نیاز، شخصیت اصلی داستان «این انتخاب من بود» دومین دختر یک خانواده پنجنفره و عاشق ادبیات است اما شیوه زندگی و خواستههایش با آن چه مادرش انتظار دارد همخوان نیست و تاحدودی به حاشیه رانده شده است.
گوگل درباره چگونگی نوشتن این رمان به ایبنا میگوید: علاقهزیادی به نوشتن داشتم و در کلاسهای داستاننویسی یکی از نویسندگان پرکار به نام شهره وکیلی شرکت کردم. در آنجا به من گفته شد نویسنده نوقلمی که هنوز قدرت تخیلش خیلی رشد پیدا نکرده، بهتر است از خودش شروع کند. دغدغه ذهنی من هم این بود که از نوجوانی، عاشق ادبیات بودم ولی به اجبار خانواده مجبور شدم رشته حقوق را انتخاب کنم و آن را ادامه دهم و در نهایت وکیل شوم. اما همیشه از خودم ناراضی بودم چون عاشق دبیری ادبیات و نوشتن بودم. و همیشه به این موضوع فکر میکردم که چرا در رسیدن به خواستهام در انتخاب رشته تحصیلی و حرفه کوتاه آمدهام. و همین دغدغه شروعی شد برای نوشتن این رمان.
او در ادامه میافزاید: فکر میکنم شاید «نغمه»های دیگری در ایران وجود داشته باشد که این کتاب را ببینند و بخوانند و در انتخاب رشتهشان درست قدم بردارند و حسرتی که ممکن است دراثر انتخاب رشته تحمیلی بر دلشان بماند را تجربه نکنند.
گوگل همچنین به دغدغه دیگر جوانان یعنی ازدواج اشاره میکند و میافزاید: موضوع دیگری که در این کتاب به آن اشاره شده ازدواج است. البته من در زمینه ازدواج سعی کردم به جبران کاستی که در انتخاب رشته کرده بودم، تصمیم خودم را عملی کنم.
او درباره مساله بعدی مطرح شده در این رمان یعنی رفتار تبعیضآمیز والدین با فرزندان، نیز توضیح میدهد: تبعیض مسالهای است که حدود 90 درصد خانوادهها به آن مبتلا هستند. من خواهر بزرگتری دارم که موافق میل خانوادهام که اکثرا پزشک هستند، در رشته پزشکی تحصیل کرد و خیلی هم انسان موفقی است. اما همیشه از نظر رفتاری بین ما شکاف وجود داشت چون من عاشق ادبیات بودم و در وادی احساسات بودم و او در جریان موافق خانواده حرکت میکرد.
این نویسنده در ادامه به میزان توجه به این مسائل در ادبیات تالیفی، اشاره کرده و میگوید: تعدادی رمان خواندم که بیشتر به ازدواجهای تحمیلی پرداخته بودند، اما شاید به دلیل اینکه انتخاب رشته خیلی موضوع مهمی بهنظر نمیرسد و بیشتر رتبه افراد در کنکور است که در انتخاب رشته نقش دارد، این موضوع خیلی در کتابها ملموس نیست. درحالیکه انتخاب رشته تحمیلی اثرات سوء زیادی دارد، وقتی فردی معتقد است در رشتهای موفق است در خودش آن میل و علاقه و گرایش را دیده و نباید او را مجبور به انتخاب رشته تحمیلی کرد زیرا نمیتوانند خیلی موفق باشند مانند من؛ علیرغم اینکه در رشته حقوق تحصیل کردم و وکیل شدم اما از نظر خودم احساس موفقیت، به معنی لذتبردن از کار، نمیکنم و احساس میکنم در معلمی ادبیات میتوانستم موفقتر باشم و خلاقیتهایی داشته باشم.
به گفته گوگل، اگر نویسندهها بیشتر به این موضوعات بپردازند به مخاطبان کمک میکنند که احساس تنهایی نکنند و بدانند آدمهای مشابه آنها زیاد است و از راهکارهایی که در کتابها ارائه میشود، درست یا غلط، استفاده کنند.
نظر شما