پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۴:۰۱
فتح آخرین سنگر خرافه‌پرستی به‌نام اسلام و تشیع، نتییجه خجسته کرونا بود

«حسن اکبری بیرق» عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سمنان و عضو گروه پژوهشی اديان پژوهشكده فرهنگ اسلام و ايران در یادداشتی به تاثیراتی که کرونا بر خرافه‌پرستی داشته، اشاره کرده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در سمنان - حسن اکبری بیرق:
شعور حاکم بر جهان هستی، ظاهرا این سامانه بسیار پیچیده را طوری طراحی کرده است که هر پدیده‌ی به‌ظاهر منفی، در باطن خود پیامدهای مثبتی بپرورد که غالباً با کمی تأخیر رخ می‌نماید. تقریبا این قاعده، استثنایی ندارد و همواره از خاکستر ویرانی‌ها و نقمت‌ها، آبادانی‌ها و نعمت‌هایی سربرمی‌آورد که تنها اذهان شکیبا به درک آن نایل می‌شوند. ویروس عالمگیر کرونا نیز از این سنخ گرفتاری‌هاست که گرچه عوارض فاجعه‌بارِ گذرایی داشته است اما از ثمرات تأثیرگذارِ ماندگارِ آن نمی‌توان صرف نظر کرد.

برای درک هرچه بهتر این مدّعا نخست باید به تاریخ تعامل علم و دین نظری از سر تأمل و تحلیل بیفکنیم. در یک کلام می‌توان گفت که در درازنای پیشینه انسان خردمند، هرچه دانش پیش‌تر آمده، دین و اسطوره پس‌تر رفته است. بشر جدید از این نظر بسیار مدیون نخستین فیلسوفان یونان است که برای نخستین بار، منشاء هستی را نه در آسمان‌ها و اساطیر بلکه در زمین و ماده جستند. آنان بودند که به‌جای تفسیر اسطوره ای از پیدایش عالم و آدم، عناصری چون آب و باد و خاک و... را سرحلقه سلسله هستی دانستند. این، نقطه‌ی آغازی بود برای گسترش مرزهای دانش و خرد و عقب‌نشینی هر نظام فکری که نسبتی با عقلانیت و علم‌اندیشی ندارد. کوشش‌های مجاهدان راه دانش در منابع تاریخی و حافظه جمعی بشر ثبت و ضبط شده است؛ وقتی امثال گالیله و کپرنیک و پاسکال و نیوتن، بساط هیئت بطلمیوسی و طبیعیات قدیم مورد تایید کلیسا را در هم پیچیدند و اسپینوزا در حجیت تاریخی کتاب مقدس تشکیک کرد و هیوم در وقوع معجزات؛ و داروین نظام هستی را بر اساس انتخاب طبیعی تبیین کرد و فروید و یونگ روح و روان آدمی را به‌تعبیر امروزی‌ها مونیتور کردند و بعدها مغز انسان اسکن شد و منشاء بسیاری توهمات و شبه الهامات روشن و میکروب و ویروس و باکتری کشف شد و دیگر ارواح خبیثه تأثیر خود را در ابتلاء آدمیان به امراض گوناگون از دست دادند، متولیان رسمی دین گام به گام عقب نشستند. در همه این اتفاقات یک چیز همیشه ثابت بوده است: مقاومت پرهزینه نهاد دین و تسلیم با تأخیر و پرهزینه‌تر آن، که عموما موجب شده و می‌شود که از تعداد مؤمنان به دین و مذهب کاسته شود.

آری اگر کلیسا از قرن‌ها ستیزه با علم و دانش عبرت گرفت و یا خسته و رنجور گشته، به کار حقیقی و وظیفه اصلی خود مشغول شد، در میان مسلمین دستِ کم نهاد مرجعیت شیعه تصمیم گرفت بی‌اعتنا به تاریخ نزاع علم و دین، همه آن هزینه‌ها را بدهد و تجربه‌ها را بکند و نهایتاً دست خالی‌تر از کلیسا، از این منازعه بی‌حاصل بیرون بیاید. ظاهراً اپیدمی و اینک پاندمی کرونا اگر با همه ویرانگری‌هایش یک نتیجه میمون و خجسته داشته باشد، عبارت است از فتح آخرین سنگر خرافه‌پرستی به نام اسلام و تشیع و باز کردن مشت خالی مدعیان طبّ اسلامی که در طول دو دهه گذشته قدر می‌دیدند و بر صدر می‌نشستند و کتاب‌سوزی راه می‌انداختند و طب هریسون آتش می‌زدند و متشرعان ساده‌دل را فریفته به کام بیماری و فلاکت و مرگ می‌فرستادند.

مقدم بدشگون کرونا از این نطر میمون و مبارک است که کاری که این چینی‌الاصل کرد، هیچ‌یک از سنّت‌های نواندیشی دینی و روشنفکری اسلامی در جامعه الأزهر و تهران و مشهد و عراق با همه تلاشی که از خود نشان دادند، نتوانستند کرد.

پس شایسته است اینک از الهیات کرونا سخن بگوییم که بار دیگر و ان‌شاءالله برای واپسین بار به همگان از عارف و عامی و عالم و مجتهد و مرجع تقلید و دستگاه فقاهت ثابت کرد که هرکسی باید به کار خویش مشغول باشد و از دخالت در کار دیگری منع گردد. کار دنیا را باید به اهلش واگذار کرد و کار «یجوز و لایجوز» فقهی را نیز به اهلش وانهاد. فقیه را نرسد که از ویروس و باکتری و اجرام سماوی و ارضی سخن بگوید؛ همچنان که فیزیکدان هرگز لاف دین‌شناسی و فقه و تفسیر نمی‌زند. هرچند برخی فقهای عظامِ قم، در مساله كرونا خردمنانه عمل كردند و به تعطیلی اجتماعات مذهبی رضا دادند و هم‌نوا با متحجّران خشك‌مغز نگشتند.

الهیات کرونا به ما می‌آموزد که طبّ اسلامی افسانه‌ای بیش نیست که دنیاپرستان شارلاتان تنها از سر بیکاری بدان پرداخته و مردم را فریفته‌اند. اگر این همه عِدّه و عُدّه‌ای که در سالیان اخیر مصروف این لاطائلات شد، صرف تدوین تاریخ واقعی و نه اسطوره‌ای و ایدئولوژیک اسلام و بازخوانی معارف شیعی و طراحی اندیشه دینی متناسب با شرایط زمان و مکان و بازاندیشی در فقه مصطلح و تجدیدنظر در احکام عقب مانده آن می‌شد، هم دین مردم بر جای می‌ماند و هم جسم و جان و دنیایشان قربانی جهل مقدس نمی‌گردید.
به قول حکیم توس:
نباید که باشید با ساز جنگ
نه زین گونه جوید کسی نام و ننگ
سپاهی نباید که به پیشه‌ور
به یک روی جویند هر دو هنر
یکی کارورز و یکی گرزدار
سزاوار هر کس پدیدست کار
چو این کار آن جوید آن کار این
پرآشوب گردد سراسر زمین

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها