مشکل در نقش آفرینی مناسب نیروها و سازمانهای اجتماعی حامی نظام بهداشت و درمان از قبیل رسانه و مطبوعات در متقاعد کردن مردم نسبت به خطرناک بودن این ویروس و ماندن آنها در خانه با اعتماد افراد نسبت به عملکرد و رفتار قبلی مسئولین و مدیران ارتباط تنگانگی دارد.
برای نشان دادن وضعیت اعتماد اجتماعی چندین مسیر متفاوت را در جامعه شاهد هستیم. رفتارهای متناقض از مردم به طور کلی در ایران مشاهده میشود. یکی از رفتارها مقاومت در پذیرش وضعیت بحرانی است. اکنون ما شاهد بدفهمی و بلاتکلیفی مردمانی هستیم که هشدارهای مرتبط با شرایط بحرانی از سوی جامعه پزشکی و رسانه ملی را نادیده گرفته و به نشر این ویروس در جامعه و افزایش مبتلایان کمک میکنند. شاید یکی از دلایل و شواهد این وضعیت به رابطه مردم به نهاد رسانهای (رسانه ملی) بر میگردد. بی اعتمادی و بی توجهی افراد نسبت به نهادهای تصمیم گیرنده و اخطارهای اعلام شده توسط رسانه ملی «مبنی بر ماندن در خانه» و اعتماد به اخبارهای پخش شده از طریق شبکههای اجتماعی باعث عملکرد متفاوتی از سوی آحاد جامعه در مواجه با این ویروس شده است.
جامعه ایرانی که در گذشتهای نه چندان دور بر پایه اعتماد و همبستگی اجتماعی، مشکلات و مسائل پیش رو را حل میکرد، اینک با کاهش اعتماد افراد نسبت به یکدیگر و نهادها در مدیریت این شرایط بحرانی به اشکال گوناگون دچار مشکل است که باید به آن توجه کرد. در این زمینه شواهد متعددی وجود دارد که به اصلیترین آنها اشاره میشود.
یکی از اصلیترین مشکلات، ناتوان بودن از منع تردد افراد در مکانهای عمومی و شلوغ است. در این هنگام کنش جمعی به عنوان راه گشا به کنشهای فردی تبدیل شده و این مسئله نشر ویروس کرونا را افزایش و سلامت جامعه را به مخاطره انداخته است. همچنین، منشا و اشاعه این ویروس به دلیل انتقال از جامعه انسانی نه طبیعت، منجر به پیامدهای ناخواستهای شده که شرایط را سختتر و بحرانیتر نسبت به قبل میکند. در این وضعیت ما شاهد کنشهای متفاوتی از سوی افراد جامعه هستیم. این واکنشها به دلیل موقعیت هر مشارکت کننده بصورت پیامدهایی غیر قابل تصور در حال شکل گیری است.
شیوه و راه دومی که موجب گسترش ویروس میشود، حرکت و جابجایی مهاجران و غریبهها از مکانی به مکان دیگر است. غریبهها یا مهاجرین که از طریق هویتهای جمعی ساختار یافته، خود را با جامعه پیرامون شان وقف داده بودند، اکنون با شیوع ویروس کرونا و اعلام تعطیلات و ترس از ابتلا به این ویروس، ماندن در آن شهر را جایز ندانسته و مایل به بازگشت به دیار خود هستند. این نقل مکان از شهری به شهری دیگر از سویی باعث اشاعه ویروس و از سویی دیگر به افزایش مبتلایان و در نهایت مختل کردن سلامت و نظم عمومی جامعه کمک میکند. در این هنگام از مسئولین انتظار میرفت تا با شناسایی نحوه و میزان حضور غریبهها در هر شهر بتوانند در شرایط بحرانی شیوههای مدیریت و کنترل آنها را مورد شناسایی قرار دهند. شاید یکی از راهها قرنطینه کردن شهرها بود که راهی در جلوگیری از نشر و کاهش این بیماری و در مقابل باعث افزایش سلامت جامعه و افراد است.
چالش و تامل در شیوه مدیریت و کنترل بدن و زندگی مردم. اگرچه کنترل جسم به صورت کامل نمیتواند مانع نشر این بیماری شود، زیرا قرنطینه کردن شهرها در حقیقت اعمال سلطه و زور برای در بند کردن جسم است، در صورتی که اندیشه، نیت و بینش هر فردی به عنوان عامل اصلی مقابله با این ویروس را نمیتوان تحت کنترل دولتمردان در آورد. در نتیجه، اعتماد کردن و درست اندیشیدن و پیش بینی کردن مخاطرههایی که حاصل از کنش ماست به ریشه کن کردن این ویروس کمک شایانی خواهد کرد.
تعلل و نابسامانی در نقش آفرینی مسئولین و مدیران. با «اشاعه کرونا ویروس یا کووید ـ 19» اکثریت افراد این واقعه را به مسئولین و مدیران و برخی به سرنوشت و تقدیر و بعضی به بی کفایتی نهادهای مرتبط نسبت میدهند.
با توجه به شرایط و نکات فوق، گامهای متعدد به شرح زیر را میتوان برای مدیریت شرایط بحرانی از یک طرف و افزایش اعتماد اجتماعی پیمود. در صورتی که از افراد جامعه انتظار میرفت به صورت کنشگران فعال و مؤثر نسبت به چیزهای ارزشمندی که در اختیار آنها (سلامتی، نهاد خانواده، والدین، فرزندان و ...) قرار گرفته، مراقبت و حس مسئولانه داشته باشند. این نوع اندیشیدن باعث عبور از مقصرانگاری دیگران و مورد توجه قرار دادن واکنشهایمان و در نهایت کاهش هزینههای این ویروس در جامعه میشود. اگرچه، اکثریت افراد جامعه در شرایط و موقعیت فعلی به خاطر بی اعتمادی نسبت به مدیران و مسئولین دچار نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی شدهاند و نمیتوانند به درستی ایفای نقش کنند. عدم کنشگری متناسب با نیازها و منافع جامعه از سوی افراد نشان از بی اعتمادی و در نهایت ترسیم آینده ای مبهم از جامعه ایرانی است.
از سویی دیگر در دوره جدید اعتماد با موقعیت مالی پیوستگی پیدا کرده است. شرایط نابسامان اقتصادی افراد جامعه و عملکرد ضعیف نهاد اقتصادی برای سامان این وضعیت باعث عدم اعتماد عمومی و غیر معتمد کردن مسئولین و مدیران شده است. در نهایت، میزان اعتمادی که مردم نسبت به نهادهای مختلف دارند با گذشت زمان دستخوش تغییراتی میشوند. این تغییرات به همراه گسترش ویروس کرونا جامعه را غرق در چنبرهای از آسیب های اجتماعی از جمله از دست دادن عزیزان، منزوی شدن افراد، اختلال در آرامش روحی و جسمی و نظم عمومی کرده و می کند. در صورت باقی ماندن «بی اعتمادی» در جامعه در آیندهای نزدیک ما شاهد جامعهای هزینه بر و غافلگیرکننده هستیم.
افراد با تعهدی داوطلبانه مسئول مراقبت از امکانات موجود هستند. توجه به این تعهد به بالارفتن مسئولیت پذیری افراد کمک کرده و از اشاعه و نشر این ویروس جلوگیری میکند. ظهور کنشهای پیچیده و متفاوت، ولی متمرکز روی هدفی خاص «نابودی ویروس کرونا» از طریق مسئولیت پذیری و عملکرد متناسب با شرایط بحرانی جامعه میسر میشود. عبور از مسئولیت پذیری و واگذاری آن به قسمتهای دیگر منجر به نابسامانی اجتماعی و در نهایت مختل کردن نظم عمومی جامعه و نهاد خانواده را در بر دارد که این روزها متأسفانه شاهد آن هستیم.
همکاری و همبستگی جمعی راه دیگر است. زمانی که افراد جامعه به یکدیگر و نهادهای تصمیم گیرنده اعتماد داشته باشند، ما شاهد همبستگی اجتماعی قوی در بین افراد و جامعه و در نهایت حل مشکلات جاری هستیم. اعتماد کردن به دلیل همراهی با مخاطره متضمن هزینه های سنگینی است که در صورت عدم کنش جمعی و پیش بینی مشکلات و مسائل با سرخوردگی و شکست همراه است.
ویروس کرونا به عنوان یک بیماری تمدنی منجر به مخاطره انداختن زیست طبیعی انسانها در جهان و بالاخص جامعه ایرانی شده است. این مسئله با تصمیم منطقی و عملکرد صحیح انسانی ارتباط تنگاتنگی دارد و هر گونه خطایی منجر به از بین رفتن جامعه انسانی خواهد شد. پخش فیلمهای غیر اخلاقی از جامعه پزشکی و سبک شمردن این بیماری به وسیله جوک و طنز نشان از بی اعتمادی به توصیههای رسانه ملی و جامعه پزشکی است. همچنین، پخش فیلمهای ضد ارزشی باعث نادیده انگاری زحمات قشر پزشکی و نهادهای دیگر شده و از سویی دیگر بی توجهی به هشدارهای اعلام شده باعث نشر این ویروس و شرایط نابسامان اجتماعی شده است.
پیوند و رابطه بین وضعیت فعلی با گذشته تاریخی و درس گرفتن از شرایط گذشته میتواند کمک یارمان باشد. تأمل و مطالعه تاریخ ایران مبین این مطلب است، بحران و شرایط نامطلوب زیستی به خاطر بلایای طبیعی و غیر طبیعی در دورههای مختلف به گونههای متفاوت ظهور کرده و افراد با توجه به کنش جمعی نسبت به مهار آن تلاش کردند. اگرچه، مهار بلایای غیر طبیعی به دلیل دخالت عامل انسانی سخت تر از بلایای طبیعی است، بایستی کنشهایی که منتج به انتخاب و در نهایت انجام اقدامی از سوی افراد میشود، به دقت مورد تأمل قرار گیرند، زیرا بازگشت تصمیمات اتخاذ شده به سوی خودمان است و در صورت مغایرت با پیش بینی انجام گرفته به سرعت به تهدیدی جدی مبدل خواهد شد. پس باید بدانیم، واکنش نادرست در مواجه با این ویروس متوجه جامعه و افرادی است که در حال تجربه کردن آن هستند. اینجاست که باید خودمان را به صورت غیر مشروط در اختیار دانش حرفهای و تجربه پزشکان و رسانه ملی قرار دهیم تا کمتر شاهد از هم گسیختگی نهاد خانواده به واسطه مرگ و میر عزیزانمان و شرایط نابهنجار اجتماعی باشیم.
نکته پایانی
پس میتوان گفت، مشکل در نقش آفرینی مناسب نیروها و سازمانهای اجتماعی حامی نظام بهداشت و درمان از قبیل رسانه و مطبوعات در متقاعد کردن مردم نسبت به خطرناک بودن این ویروس و ماندن آنها در خانه با اعتماد افراد نسبت به عملکرد و رفتار قبلی مسئولین و مدیران ارتباط تنگانگی دارد.
نظرات