کتاب «عواطف در جامعه و فرهنگ ایرانی» به قلم جمعی از نویسندگان، با گردآوری و ویراستاری محمدسعید ذکایی توسط نشر آگاه منتشر و راهی بازار نشر شده است.
اینکتاب یک مجموعهمقاله در زمینه جامعهشناسی ایران است که گردآورنده و ویراستارش، آن را تلاشی برای ایجاد حساسیت و بازشناسی تجربی قالببندی و منطق اجتماعی و فرهنگی عاطفهورزی در سویههایی از متن جامعه ایران میداند. فصلها یا مقالات اینکتاب با تحلیل برشهایی از ظرفیتهای اجتماعی، فرهنگی و نهادین عواطف در متنهای تاریخی و معاصر زندگی روزمره مردم ایران، سازوکار پیوند آنها با قدرت، ساختار و تعاملات در میدانهای مختلف زیستی ترسیم میکند.
فصای مجازی پر از گفتمانهایی است که ما را محاصره کرده
محمدسعید ذکایی، گردآورنده و ویراستار علمی کتاب «عواطف در جامعه و فرهنگ ایرانی» با یادآوری اینکه کتاب 14 فصل دارد، گفت: عواطف رکن جامعه است و عاطفه ساختار پیوند را تشکیل میدهد. ما در علوم انسانی این حلقه وسط را به روانشناسها سپردهایم. ما در علوم اجتماعی و جامعهشناسی از عواطف صحبت میکنیم. همه واقعیتهای عاطفی ایدئولوژیک نیست و گروههای قومی، طبقاتی و مکانی تنوع عاطفی دارند.
او ادامه داد: ما عاطفه را به سمت متخصصان روانشناسی هدایت کردهایم تا با معیارهای فرد آن را تبیین کنند. طیفی از خدمات فنی، تکنیکال به این شکل ارائه میشود و فضای علمی پر از گفتمانهایی است ما را به شکلی در محاصره خودش قرار داده است تا چگونه عواطف را مدیریت کنیم.
گردآورنده کتاب «عواطف در جامعه و فرهنگ ایرانی» به مشکلات تدوین کتاب اشاره کرد و گفت: ما در ویرایش کتاب نقشهبندی کار را میشناختیم و به سمت فهم آن حرکت میکردیم و با حساسیتهایی روبرو بودیم. رمزگشایی از تعاملات میتواند دغدغهای باشد که در هنر، ادبیات، زیست اجتماعی با دانش مردمشناسی به این مسیر حرکت کنیم و علاقه من این بود که کار بین رشتهای انجام شود.
ذکایی ادامه داد: من از منظر روانشناسی که دغدغه فهم مکانیزمهای هیجانی بود فاصله گرفتم و احساس کردم که آن نوآوری خوانش اجتماعی باشد. موضوع باید جامعهشناس باشد که علاقهمند مکانیزمها را در تولید عواطف متوجه شوند و نگاه گروههای اجتماعی را از حیث توضیح عواطف فهم کنند و به سمت و سوئی بروند که به تحولات در تاریخ برسند. منظر مطالعات فرهنگی با بازنمایی عواطف سر و کار دارد. اینکه عواطف چگونه با سیاست و قدرت پیوند میخورد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نقد ادبی را دیگر موضوع مطرح شده در کتاب عنوان کرد و افزود: موضوع نقد ادبی روابط ژانرها و سبکها را با عواطف نشان میدهد. دلالتها در میدان از عواطف شکل میگیرد. تجربه زیباییشناسی عواطف ظرفیتهایی را به نویسنده میدهد که با نگاه تاریخی و بیامتنی آثاری را نگارش کند.
سواد دیجیتال بر زبان ما تاثیرگذار است
او تصریح کرد: حوزه عواطف دستور کار متنوع برای پژوهش به ما میدهد و 14 فصل کتاب حساسیتهایی از این جنس به ما میدهد که فهمی از جامعه خودمان به دست بیاوریم. موضوع دیگر فرهنگ سایبر است؛ آثاری که زیست مجازی از عواطف بر جای گذاشتهاند. رسانهها زیست عاطفی ما را بر هم زدهاند و ویژگیهایی به آن اضافه کردهاند و ما این تکنیکها را برای بیان عواطف به کار میگیریم. سواد دیجیتال روی زبان ما اثر گذاشته است و زبان و شیوه راه رفتن ما را تحتالشعاع قرار داده است. حتی واکنش، ژست و رفتار تحتالشعاع فضای دیجیتال و سایبر است.
ذکایی گفتمان را از ویژگیهای دیگر عواطف دانست و افزود: در حوزه گفتمان این بحثها بسیار مهم است. عواطف تنوعاتی است که گفتمانها در مقاطع تاریخی نشان دادهاند. سیاست بدون دستکاری عاطفه عمل نمیکند. بیشک تحریک عواطف در تحولات سیاسی موثر است. زبان سیاست با عاطفهورزی جدید مانوستر شده است. نگاه ما به سیاست و کنشگری با ابزارگریهای عاطفی همراه شده است. عواطف حافظه را میسازد. کالایی کردن حافظه یکی از مهمترین بخشهایی است که در کتاب به آن پرداختهایم.
عواطف در فرهنگ ایرانی حضور دارند
سپس فرح ترکمان، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و منتقد کتاب در این نشست اظهار کرد: زمانی که کتاب را دیدم اولین چیزی که توجهم را جلب کرد عواطف در فرهنگ ایرانی بود. در جامعه ایرانی این دو مقوله از هم جدا نیستند. در پرداختن به هر مفهومی در کتاب سعی شده به آن به صورت عام و خاص پرداخته شود. داستان احساسات در زندگی همه انسانها به هم شبیه است.
او افزود: در کتابهای جامعهشناسی باید احساسات را مشخص کنیم و این از ظرافت کار به عنوان یک رشته علمی خواهد کاست. منظور از عواطف ویژگیهایی است که قابلیت دیدن دارد و باید از آن منظر به نگاه کرد.
به اعتقاد ترکمان بهترین مقاله کتاب، متعلق به مقاله محمدسعید ذکایی شخص گردآورنده کتاب بوده است که در آن از ادبیات جامعهشناسی استفاده شده است. او در نقدی درباره کتاب گفت: در طول تاریخ جامعهشناسی آن قدر که احساسات منفی وجود دارد، احساسات مثبت وجود ندارد ولی در طول کتاب بیشتر احساسات مثبت دیده شده.
ترکمان سپس با معرفی هر 14 مقاله کتاب به بیان دیدگاههای خود درباره مقالات پرداخت.
کتاب برای متخصصان حرف تازهای ندارد
بیشترین نقدها به این کتاب از زبان ابراهیم موسیپور بشلی، عضو گروه تاریخ اجتماعی بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی بیان شد.
او درباره این کتاب گفت: در وضع آشفته تولید کتاب در ایران امروز، تدوین کتابهایی مثل «عواطف در جامعه و فرهنگ ایرانی» را باید غنیمت شمرد. در بازار پر از تقلبات، جعلها و کتابسازیها که امروز در کشور رواج دارد، کمترین ارزش این کتاب این است که اصیل است و اغلب مقالههایش را محققان بر اساس مطالعات و تحقیقات خودشان نوشتهاند.
او افزود: گردآورنده پیش از این کتاب هم مجموعه مقالات مشابهی با همین ناشر تدوین کرده بود که در هر کدام به نوعی یک موضوع کمتر کار شده در زبان فارسی، مطرح شده است و از این لحاظ اگرچه ممکن است مطالب این کتاب برای محققانی که میتوانند در حوز مطالعات عواطف به زبانهای اصلی کتاب بخوانند و منابع این حوزه را میشناسند، حرف تازهای ندارد، ولی به روشنی برای خوانندگان فارسی زبان و بویژه برای دانشجویان، یک کتاب پیشرو و بسیار راهگشاست.
او ادامه داد: در این سالها با وجود تبلیغات بالادستی عجیبی که با عنوان تولید علم در ایران میشود و تولید انبوه مقالهها را معادل با پیشرفت علمی انگاشتهاند، کم دیدهام که در مقالهای یک محقق بیاید مطلب مجهولی را معلوم کند در حالی که اصل و اساس کار پژوهش همین است که مجهولات را معلوم کنیم یا معلوم مجملی را تشریح کنیم. اغلب مقالههایی که اکنون در ایران نوشته و به بیان دقیقتر ساخته میشوند، یا دارند یک امر معلوم را به یک امر مجهول تبدیل میکنند یا امر معلومی را از نو معلوم میکنند و از این رو ارزش علمی ندارند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه این کتاب وارد قلمروی شده است که تاکنون کسی اثر مستقلی در آن پدید نیاورده است، افزود: خوشحالم که این کار امروز دیده شده است. وضع رسالههای دانشگاهی و مقالههای مجلات به اصطلاح علمی پژوهشی چنان است که ما نمیتوانیم به آسانی و با خیال راحت به دانشجو بگوییم بسیار خوب، بروید در گوگل جست وجو کنید و ببینید به فارسی چه تحقیقاتی مثلا در حوزه مطالعات عواطف صورت گرفته است. با این تقلبها و کپیبرداریها که رایج شده و حتی استادانی در دانشگاهها هم هستند که تالیفات قدیمی محققان فرنگی را به نام خود از نو تالیف میکنند، همین که یک کتاب زیر نظر و با مسوولیت علمی یک استاد جامعهشناسی در این موضوع منتشر شده را باید ارج نهاد و از ایشان و همکارانشان سپاسگزار بود از این رو که دست کم در این کتاب ما با مجموعهای از مقالات در این حوزه سروکار داریم که صاحب و شناسنامه مشخصی دارند.
موسیپور بشلی ادامه داد: گردآورنده کتاب با هوشمندی، نامی عمومی و وسیع را برای کتاب انتخاب کرده است. اگر اسم کتاب جامعهشناسی عواطف بود میتوانستیم مدعی شویم که حتی سه مقاله این کتاب هم از نظر روش و منطق و بیان فنی در حوزه جامعهشناسی نیست. ولی با این عنوان عام ایشان از رشتهها و رهیافتهای مختلفی در علوم اجتماعی دعوت کرده که برای تدوین مقالات این مجموعه همکاری کنند و خوشبختانه از شمار قابل توجهی از حوزههای علوم اجتماعی در تالیف این اثر مشارکت صورت گرفته است از جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی و انسان شناسی و جز اینها و البته متاسفانه جای مطالعات تاریخ اجتماعی در حوزه عواطف در این کتاب خالی است.
او افزود: ذکایی در این کار از برخی دانشجویان جوان دکتری هم استفاده کرده و به جوانترها هم امکان مسامحت داده و اتفاقا اینها مقالههای خوبی هم نوشتهاند. اینکه جوانان با همت و حمایت استادان و زیر نظر آنها ولی در سطح همان استادان کار تحقیقی منتشر کنند، یک ارزش آکادمیک و از سنتهای حسنه دانشگاهی است. به این شیوه احترام علمی دانشجوی جوان هم حفظ شده است. این از اینکه یک فارغالتحصیل کمتجربه و بدون بضاعت علمی لازم برود به تنهایی و در فلان شعبه از فلان دانشگاه در فلان شهرستان برای خودش مثلا یک کتاب «انسانشناسی دین» بنویسد خیلی بهتر است.
برای نوشتن درباره جامعهشناسی عواطف باید به تاریخ حواس پرداخت
موسیپور بشلی با تاکید بر اینکه برای نوشتن درباره جامعهشناسی عواطف باید به تاریخ حواس هم پرداخت افزود: از سال 1980 میلادی تاریخ اجتماعی عواطف و تاریخ اجتماعی حواس به صورت زیررشتههای تخصصی در مطالعات تاریخ اجتماعی در آمدهاند و کتابهایی که محققان تاریخ اجتماعی از جمله پیتر استرنز و همکارانش در این دوسه دهه در این زمینهها پدید آوردهاند برای هر کسی که بخواهد در حوزه مطالعات اجتماعی عواطف کار کند بسیار پراهمیتاند و نباید این تحقیقات پیشرو و پیشرفته را نادیده گرفت. درست است که اغلب این تحقیقات درباره اروپای غربی و آمریکای شمالی از قرن شانزدهم به بعد است ولی خواندن این کتابها برای اینکه از تجربههای غربیان در مطالعات اجتماعی عواطف استفاده کنیم، بسیار ضروری است. ضمن اینکه مشخصا امکانات و دادههای ما در جهان اسلام در این زمینه کم نیست و بر خلاف غربیان که حداکثر این مطالعات را تا قرن شانزدهم میتوانند عقب ببرند، در جهان اسلام میتوان دادههای راجع به تاریخ اجتماعی عواطف را از قرن دوم هجری یا شاید پیشتر از آن جست و جو کرد.
او افزود: اما نکته روش شناختی مهمی که باید در این دست مطالعات به آن توجه داشت لزوم دیدن مقوله عواطف در یک شبکه مفهومی است نه اینکه فقط عواطف را به صورت مجزا و منفرد در ساحت اجتماعی بررسی کنیم؛ در این مورد اگر فهم شبکهای نداشته باشیم ناقص و تکبعدی عمل خواهیم کرد. در واقع وقتی از تاریخ اجتماعی یا مطالعه اجتماعی عواطف حرف میزنیم، باید مقولههای دیگر این شبکه یعنی تاریخ ذهنیت و تاریخ حواس را هم ببینیم. عواطف با حواس و ذهنیت در یک بافتار قرار میگیرند و فهم هر یک به دیگری وابسته است. به علاوه دست کم لازم است برای بررسی اجتماعی عواطف به تاریخ آن ناظر باشیم بهویژه آن که مورخان اجتماعی عواطف هم در روش و هم در مساله یابی در بسیاری جهات با انسانشناسان و جامعه شناسان عواطف و همچنین محققان فرهنگ عاطفی جوامع، همداستانند و از جمله تحقیقاتشان را با این پیشفرض مشترک آغاز میکنند که جهان عاطفی در نتیجه عمل متغیرهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و معرفتی یا بر اثر تحولات بزرگ در این زمینهها، تغییر میکند.
این پژوهشگر ادامه داد: نکته بسیار مهم دیگر در این بحث این است که مطالعه اجتماعی عواطف لاجرم در ساحت جامعه شناسی خُرد صورت میگیرد یا گرفته و به سبب محدودیت منابع در این زمینه نمیتوانیم روایت عمدهای در جامعه شناسی عواطف به دست بدهیم. به علاوه هم دادههای مربوط به عواطف در منابع تاریخی مختص خواص و نخبگان بوده و هم اگر دادههایی درباره عواطف عوام در منابع سنتی مطرح شده، به دست خواص و از دیدگاه آنان نوشته شده است. ما به سادگی نمیتوانیم از عواطف و احساسات مردم عادی در گذشته تاریخی اطلاع پیدا کنیم و به دست آوردن این اطلاعات اگرچه غیر ممکن نیست به روش شناسی دقیق و پیچیدهای نیاز دارد و باید با صبر و حوصله مراحل روششناختی لازم را برای رسیدن به این اطلاعات و نهایتا بازسازی جهان عاطفی مردم عادی گذشته، طی کرد.
او افزود: نکته دیگر اینکه در مطالعات اجتماعی عواطف در غرب از یک شقاق تاریخی میان فرهنگ خواص و فرهنگ عوام صحبت شده است که در قرن شانزدهم و بعد از آن در نظام فرهنگی اروپایی شکل گرفته و این تعیینکننده تفاوتهای میان خواص و عوام در درک و دریافتها و کنش و واکنشهای عاطفی و نقطه عزیمت بسیاری از مطالعات اجتماعی راجع به عواطف هم بوده است. محققان غربی عواطف نشان دادهاند که مثلا آستانه تحمل عاطفی انسان غربی طی پانصد سال اخیر بسیار تغییر کرده است و یا مشخص کردهاند که انسان غربی چه گونه بوی بد را از بوی خوب تفکیک میکرده و ملاک و آستانه تحمل بوهای بد در جامعه اروپایی چه تحولاتی حاصل کرده است. مفهوم نزاکت اجتماعی از قرن شانزدهم به بعد در غرب بسیار تغییر کرده (در تاریخ اجتماعی اسلام ما میتوانیم باز این مفهوم نزاکت را تحت عنوان ظرافت، در منابع مختلف از قرن سوم هجری به خوبی بررسی کنیم و اصلا ادبیات ویژهای با عنوان اخبار الظُرّاف در قرون میانه اسلامی داشتهایم) و آداب و عادات مردم در نتیجه عمل عاملهای مختلف در حوزه عاطفه و احساس تحول یافته است. این تغییرات وسیع و مشخص، هم مورد علاقه مورخان اجتماعی عواطف بوده است و هم مورد علاقه جامعه شناسان.
فضای جزیرهای در میانه رشتههای علمی
موسیپور بشلی گفت: درباره تکتک مقالههای کتاب نمیتوانم به تفصیل بحث کنم چرا که نه مولفانشان در این جمع هستند و نه نقد یک تنه این همه مقاله که با رهیافتهای مختلف هم نوشته شدهاند از من ساخته است.
با این حال او با اشاره به دو صفحه از یکی از مقالات کتاب عنوان کرد: ضعف شدید در درک و تفسیر تاریخی در این مقاله که ناشی از ضعف در دستیابی به دادههای درست و قابل اعتماد در این ساحت بوده، مشخصا نشان میدهد که محقق ما برای یک تحقیق بین رشتهای با تاریخ، آموزش ندیده یا مهارت ندارد، و از این رو مقاله خوبی که نوشته، دچار نقصی بزرگ شده است. امیدوارم این فضای جزیرهای میان رشتههای مختلف و بویژه میان تاریخ و جامعهشناسی به نفع تعاملهای میان رشتهای تغییر کند تا محققان جوان و با انگیزه بتوانند مقالاتشان را با نقصهای کمتری عرضه کنند. اما به هر روی این باعث خوشحالی است که بیشتر نویسندگان جوان این کتاب بر خلاف استادان مسن ترشان، به جای بحثهای صرفا روشنفکرانه و خطابی، کار اجتماعی کردهاند و تحلیلیهای شان را بر اساس تحقیقات و پیمایشها و مشاهدههای رو در رو صورت دادهاند، هر چند ممکن است بر شیوه تحقیق میدانی یا فنون سنجش و تحلیلهای آماریشان و روش تبیینشان نقدهایی وارد باشد، که هست، اما همین که سعی کردهاند درباره «جامعه واقعی ایرانی امروز» بنویسند جای سپاس دارد. برخی از بزرگان جامعه شناسی نمیدانم از چه روی معمولا درباره جهانهایی مینویسند که ما در ایران واقعی اصلا سراغی از آن جهانها نمییابیم.
نظر شما