محمد عابدالجابری (۱۹۳۶ – ۲۰۱۰) از روشنفکران اهل تسنن و اهل کشور مراکش بود. او در کنار شخصیتهایی نظیر نصرحامد ابوزید، حسن حنفی و محمد ارکون، طه حسین، عبدالرحمن بدوی طهطاوی، محمد الطالبی، لیلا احمد، فضلالرحمن، محمد شحرور، احمد البغدادی و ... از جمله روشنفکران عرب بود که در جرگه به اصطلاح «نومعتزلیان» قرار داشت. ظهور «نومعتزلیان» به دنبال چالشهای بسیاری رخ داد که با پایانِ دولتِ عثمانی و حضور غرب در شرق و کشورهای اسلامی همراه بود. این اندیشه از ابتدا به دنبال یافتن پاسخ برای پرسشی فراگیر تحت عنوان «علل عقب ماندگی اسلامی» بود.
«نومعتزلیان» به جنبههای عملی و کاربردی اسلام در حیات فردی ـ اجتماعی و سیاسی عطف نظر دارند و پیوسته بر پیوند بین «عقل» و «وحی» تاکید میکنند. این جماعت اصول «توحید» و «عدل» را بسیار مهم میدانند و بر دو آموزه «اختیار» در مقابل «جبر»، و «حسن و قبح عقلی» در برابرِ «حسن و قبح شرعی» توجه ویژه دارند.
نومعتزلیان به «تاریخ» و «قرائت تاریخی» در شکلگیری مفاهیم علوم اسلامی توجه ویژهای دارند. آنان بر این باورند که گاهی آموزههای دینی در سیر تاریخیاش به ضدِ خود تبدیل شده است. برای مثال «جبر» و «قضا و قدرِ الهی» که در ابتدا به منظور ایمان به «تعالی ذات الهی» و «فاعلیت مطلق» بوده است، تبدیل به وسیلهای در دستِ حکام ظلم و عوام فریبی مردمان شد و «مشیت الهی» بهانهای برای تحمیل ظلم.
نومعتزلیان تلاش دارند اندیشه اسلامی را برتر از تقسیمات مذهبی بدانند. از این رو مباحثی چون «وحدت اسلامی»، «جامعه اسلامی»، «هویت جمعی»، نیازمندیهای زمان، رهایی از خرافه، رهایی از بدعت به نام سنت و تقلید و گشوده شدن بابِ اجتهاد از گزارههای پرکاربردِ آنان است.
توجه به این نکته ضروری است که در رویکرد سُنَتیِ اهل سنت، باب اجتهاد بسته است. از همین رو نوع جهتگیری نومعتزلیان، نسبت به مساله اجتهاد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
نومعتزلیان تلاش دارند علاوه بر رفع مشکلات داخلی به دفع دیدگاهِ مَنفیِ خاورشناسان نسبت به اسلام بپردازند و ثابت کنند اسلام، دارایِ نظامِ توسعه و تحول در خود است.
حال محمد عابدالجابری نویسنده کتاب «فهمِ قرآنِ حکیم» از مهمترین چهرههای جریان مسوم به «نومعتزلی» است. مهمترین کارِ علمیِ او، نقدِ سنت یا آنچه او «عقل عربی» مینامد است. الجابری کتابی تحت همین عنوان تالیف کرده که سالها پیش ترجمه فارسی آن به قلم سیدمحمد آلمهدی توسط انتشارات «نسل آفتاب» منتشر شد.
جانِ کلام الجابری در این کتاب (نقدِ عقلِ عربی) این است که فرهنگ عربی پس از «عصر تدوین» دچارِ نوعی انحطاط و درجازدگی شده است. «عصر تدوین» دوره عباسی نخست را میگویند که با سرنگونی دولت اموی و بنیانگذاری دولت عباسی آغاز و با شروع خلافت متوکل عباسی (123- 230 هجری قمری) پایان مییابد؛ این دوره به دلیل کثرت ترجمه و تدوین در تاریخ اسلام به «عصر تدوین» معروف شده است. (1)
الجابری معتقد است فرهنگ عربی، پس از «عصر تدوین» دچار درجا زدنی شده است که او آن را «نشخوار» کردن مینامد: «بنابراین اگر به زمان فرهنگی عربی از منظر یک کل، یعنی از گذر عام آن، نگاه کنیم، تغییری در آن نخواهیم یافت. زیرا از عصر تدوین، همچنان به نشخوار خویش مشغول بوده است، تا اینکه به ایستایی و جمود تقلید در همه حوزهها رسید». (2)
الجابری معتقد است اندیشه اسلامی در حالِ حاضر در بن بست و گسست به سر میبرد. اما راهِ برون رفتی هم برای او قائل است و آن نقد و تفکیکِ اندیشه و بازگشت به میراثِ خردورزی در اسلام است.
بر همین اساس است که برخی ـ از جمله «محمدرضا وصفی» گردآورنده و مترجم کتاب «نومعتزلیان» ـ معتقدند که شاید بتوان الجابری را یک «ساختارگرا» نامید؛ ساختارگرایی که میخواهد سنت را با نقدی دوباره به آشتی با مدرنیته درآورد.
نکتهای که در مقام نقد در مورد الجابری از سوی برخی منتقدانش گفته میشود، سویههای ناسیونالیستی افراطی او است که گاه ممکن است از آن بوی نوعی گفتمان عربی- عجمی به مشام برسد.
واقعیت این است که از برخی آثار و گفتههای الجابری امکان چنین استنباطی وجود دارد. البته او خود تاکید کرده که مسالهاش عرب ـ عجم نیست بلکه معتقد است شرق عالَمِ اسلام ـ که البته بر ایران نیز تاکید زیادی دارد ـ در انحطاط اسلامی نقش تعیین کنندهای داشته است. بر اساس صورتبندی او فلاسفهای نظیر ابن سینا، فارابی و سهروردی و فقهایی نظیر غزالی و دیگران عامل انحطاط فرهنگی جهان اسلام و به محاق رفتن فکر فلسفی بودهاند. به ویژه که او سرمنشاء و آغازگر اصلی و به قول خودش «متهم ردیف اول» این انحطاط میداند. (3).
بنا بر تحلیل الجابری غربِ جهان اسلام اما در ترقی اندیشههای اسلامی نقش بسزایی داشته و از میان همه آنها بر ابن رشد اندلسی تاکید ویژهای دارد.
الجابری همچنین منتقد جدی حضور غرب و سیاستهای دولتهای غربی در کشورهای اسلامی است. از نظر او این سیاستها به عقبماندگی جهان اسلام در دنیا انجامیده است. وی با تاکید بر «دشمن» بودن غرب، روحیه تجاوزکارانه و سلطهجویانه را طبیعتِ فرهنگِ غربی میداند: «متاسفانه تاکید من بر دشمن بودنِ غرب، به این خاطر است که تاکنون غرب، فقط روحیه تجاوزکارانه و سلطه جویانه خود را به مسلمانان معرفی کرده است. این سلطهجوییِ غرب همداستان با فرهنگ و رفتارِ ذاتیشان است. فرهنگِ غربی یعنی فرهنگِ سلطه، فرهنگِ استعمار و توسعه طلبی. ما هنوز فراموش نکردهایم که غرب، هنگامِ استعمارِ مستقیمِ کشورهایِ اسلامی، چگونه بی پروا ادعا میکرد که میخواهد مدرنیته را برای مردمِ وحشی به ارمغان آورد!» (4).
«فَهمُالقرآن الحَکیم»، تفسیری است که این روشنفکر معاصرِ فلسفی مشربِ نومعتزلی تالیف کرده است. حال 10 سال پس از درگذشت الجابری، ترجمه تفسیر او از قرآن به قلم محسن آرمین و به همت نشر نی، در دسترس علاقهمندان مطالعات قرآنی قرار گرفته است.
«فهمِ قرآنِ حکیم» نخستین تفسیری است که از یک روشنفکر معاصر و مطرح در جهان اسلام به زبان فارسی برگردانده شد.
از دیگر امتیازات این اثر، ترجمه آن، به قلم محسن آرمین است. آرمین فارغ از سوابق سیاسیاش - که تجربهای مهم در فهم مواجهه جامعه در حال گذار با دین محسوب میشود ـ خود فارغ التحصیل مقطع دکتری از دانشگاه تربیت مدرس تهران در رشته علوم قرآن و حدیث است.
او پیش از این آثاری را از عابدالجابری و نصرحامد ابوزید به فارسی ترجمه کرده است که از آن جمله میتوان به «رهیافتی به قرآن کریم» اشاره کرد. «رهیافتی به قرآن کریم» نیز تالیف عابدالجابری بود که در واقع پیش درآمدی است بر تفسیر او از قرآن.
علاقهمندان به تفسیر الجابری شاید لازم باشید ابتدا «رهیافتی به قرآنِ کریم» را در اولویت کارِ مطالعاتی خود قرار دهند. چراکه این کتاب در واقع رهیافتی است به تفسیر الجابری از قرآن که بیتردید در فهم بهتر و دقیقتر کتاب «فهمِ قرآنِ حکیم» میتواند مفید به فایده باشد. «رهیافتی به قرآنِ کریم» نیز پیشتر (چاپ اول؛ 1393- چاپ سوم؛ 1396) با قلم محسن آرمین به فارسی برگردانده شد و توسط انتشارات «نشر نی» به چاپ رسیده است.
آرمین خود نیز در بخشی از مقدمه «فهمِ قرآنِ حکیم» مینویسد: «از نظر محمد عابد الجابری، قرآن به مثابه وحیِ الهی، محصول یک فرایند است؛ فرایندی که مراحل و فراز و نشیبهای دعوت محمدی در دورههای مکه و مدینه آن را شکل داده است. در نتیجه، هرگونه فهمی از قرآن باید بر اساس همین واقعیت انجام پذیرد. الجابری در کتاب «رهیافتی به قرآنِ کریم» با ارائه چنین تعریفی از قرآن، روشِ پیشنهادیِ خود برای فهم این کتاب را به دست میدهد. به باورِ او، برای فهمِ قرآن تنها توجه به روایاتِ اسبابِ نزول به مثابه گزارشهای تاریخی از سبب نزول این آیه یا آن سوره کفایت نمیکند، بلکه باید قرآن در متن جریان دعوت نبوی در طول بیستوسه سال با همه فراز و نشیبها و چالشهایی که دعوت محمدی با آن روبهرو بوده فهم شود. «فهمِ قرآنِ حکیمِ» در واقع نمونه عَمَلیِ کاربستِ این روش در فهم معانی قرآن است. او همه جا به اصلِ معنا کردنِ قرآنِ «معاصر با خود» و فهمِ قرآنِ «معاصر با ما» پایبند است و از میانِ این دو، بر بخش نخست تاکید ویژه دارد. به این ترتیب، «فهمِ قرآنِ حکیم» یک تجربه نوین در تفسیر قرآنِ کریم است که افقِ جدیدی را در حوزه تفسیر به رویِ قرآن پژوهان میگشاید و آنان را به نگرش به قرآن از منظری متفاوت فرا میخواند که در پرتو آن پارهای معانی و دقایق ناپیدای قرآن ظاهر و یا دستکم دست یافتنیتر و شفافتر میشوند. او کتابِ خود را کاری موفق در قرائتِ قرآن از طریقِ سیره، و قرائتِ سیره از طریقِ قرآن میداند و از آن احساسِ رضایت میکند. اگر مقصود از «کاری موفق» اولین گام و البته گامی بلند در این مسیر باشد، باید در این احساس با او همراه بود.» (5)
«فهمِ قرآنِ حکیم» مجموعهای 3 جلدی است که تاکنون دو مجلد آن منتشر شده است.
مترجم این کتاب (دکتر محسن آرمین) در گفتوگو با ایبنا میگوید متن فارسی این اثر در مرحله ویراستاری قرار دارد و احتمالا برای فصل پاییز سال جاری منتشر و وارد بازارِ کتاب خواهد شد.
«فهمِ قرآنِ حکیم» تفسیرِ سورههای قرآن بر اساسِ ترتیبِ نزول آنها است. بنابراین برخلاف تفاسیر متداول، اولین سورهای که در این اثر مورد بررسی قرار گرفته سوره «عَلَق» است و نه سوره «فاتحة» (حمد). مجموعه این دو مجلد به شش مرحله صورت بندی شده است. مراحل جلد اول طبق صورت بندی مولف به ترتیب ذیل است؛
مرحله اول تحت عنوان «نبوت، ربوبیت و الوهیت» که شامل سورههای علق، مدثر، مسد، اعلی، لیل، فجر، ضحی و ... میشود.
مرحله دوم تحت عنوان «بعثت و پاداش و صحنههای رستاخیز» که شامل سورههای قارعة، زلزلة، قیامة، ق و ... میشود.
مرحله سوم تحت عنوان «ابطال شرک و سفیهانه دانستن عبادت بتها» که شامل سورههای ص، اعراف، جن، یس، فرقان، فاطر، مریم، طه، واقعه و ... میشود.
مراحل جلد دوم نیز به شرح ذیل است؛ مرحله چهارم تحت عنوان «پایداری در اجرایِ فرمان و تماس با قبایل» که شامل سورههای حجر، انعام، صافات، لقمان، سبأ و ... میشود.
مرحله پنجم تحت عنوان «محاصره پیامبر و خاندانش در شعب ابوطالب و هجرت مسلمانان به حبشه» که شامل سورههای زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه و احقاف میشود.
و سرانجام مرحله ششم تحت عنوان «پس از محاصره؛ ادامه ارتباط با قبایل و آمادگی برای هجرت به مدینه» که شامل سورههای نوح، ذاریات، غاشیه، انسان، کهف، نحل، ابراهیم و ... میشود.
تنظیم شدن این اثر بر اساس ترتیب نزول سُوَر، از امتیازات ویژه این تفسیر است که شان و منزلت آن را نزد محققان بسیار افزایش میدهد. تفسیر 90 سوره (از علق تا حج) ـ بر اساس ترتیب نزول ـ در دو مجلد منتشر شده آمده است و طبیعتا 28 سوره باقی مانده را در مجلد سوم خواهد آمد.
مجموعه دو جلدی «فهمِ قرآنِ حکیم» اثر محمد عابدالجابری با ترجمه محسن آرمین در 1321 صفحه به قیمت 166.000 تومان. از سوی نشر نی منتشر شده است.
منابع؛
1.نقد عقل عربی، محمد عابدالجابری، ترجمه سیدمحمد آل مهدی، انتشارات نسل آفتاب، چاپ 1389، ص245.
3. نومعتزلیان، محمدرضا وصفی، نشر نگاه معاصر، چاپ اول، صص69، 74 و 75.
4. همان، 87.
5. فهم قرآن حکیم، محمد عابدالجابری، ترجمه محسن آرمین، نشر نی، چاپ اول؛ 1399، ص15.
نظر شما