کتاب «رسانهایشدن و فرهنگِ جامعه» به رسانهایشدنِ پدیدههای اجتماعی و فرهنگی در جامعه، یعنی سیاست، دین و بازی میپردازد. اثری که یک استاد دانمارکی مطالعات رسانه نوشته و گروهی از استادان دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی به فارسی برگرداندهاند.
کتاب را استیگ هاوارد (Stig Hjavard)، استاد مطالعات رسانهای دانشگاه کپنهاگ دانمارک (University of Copenhagen, Department of Media, Cognition and Communication, Faculty Member) در سال ۲۰۱۳ نوشته و انتشارات Routledge به نشر رسانده است. او که از پژوهشگران و نظریهپردازان پیشرو در زمینه رسانهایشدن است که بیش از یک دهه، مطالعات و پژوهشهای خود را بر این حوزه متمرکز کرده است.
کتاب همانگونه علاوه بر شرح نظریه رسانهایشدن، به رسانهایشدنِ پدیدههای اجتماعی و فرهنگی در جامعه، یعنی سیاست، دین و بازی میپردازد و خواننده را با ابعاد و زوایای جدید فرهنگ و جامعه مدرن و تاثیر رسانهها بر نهادهای اجتماعی و منش و شخصیت انسان مدرن آشنا میسازد.
رسانهایشدن و فرهنگِ جامعه را چهار نفر ترجمه کردهاند؛ سیدمحمد مهدیزاده، محمدمهدی وحیدی، حمیدرضا اکرمی و محسن گودرزی؛ استادان دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی.
این اثر مشتمل بر هفت فصل است؛ فصل اول؛ مقدمه، از واسطهبودن تا رسانهایشدن، فصل دوم؛ رسانهایشدن، رویکرد نظری جدید، فصل سوم؛ رسانهایشدن سیاست از مطبوعات حزبی تا صنعت افکارسازی، فصل چهارم؛ رسانهایشدن دین از ایمان کلیسایی تا افسون رسانهای، فصل پنجم؛ رسانهایشدن بازی، فصل ششم؛ رسانهایشدن عادتواره شخصیت اجتماعی یک فرد گرایی جدید و فصل هفتم؛ موخره، پیامدها و سیاستهای رسانهایشدن.
نقطه آغاز این کتاب، پرسشی کلاسیک در جامعهشناسی رسانهها، یعنی شیوه تاثیر رسانهها بر فرهنگ و جامعه است. در جایی از کتاب آمده است: «اصطلاح رسانهایشدن، در وهله اول، بر تاثیر رسانهها در ارتباطات سیاسی و سایر تاثیرها بر سیاست اطلاق شد. کِنت اَسپ، پژوهشگر سوئدی رسانه، نخستین فردی بود که درباره رسانهایشدن حیات سیاسی سخن گفت.» و یا: «بعضی از پژوهشگران، رسانهایشدن را بیان وضعیت خاص پُستمدرنی میدانند که در آن، رسانهها آگاهی و نظم جدیدی بهوجود میآورند.» و اینکه: «تردیدی نیست که رسانهایشدن، تمایزهای میان واقعیت و بازنماییهای رسانهای از واقعیت و میان واقعیت و خیال را پیچیده و مبهم ساخته است، اما درک پستمدرنیستی از رسانهایشدن را همزمان، بسیار مطلق و فراگیر مییابیم.»
در فرازی دیگر باز هم درباره این مفهوم صحبت شده است: «رسانهایشدن، چنانکه در این کتاب تعریف شده است، به این معناست که رسانهها نهتنها خود نقش تعیینکننده دارند؛ بلکه یکباره و همزمان به جایگاه نهادی نیمهمستقل دست یافتهاند و ابزارهایی بهدست میدهند که بهوسیله آنها، نهادها و کنشگران اجتماعی دیگر، به برقراری ارتباط میپردازند.» یا: «رسانهایشدن در سطح خُرد اجتماعی، به شکل تاثیرهای سازماندهنده قابلیتهای رسانهای بر تعاملهای انسانی ظهور یافته است.»
کتاب اما با این عبارات به پایان میرسد:
رسانهایشدن باعث شده است که شگردها و طرز کار رسانهها بر بخش بزرگتری از جامعه تاثیر بگذارد، اما اینطور نیست که نتوان رسانهها را اداره کرد. با ترکیب مجموعه گستردهتری از سیاستهای رسانهای در سطح کلان جامعه و سیاستهای رسانهای برای واحدهای خُردتر جامعه مدنی، میتوان کاری کرد که رسانهها در خدمت فرهنگ و جامعه باشند، نه برعکس.
کتاب رسانهایشدن و فرهنگِ جامعه را پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، در ۳۴۴ صفحه و در شمارگان ۵۰۰ نسخه منتشر کرده است.
نظر شما