه از جانب زنان رسیدگی کند که در این مکاتبات که همگی به فرمانفرما نوشته شده، منعکس است.
بخش دوم این قسمت شامل مکاتبات خصوصی خانواده فرمانفرماست که بیشتر آنها در همان زمان نوشته شدهاند و دربرگیرنده مطالب جالب توجهی هستند از جمله مسائل ارث، ازدواج، رابطه بین زنان و... باید در نظر داشت که بسیاری از اوقات ارتباطات خانوادگی از طریق ازدواج برقرار میشد که نهتنها نتایج مالی، بلکه سیاسی را هم در پی داشت. این نامهها با وجود جنبههای خصوصی آن، میتواند برای شفافیت زندگانی زنان قشری از جامعه آن روز ایران مفید باشد.
شرایطی که در این اسناد منعکس است، در ساختار جامعه، نحوه حکومت و وضع مالی کشور ریشه داشت که به آسانی قابل تغییر نبود. از دوره ناصری انتقاد روشنفکران موجب اصلاحات جسته گریختهاش در نظام مملکت شد؛ ولی با این چندان مفید واقع نشد. با انقلاب مشروطه نیز اوضاع بهبود نیافت، چنانکه در دوره دوم حکومت فرمانفرما در کرمانشاه بین سالهای ۱۳۳۰ ـ ۱۳۳۲ ق هرج و مرج ادامه یافت و زنان نیز همچنان تحت فشار و مورد اجحاف قرار داشتند.
قسمت دوم کتاب «مخارج استمراری ملتزمین رکاب» شاه است که شامل مواجب، مقرری، سیورسات، انعام و... بود که قشر وسیعی از جامعه را دربر میگرفت. در اینجا آنچه از لحاظ حقوق و مستمری و... به زنان تعلق میگرفت، مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج جالبی نیز به دست آمده است که شاید در کمتر منبعی به آن اشاره شده است. از شاهزاده خانمها و زنان وابسته به خاندان قاجار گرفته تا دونپایهترین زنان مانند خدمه و کنیز و حتی خواجهها که در اندرونی خدمت میکردند برای چند نسل حقوق و مستمری داشتند.
این محاسبات پیچیده هم جنبههایی از نحوه عملکرد مالیه کشور را نشان میدهد و هم مؤید این نکته است که چه گروه عظیمی از مردان و زنان از دولت حقوق دریافت میکردند. البته گویا عدهای از این زنان ثروتمند بودند و به علت خویشاوندی با خانواده سلطنتی قاجاریه حقوق داشتند، ولی عدهای نیز مبلغ کمی دریافت میکردند که بدون شک بسیاری از آنها زنان بی بضاعتی بودند که تنها ممر درآمد بر زندگیشان همین حقوق بود.
کتاب «نیمه پنهان زنان ایران در آستانه قرن بیستم» در 248 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه و قیمت 70 هزار تومان از سوی نشر تاریخ ایران مننتشر شد.
نظر شما