متاسفانه چند سالی است که به بهانه سبک کردن تقویم، روز صنعت چاپ به ضمایم تقویم رسمی کشور کوچ کرده و این مناسبت اکنون دیگر در صفحات اصلی تقویم درج نمیشود.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
با توجه به اینکه در فضای مجازی این سوال پیش میآید که چرا ۱۱ شهریور به عنوان روز صنعت چاپ انتخاب شده است، خالی از لطف نیست که به خاطرهای در این زمینه اشاره کنم.
سال ۱۳۸۲ من رییس اداره حمایت و نظارت صنعت چاپ بودم و آقای جامی مدیرکل چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. این ایده مطرح شد که روزی را به عنوان روز صنعت چاپ داشته باشیم؛ به این واسطه که بسیاری از محصولات چاپی خود را وامدار صنعت چاپ میدانند از جمله تقویم. زیرا اگر صنعت چاپی وجود نداشته باشد تقویمی منتشر نمیشود.
اما هیچ روزی را به نام صنعت چاپ در تقویم ملی کشور نداشتیم و بیشتر انگیزه این بود که محملی باشد برای اینکه افکار عمومی و رسانههای خبری به موضوع صنعت چاپ بپردازند و ظرفیتها و تنگناها و مشکلات و فرصتهای این صنعت در آن روز دیده شود و به این بهانه اتفاقاتی رقم بخورد که صنعت چاپ بیشتر در ذهنها شکل بگیرد.
همین موضوع بهانهای شد که مدیرکل دفتر چاپ مسئولیت را به عهده من گذاشت برای اینکه روزی را برای درج نام صنعت چاپ در تقویم ملی کشور انتخاب کنیم. بررسیهای متعددی در این زمینه انجام شد و استنتاجهای زیادی کردیم و از کسانی که در حوزه تاریخ صنعت چاپ کار کرده بودند نظرخواهی کردیم.
یک ایده این بود که روز تولد گوتنبرگ را به عنوان مبدع صنعت چاپ در نظر بگیریم که این پیشنهاد خیلی مورد استقبال واقع نشد زیرا گوتنبرگ متعلق به کشور ما نداشت و ضرورتی نداشت که آن را دنبال کنیم. پس از آن نگاهی مطرح شد که تاریخ ورود اولین دستگاه چاپ به ایران که به دوره عباس میرزا برمیگردد به عنوان مبدا تاریخی برای روز صنعت چاپ در نظر بگیریم اما سر این موضوع هم اختلافاتی وجود داشت زیرا نمیشد روز مشخصی برای آن در نظر گرفت.
اما مساله اینجا بود که تاریخ خالی از یک ثبت تاریخی به روز از این واقعه بود نا آن روز را به عنوان نماد روز صنعت چاپ در نظر بگیریم. اگر تاریخ تولد هر کدام از پیشکسوتان و نامداران صنعت چاپ را مدنظر قرار میدادیم این اختلاف وجود داشت که چرا روی این فرد تاکید شده و روی فرد دیگری که ویژگیهای بهتر و متنوعتر و مختلفی دارد تاکید نشده است.
حاصل همه موضوعات این شد که ما به یک جمعبندی دقیقی نرسیدیم. نگاه دیگری که در معاونت فرهنگی وجود داشت این بود که اگر تقویم نمایشگاه و رویدادهایی که در این معاونت وجود دارد را مشاهده کنیم از ابتدای سال رویدادهای مختلفی مثل نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران را داشتیم، در پاییز هفته کتاب بود و در پایان سال برنامه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را داشتیم و فصل تابستان تقریبا از برنامه خالی بود.
در جلسات مطرح شد که در این بازه زمانی کمترین فعالیت در حوزه معاونت فرهنگی است و میتوان با فراغ بال به موضوع صنعت چاپ پرداخت. به یاد دارم با آقای جامی صحبت میکردم که ما نتوانستیم یک روز تاریخی مشخص را برای این روز پیدا کنیم و وی گفت که نیازی به استناد به تاریخ نیست و روز ۱۱ شهریور را برای روز صنعت چاپ در نظر بگیرید.
پس از آن مکاتبات ما با دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی مکاتباتی داشتیم و در آن زمان آقای مسجدجامعی که قایممقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود همراهی و حمایت خوبی از این موضوع کرد تا این موضوع شکل بگیرد و بالاخره تصویب شد و چند سالی در صفحات اصلی تقویم بود اما متاسفانه بعد از چند سال به دلیل اهمال مدیران وقت و به بهانه سبک کردن تقویم روز صنعت چاپ به ضمایم تقویم رسمی کشور کوچ کرد و الان در صفحات اصلی تقویم درج نمیشود.
در این میان باید بگویم همان زمان که روز صنعت چاپ را مطرح میکردیم مقاومتهایی در صنعت چاپ وجود داشت که حالا چه ضرورتی وجود دارد که روزی به نام صنعت چاپ در نظر بگیریم و انتخاب این روز با توجه به حجم گسترده مشکلات این حوزه، چه مشکلی را میتواند حل کند.
حتی به یاد میآورم اتحادیه چاپخانهداران تهران در مجله رسمی خود اعلام کردند که ما بر سر در اتحادیه پرچم عزا نصب میکنیم و این روز را به عنوان عزای عمومی اعلام میکنیم و البته این کار به دلیل مخالفتهایی بود که با سیستم دولتی داشتند و احساس میکردند با این ابراز مخالفتها دیده میشود، زیرا در آن زمان هیچ ایدهای برای حل مشکلات صنعت چاپ نداشتند همانگونه که الان هم هیچ ایدهای در میان آنها وجود ندارد.
الان اگرچه با وجود همه مخالفتها این روز تثبیت شده و در رسانهها به آن پرداخته میشود همه این مسایل همت رسانهها و فعالان حوزه اطلاعرسانی است و لازم است که در اینجا از آنها تشکر کنم که در این روز به موضوع صنعت چاپ میپردازند و اجازه نمیدهند که این چراغ خاموش شود.
نظر شما