مجموعهای الهامبخش درباره مردان معروف و نهچندان معروف از گذشته تا به امروز که کوشیدند تا با شفقت و گذشت و خودباوری دنیا را جای بهتری کنند.
بسیاری از ما با داستانهایی مواجه شدهایم که در ذهنمان نقش بستهاند و تا همیشه مسیر زندگیمان را تغییر دادهاند. داستان زندگی مردان و زنانی که بلندپروازیهایشان دلیلی بود تا امروز بتوانیم در دنیای بهتری زندگی کنیم. بلندپروازانی چون استیون هاوکینگ که به شکلگیری جهان هستی اندیشید و با وجود بیماری دست از تلاش برنداشت تا ما را به پاسخ پرسشهایمان نزدیکتر کند. کسانی چون نلسون ماندلا که حتی بعد از دستگیری و پشت سر گذاشتن روزهای سخت و دشوار دست از آرزوها و آرمانهایش برنداشت تا مردم کشورش را به آزادی و برابری برساند. مهاتما گاندی که یک تنه در برابر خشونتی که در انسانها میدید ایستاد و زندگیش را در راه صلح و آرامش بشر گذاشت. ورزشکارانی چون لیونل مسی را هم نباید از نظر دور داشت که سختی بیماری را به جان خرید تا تبدیل به مرد اسطورهای فوتبال شود. همینطور داستان زندگی مرد ناشنوایی که توانست بهترین سمفونیها را بنویسد و اجرا کند!
«داستانهای خوب برای پسران بلندپرواز» مجموعهای است خواندنی که به اعتقاد بنجامین زفانیا، نویسندۀ انگلیسی، «تأثیرگذار است و رهاییبخش. اثری که میتواند الهامبخش نسل دیگری از پسران بلندپرواز باشد که تلاش میکنند و خسته نمیشوند.»
داستان هیجانانگیز پسران بلندپروازی چون احمد حصیم، جان لنون، رولد دال و .... که هیچ سدی تاب ایستادن در برابر آرزوهایشان را نداشت. پسرانی که از خندیدن و گریستن نترسیدند و با شجاعت و استقامت دنیا را مطابق آرزوهایشان شکل دادند. پسرانی کوچک با آرزوها و تلاشهای بزرگ.
اسامی مردانی که زندگیشان در این کتاب روایت شده، به این ترتیب است:
آرتور رَمبو، آیاکِک، احمد حَصیم، اِدی آیکائو، استورمزی، استیو اِروین، استیون اسپیلبرگ، استیون هاوکینگ، اُسکار وایلد، اقبال مسیح، اَلن تیورینگ، اِیآیوِیوِی، ایشیرو هوندا، باتلاقی، باراک اوباما، بالدوین چهارم، بنجامین زِفانیا، بویان اِسلات، بیل گِیتس، پادشاه جورج ششم، پَچ اَدَمز، پِرسی شِلی، پسران مدرسه ایسکا، تامِس ادیسن، تایکا وایتیتی، تِروِر نوآ، تِنزینگ نورگِی، جان تیندِل، جان کارلوس و تامی اسمیت، جان گرین، جان لِنون، جسی آیزنبرگ، جیم هِنسِن، جِیمی آلیور، چسلی "سالی" سالنبرگر، چهار کشیش، خایْمه اِسکالانته، خورخه مونوس، خونو دیاس، دان مَکفِرسِن، داینامو، دِرِک رِدموند، دَن کراوس، دَنیل آنتونی، دنیل تمت،دنیل رادکلیف، دیوید اتِنْبرا، رالف لورن، راین رلجک، رئیس جوزف، روئال آمنتسن، رولد دال، ریک اُبَری، ریک وان بیک، ژان دومینیک بوبی، سالوادور دالی، سیدارتا گوتاما، شارل فوریه، فابیو چاوس، فرانک اوشن، فردریک داگلس، فیلیپ زیمباردو، کارل لینئوس، کریستوفر پائولینی، کریستین مکفیلامی، کنینگ، کنفوسیوس، کیِن مونروی، گالیلئو گالیله، گیلِن رازا، لودویگ وان بتهوون، لویس آرمسترانگ، لویی برِیل، لوییجی چوتّی، لیونل مسی، محمد الطراد، محمدعلی، مرد تانکی، مهاتما گاندی، دکتر نایف المطوع، نلسون ماندلا، نیک ووییچیچ، نیکلاس وینتن، نیکولا تسلا، نیل دگراس تایسن، ودران اسمایلوویچ، ویلیام کامکوامبا، ویلیام مولتن مارستن، وینسنت وانگوگ، هاروی میلک، هانس شول، یوجین سِرنِن.
در بخش مربوط به «مرد تانکی» را از این کتاب میخوانیم:
در تابستان سال ۱۹۸۹ هزاران دانشجو در سراسر شهر پکن، پایتخت چین، به عنوان اعتراض راهپیمایی میکردند. اعتراض آنها به حکومت بیدادگرشان بود. سالها شاهد بودند که ثروتمندان ثروتمندتر و مردم فقیر فقیرتر میشوند، در حالی که کسانی که حکومت میکردند فقط به فکر خودشان بودند.
با گذشت روزها افراد بیشتر و بیشتری به تظاهرات میپیوستند و همه در مکانی به نام میدان تیانآنمن جمع میشدند. بعضی از آنها اعتصاب غذا کرده بودند. یکی از ستارگان بسیار بزرگ موسیقی پاپ چین در این تظاهرات حضور پیدا کرد تا کنسرت اجرا کند.
حکومت وحشت کرد. سربازانی را به محل تظاهرات فرستاد و به اعتراضکنندگان شلیک کردند و شمار زیادی از آنها را کشتند.
روز بعد حکومت تانکها را به خیابان فرستاد تا جلو اعتراض دوباره مردم را بگیرند.
و ناگهان تانکها از حرکت ایستادند.
مردی که پیراهن سفید و شلوار سیاه پوشیده بود در حالی که دو کیسه خرید در دستانش داشت خود را در مقابل تانک جلودار قرار داد. وقتی که تانک خواست راهش را کج کند او هم به همان سمت قدم برداشت و دوباره راه تانک را بست. و این کار همینطور ادامه پیدا کرد تا اینکه راننده تانک موتورش را خاموش کرد.
سپس دو مرد با لباس آبی آمدند و آن مرد را با خود بردند. تمام آن اتفاق در عکسی ثبت شد و آن عکس امروزه به یکی از نیرومندترین نمادهای ایستادگی در برابر بیعدالتی تبدیل شده است: مردی تنها، که هم در مقابل صفی از تانکها ایستاده است و هم به حکومت ستمگری اعتراض میکند که تانکها را به آنجا فرستاده است.
هیچکس نمیداند مرد تانکی کیست یا چه بر سر او آمد. بعضیها میگویند که دستگیر شد، بعضی دیگر میگویند که کشته شد. و گروهی میگویند که فرار کرد. هرگز به طور قطع نخواهیم دانست.
«داستانهای خوب برای پسران بلند پرواز» در نشر فرهنگ نو به چاپ چهارم رسیده است.
نظر شما