شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۸
کلیشه بد نیست، ادامه دادن آن بد است

محمد بکایی گفت: کلیشه مثل اسبی راهوار است که فقط راه طویله‌اش را می‌داند و بس، اگر سوارش شدی دست‌کم می‌دانی که سواری خواهد داد اما اگر لگامش را سفت نچسبی و به راه‌های نرفته نتازی لابد مقصدی جز طویله نخواهی داشت!

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) در آستانه 17ربیع‌الاول ولادت با سعادت نبی اکرم(ص)، در خبرگزاری ایبنا مروری داریم بر آثار داستانی که با محوریت شخصیت ایشان منتشر شده است. محمد بکایی داستان نویسی را با چاپ اولین اثرش در گاهنامه‌ داستان سال 68 آغاز کرد. مدتی مسئول بخش قصه‌ واحد ادبیات حوزه‌ هنری بود و در کلاس‌های پیک قصه‌نویسی آن مرکز فرهنگی، تئوری داستان را تدریس می‌کرد. در نشریاتی همچون پیام انقلاب، سوره، ادبستان، ادبیات داستانی، کیهان، رسالت، همشهری و... داستان‌هایی را به چاپ رساند. از سال 72 با هوشنگ گلشیری آشنا شد و در جلسات داستان‌خوانی او حضور مداوم داشت. وی در کنار داستان‌نویسی از کار در زمینه‌ سینما و تلوزیون هم غافل نماند. نوشتن فیلم‌نامه، ساخت مستند برای شبکه‌ی سحر سیمای برون‌مرزی و همکاری با شبکه‌ی 3 سیما از فعالیت‌های فرهنگی اوست. از او تاکنون آثاری چون «مقتل»، «اتاق تاریک»، «گربه ساکن چنار» و «سرپیچی از پیچ‌های هزار چم» منتشر شده است.

وی در پاسخ به این سوال که چگونه داستان‌هایی با موضوع پیامبراسلام (ص) متناسب با ذائقه مخاطب آگاه امروزی آفریده شود که عاری از کلیشه‌ها و حرف‌های تکراری باشد، گفت: من معتقد به تفکیک داستان و نوشته داستانی هستم. در اولی هیچ قید و بندی نیست و در دومی پایبند به قواعد خودش است. اگر نویسنده‌ای تصمیم به نوشتن داستانی با مضمون پیامبر (ص) داشته باشد، باید خودش را از همه دانسته‌های قبلی رها ساخته و درچارچوب جهان رمانش سیر کند. از عمق جان معتقدم که جز نور و رحمت نخواهد دید، اما روایت داستانی بحثش جداست.

                                      

وی افزود: کلیشه بد نیست، ادامه دادن آن بد است، در کلیشه باید ضد کلیشه زد که انگار ما بلدش نیستیم. کلیشه مثل اسبی راهوار است که فقط راه طویله‌اش را می‌داند و بس، اگر سوارش شدی دست‌کم می‌دانی که سواری خواهد داد اما اگر لگامش را سفت نچسبی و به راه‌های نرفته نتازی_ لابد مقصدی جز طویله نخواهی داشت!

بکایی درباره اینکه چگونه می‌توان در داستان‌های دینی و مذهبی پلی زد میان مذهب، تاریخ و اسطوره و چگونه از این راه می‌شود به حقیقت رسید؟ هیچ رقم نمی‌شود به حقیقت رسید مگر با شهود که آن هم شخصی است و غیرقابل روایت.

این نویسنده و فیلمنامه‌نویس در پاسخ به این پرسش که داستان‌نویسی که می‌خواهد به زندگی پیامبر بپردازد تا چه حدی مجاز است که روایت خودش را از تاریخ ارائه دهد؟ نیز معتقد بود: روایت خود از تاریخ اگر به معنای سفیدخوانی آن باشد که مستلزم صحیح خواندن تاریخ و زیاد خواندن آن است تا هر جایی که دلش خواست و مرغ خیالش پرید.

نویسنده «گربه ساکن چنار» درباره نمونه‌هایی از داستان‌های خارجی که مؤلفه‌های داستان دینی را داشته باشند، بیان کرد: داستان دینی، ژانر نیست نمونه خارجی هم ندارد، این نوع گفت‌وگو، آدرس غلط دادن است.

وی در پایان با اشاره به وظیفه داستان‌نویسان مسلمان گفت: داستان‌نویسان مسلمان باید فقط بنشینند و داستان بنویسند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها