عنوان این کتابفروشی از نام بنیانگذار آن گرفته شده است؛ جالب است بدانید کتابفروشی «باستان» در دهه 40 و 50 شمسی به اندازهای برای جوانان قدیم مشهد، پرآوازه بود که آنها برای اطلاع از آخرین کتابهای منتشر شده به ویترین این کتابفروشی مراجعه میکردند.
«باستان» در نمای نزدیک
سردر مغازه از همان نمای دور هم قابل مشاهده است؛ سردری قدیمی که نام کتابفروشی «باستان» با خط خوش اما خاک خورده در آن به چشم میخورد؛ مغازه نسبتا بزرگی که دو درِ ورودی دارد. نخستین چیزی که با ورود به مغازه نظرمان را جلب میکند، دو عکس سیاه سفید قدیمی است که بر روی دیوار مغازه خودنمایی میکند. در یک عکس مرد شیکپوشی در حالی که دستش را بر زیر چانه زده در حال خواندن کتاب است، کمی که دقت میکنیم، نام صاحب آن را که در زیر عکس درج شده است، میبینیم: مرحوم حاج عباسعلی پاسبان موسس کتابفروشی باستان. اما عکس دیگر مردی را نشان میدهد که مستقیم به دوربین نگاه میکند و زیرنویس عکس، نام جعفر پاسبان را نشان میدهد.
صدای پنکه سقفی قدیمی توجهمان را از عکسها دور کرده و نگاهی به مغازه میاندازیم، مغازهای که در یک طرف آن قفسههای کتاب به چشم میخورد و بیشتر آنها قرآن کریم و یا مفاتیح الجنان را شامل میشود که در طرحها و جلدهای مختلف در ردیفهای متوالی چیده شده است، طرف دیگر مغازه نیز مملو از لوازم تحریر است از مداد رنگی و دفاتر سیمی گرفته تا پوشههای اداری رنگارنگ و تختههای وایت برد. بر روی پیشخوان مغازه نیز علاوه بر دستگاه کارتخوان، سالنامه و تقویمهای رومیزی قرار دارد.
مرد داخل مغازه گرمِ صحبت کردن با تلفن همراه است و با تصور اینکه برای خرید آمدهایم، با گفتن جمله کوتاهی میفهماند که چه چیزی نیاز داریم. موهایش سپید شده و از نوع صحبتهایش کاملا میتوان فهمید که تجربه چندین ساله دارد، زمانی که خودمان را معرفی میکنیم، گرم از ما استقبال میکند و با همان کلام شیرین به صبوری پاسخ سئوالهایمان را میدهد.
قدمت «باستان» به 1307 برمیگردد
حسین رسولی مدیر فعلی کتابفروشی باستان بیش از 35 سال است که با خاندان پاسبان آشنایی دارد و در همین کتابفروشی کارش را شروع کرده است. او میگوید: بنیانگذار این کتابفروشی عباسعلی پاسبان رضوی بوده است و دو روایت در مورد زمان تاسیس کتابفروشی وجود دارد عدهای آن را مربوط به سال 1305 و عدهای دیگر سال 1307 میدانند.
رسولی عنوان میکند: با توجه به اینکه عباسعلی پاسبان با اهل قلم دمخور بود، آن سالها کتابفروشی تبدیل به پاتوق فرهنگی شده بود و حتی به جوانانی که بضاعت مالی چندانی نداشتند کتاب را به صورت رایگان به امانت در اختیار آنها قرار میداد.
وی با اشاره به این که در سالهایی که بسیاری از ناشران جرئت و سرمایه ناشر شدن را نداشتند، عباسعلی انتشارات باستان را راهاندازی میکند، میافزاید: دو سال بعد از شکلگیری مغازه بود که انتشارات باستان در زمینه چاپ کتابهای ادبی، داستانی و دانشگاهی فعالیت خود را آغاز کرد و به گفته بسیاری از نویسندگان و تاریخپژوهان این انتشارات جزء نخستین انتشاراتیهای مشهد به شمار میرود.
لوازمالتحریر فعلا دوای بیرونقی کتابفروشی!
از قفسه مقابلش کتاب «قرآن کریم تفسیر عاملی» را میآورد و صفحه نخست آن را نشانمان میدهد که با دستخط عباسعلی پاسبان این کتاب به فردی تقدیم شده است، سال چاپ کتاب 1347 است، رسولی میگوید در حال حاضر کتابهای بسیار کمی از انتشارات باستان وجود دارد و شاید همین چند نسخه قدیمی موجود در مغازه را بتوان مثال زد.
سال 1357 با فوت عباسعلی پاسبان اداره مغازه به پسرش جعفر سپرده میشود، رسولی نیز از زمان او در این مغازه مشغول به کار شده است: «چند سالی که گذشت دیگر کتابفروشی رونق سابق را نداشت و کمتر کسی برای خرید مراجعه میکرد برای همین هم جعفر پاسبان تصمیم گرفت تا نوشتافزار و لوازمالتحریر نیز برای فروش به مغازه اضافه کند.»
وی با بیان اینکه جعفر پاسبان هم که تحصیلاتش در آن زمان کارشناسی اقتصاد بود، بهدنبال راه پدر انتشارات تمدن (باستان) را دایر میکند و بیشتر کتب ادعیه و قرآن را به چاپ میرساند، عنوان میکند: منزل مهدی اخوان ثالث در همین نزدیکی قرار داشت و از آنجا که با جعفر دوست بود، گاهی با مراجعه به مغازه در مورد وضعیت کتاب و... با یکدیگر همصحبت میشدند.
اقبال به خرید کتاب در دهه 50
رسولی، گریزی به دهه چهل و پنجاه میزند و میگوید: آن سالها اقبال مردم به کتاب و کتابخوانی بسیار بیشتر بود؛ طوریکه اکثر کتابها به چاپ سوم و چهارم میرسید اما در حال حاضر دغدغه مردم بیشتر مشکلات معیشتی شده است و کمتر حاضر هستند مبلغی را برای خرید کتاب صرف کنند.
وقتی از او سئوال میکنیم که چرا اکنون در مغازه بیشتر از کتاب، لوازمالتحریر به چشم میخورد، بیان میکند: بازار کتاب با گرانی کاغذ از چند سال پیش دچار رکود شد و دیگر کسی برای سفارش و یا خرید کتاب مراجعه نمیکرد بنابراین بیشتر قفسههای مغازه به لوازم التحریر اختصاص یافت.
اشارهای به قفسههای پشت سرش میکند و پی حرفش را اینگونه میگیرد: تا سالهای ابتدایی دهه 70 کتابفروشی بودیم و کمتر لوازمالتحریر در مغازه به چشم میخورد اما با مشکلات عدیدهای که در حوزه نشر به وجود آمد و از طرفی با گران شدن بسیاری از کتب چهره مغازه تغییر یافت به طوری که در حال حاضر بیشتر کتابهای قرآنی و مفاتیح موجود داریم.
کرونا کسادی کتاب را دوچندان کرد
وی یادآور میشود: بسیاری از همکاران ما که در حوزه نشر فعالیت میکردند به دلیل رکود حاکم بر بازار تغییر شغل دادهاند، شاید اغراق نباشد که بگوییم بیشترین کتابهای فروشی در بازار مرتبط با کتابهای درسی است و مردم دیگر برای خرید کتاب ادبی، داستانی، تاریخی و ... هزینه نمیکنند.
رسولی با اشاره به اینکه شیوع بیماری کرونا در تمام شغلها اثر مخربی داشت، تصریح میکند: قبل از شیوع این بیماری بازار فروش کتاب چندان داغ نبود اما در شش ماهی که این بیماری گریبانگیر کشور شده کسادی بازار نیز دوچندان گردیده است.
بازی روزگار جعفر پاسبان رضوی را هم در سال 1386 از دنیا میبرد و اداره این کتابفروشی بعد از آن زمان هم به پسرش سپرده میشود و او مدیریت مغازه را به رسولی میدهد.
نظر شما