با خوشبینی و مثبتاندیشی بیشتری به آینده نگاه کنیم. زندگی جریان دارد و به لطف پروردگار یکتا، این جریان با تغییراتی که ما با اندیشههایمان به آن میدهیم قابل تغییر است.
به نظر میرسد اندیشه و افکار ما جهان را دچار تغییر کرده، و این از ویروسی که گریبان مردم دنیا را گرفته، به خوبی پیداست.
شاید طرح این تقاضا از جانب نویسندهای که تنها چند کتاب و رمان نوشته است و در روزنامهها هم کمی مینگارد، و شهرت و آوازهای هم ندارد، درخواست بزرگی باشد، اما همکاران و یاران! در هر کجای این کره خاکی که باشید، با هر زبانی که تکلم کنید و با هر نژاد و قومی که باشید، مخاطب این نوشته خواهید بود.
هم جهانیان عزیز! ما با آن چه مینویسیم و یا با هنرمان در نقاشیها، فیلمها، مقالهها، و ... به این جهان وارد میکنیم، افکارمان را در جایی از این هستی میکاریم؛ و این را بسیاری خوب میدانند. استاد معنویای دارم که یک بار گفت: وقتی نیتی میکنی، آن نیت در این هستی به جریان میافتد. و من بارها مصداق این جملهی آن استاد را تجربه کردهام، همانطور که شاید شما هم تجربه کرده باشید. بنابراین اندیشه ما نقش مهمی در حیات و چگونگی جهان دارد و میشود گفت که اندیشههای ما مانند بذری در جایی از این هستی کاشته میشود.
شما هم مانند من فیلمها و داستانهای بسیاری را در قالب فیلم، کتاب و ... خوانده، دیده و یا شنیدهاید که مضمون کلی آنها پایان ناگوار برای جهان و یا کره زمین بوده است. این ناگواری که معمولا با رویدادهای دلخراشی همراه است، در محتوای آنها پیداست. آیا جز این است که امروز شاهد بروز این تلخیها در جهان هستیم؟ شاید دنیا با مواردی از این دست، مانند کووید19 , پایان نگیرد، اما اثرات مخرب آن را تجربه میکند، همانطور که در حال این تجربه تلخ است.
شاید بسیاری از ما دلمان بخواهد هنر را با آثاری ببینیم که دارای خشونت است، و یا آن را در آثاری که ناامیدی و تلخی را به مخاطب ارائه میکنند، بپسندیم؛ درست است که سلیقه افراد متفاوت و قابل احترام است، اما آیا به پیامدهای آن چه میسازیم و آن چه طلب میکنیم، فکر میکنیم؟
همه ما نمود و مصداق بسیاری از داستانها را در طول تاریخ دیدهایم. برای نمونه در روزگاری سفر به کره ماه یک رویا بود و ژول ورن آن را در تخیلات داستانهایش مطرح کرد، چندی نیز نگذشت که جهان شاهد به بار نشستن اندیشههای او شد و انسان توانست به ماه سفر کند. مثالهایی از این دست کم نیست و شاید شما بهتر و بیشتر از من آنها را بدانید و نام ببرید.
جهانهایی که در داستانهایمان میسازیم، موقعیتی که برایشان در نظر میگیریم و سرانجامی که برایشان میسازیم، همان دانههایی است که ممکن است به درختان پرباری تبدیل شوند که میوههای مفید به ما بدهند و یا درختانی پر از تیغ و خار که گرفتارمان کند.
امروز شاهد هستیم که افکار ما و قصهها و اندیشههایی که ساختهایم، در گذر زمان، چقدر زندگیمان را تحت تاثیر قرار داده است. خواهش من از تمام افرادی که در هنر، قلم و هر قالب تاثیرگذار و ماندگار دیگری، فعالیت دارند این است که با خوشبینی و مثبتاندیشی بیشتری به آینده نگاه کنیم. زندگی جریان دارد و به لطف پروردگار یکتا، این جریان با تغییراتی که ما با اندیشههایمان به آن میدهیم قابل تغییر است.
به نظر میرسد ما در هر شغل و سن، مذهب و ملیت و .. که باشیم در برابر دانههایی که از اندیشه خود در هستی میکاریم مسئولیت داریم. بیایید برای داشتن جهانی آرامتر و تقدیم زندگی شادتر و متعالیتر به آیندگان، هماکنون آثاری خوشبینانهتر در باره زندگی و آینده جهان خلق کنیم.
نظر شما