محمدسعید شریفیان
در سیستمهای مبانی موسیقی زیربنایی، ایرادهای فاحشی وجود دارد
این نشست عصر دیروز هفتم بهمن ماه در سرای اهل قلم با حضور مهمانان برنامه محمدرضا آزادهفر و محمدعلی مرآتی برگزار شد و در ابتدای نشست شریفیان ضمن اشاره به این که کتاب «دانش هرمی موسیقی» را با انگیزه خاصی نوشته است گفت: سال ۶۸ به ایران آمدم و چندین سال تدریس کردم. در روند کار احساس کردم افرادی که در آن زمان از هنرستانها فارغالتخصیل شده و سراغ من میآمدند، در مقاطعی که ما درباره یکسری از مسائل مانند هارمونی و غیره کار میکردیم در محدودهای قفل میشدند؛ احساس میکردم نمیتوانند جذب کنند، درحالی که روندی بود که باید متوجه آن میشدند و این مرا به فکر انداخت که در این بین ایرادی وجود دارد. به نظرم در آن مقطع باید مباحثی را میدانستند و بعد کار راشروع میکردیم؛ یعنی باید کاری را کرده باشند که ما کار دیگری انجام دهیم.
این موسیقیدان همچنین گفت: وقتی درباره متریالهایی که کار میکردند مطالعه کردم به این نتیجه رسیدم آن چیزی که اینها در دسترس خود دارند در سیستمهای مبانی موسیقی زیربنایی، ایرادهای فاحشی دارد و همین جاست که باعث میشود گیجی و گنگی در خیلی مباحث برای افراد موسیقیدان به وجود بیاید. بنابراین به این فکر افتادم که مباحثی را با تاکید بر زمان و فشردگی آن و مباحث اصلی و پایه در موسیقی را در مجموعهای ارائه دهم که بتوانند به سرعت مباحث مختلف را اساسی یاد بگیرند.
منطق موسیقایی بسیار اهمیت دارد
وی افزود: مهمتر از همه این است که بتوانند منطق موسیقی و هنری پیدا کنند. در موسیقی اینطور نیست که هرکسی به دلخواه کاری کند، از یک سطوحی به بعد چنین است؛ یعنی در صورتی که فرد پایهها و سیستمهای اصلی را شناخت و سوار بر آن شد، نوآوریهایی میکند. اما قبل از آن هرکاری کنید معنایی ندارد. این منطق هنری، زیباییشناختی، منطق فکری و منطق موسیقایی بسیار اهمیت دارد.
این آهنگساز درباره نگارش کتاب گفت: بنابراین به این فکر افتادم یکسری کارهای اولیه را به این شکل انجام دهم و از بدو کار تا سطوح خیلی خوب که برای هرکسی که در هر موسیقی کار میکند مناسب است را تعریف کنم. بخش اول کاری که انجام دادم محدود بود و فقط برای دانشجویان خودم انجام دادم. در این کتاب سعی کردم وسیعتر به این موضوع بپردازم، تمریناتی ارائه دهم و هرکسی در هرجایی بتواند از آن استفاده کند.
محمدرضا آزادهفر
داشتن دانش در زمینه موسیقی ضروری است
محمدرضا آزادهفر از دیگر میهمانان حاضر در این نشست درباره ضرورت این موضوع اظهار کرد: ما بر خلاف بسیاری از ملل در مدارس آموزش عمومی موسیقی نداریم. آموزش این هنر جزو دروس پایه مانند ریاضی، ادبیات، جغرافی و تاریخ در مدارس خیلی از جوامع دیگر تدریس میشود و این بیسوادی در ایران آزار زیادی میرساند. اولین مشکل را در زمینه رشد و توسعه ذائقه شنیداری ایجاد میکند.
او همچنین بیان کرد: ما بعضی از هنرها را به طور مستقیم بدون آموزش تئوری میتوانیم بازشناسی کنیم مانند هنرهای سنتی. مثلا ما کمتر در زمینه فرش سرمان کلاه میرود چون تقریبا همه ایرانیها فرش را میشناسند و آن را در خانه خود دارند، یا نقوش ارزشمند را از نقوش دست دوم بازشناسی میکنند ولی در حوزه موسیقی که پیوندی بین دانش و هنر حاصل میشود، داشتن این دانش امری ضروری است.
در دهه 50 افراد با تجربه کتاب مینوشتند
سخنران نشست درباره ضرورت وجود کتابهایی چون «دانش هرمی موسیقی» اظهار کرد: بخشی از جامعه مخاطب این کتاب، موسیقی را در مدرسه فرا نمیگیرد و این اثر و کتابهایی مانند این میتوانند کمک کنند تا دانش پایه فراگرفته شود.
نویسنده کتاب «ساختار ملودی در ایران» با اشاره به این که اهمیت دیگر کتاب در این است که بعد از تجربه خوب نویسنده منتشر شد اظهار کرد: ما در دهه ۵۰ و ۶۰ از این دست مشکلات که افراد با دانش کم یا بدون طی مراحل و مراتبی کتاب چاپ کنند نداشتیم؛ یعنی ما به عنوان دانشجوی این رشته میتوانستیم مراجعه کنیم و فقط افراد سرشناس و حائز تجربه این اجازه را به خود میدادند که کتابی بنویسند و چاپ کنند. در حال حاضر من که تخصصام در این زمینه هست وقتی به کتابفروشیهای موسیقی میروم از این همه عنوان سردرگم میشوم! بعد از تجربهای حدود سه یا چهار دهه شریفیان کتاب «دانش هرمی موسیقی» منتشر شده و از این جهت دارای اهمیت است و به گونهای اعتبار و سندیتی برایمان پیدا میکند.
وی با اشاره به این که وقتی یک موسیقیدان مینویسد یک جنبههایی از کار را مینویسد و آهنگساز نیز از زاویه دیگر مینویسد گفت: جذابیت این اثر برای من در تفاوت دیدگاههایی بود که با من داشت و این نشان میدهد دیدگاه عملگرا نگاه متفاوتی را ارائه میدهد. مهمترین نقاط قوت کار این است که بعضی اشکالات و اغلاطی که در دهههای مختلف در ادبیات موسیقی ما رواج و ادامه پیدا کرده در این کتاب حل میشود.
نویسنده کتاب «اقتصاد موسیقی» درباره محدودیتهای کتاب «دانش هرمی موسیقی» بیان کرد: در این کتاب شتابزدگیهایی به دلیل صرفهجویی در زمان یا متن وجود دارد و برخی از مفاهیم با سرعت زیادی طرح میشود و خواننده مخصوصا مخاطب تازهکار را ناگزیر میکند به منابع دیگری رجوع کند. این مشکل در فصولی مانند تونالیته و گام به چشم نمیخورد ولی در بخشهای اولیه کتاب تا حدودی به چشم میآید مانند بخشهایی که درباره ریتم و آکوردهاست که فشرده و موجز طرح میشود.
وی همچنین درباره نقاط قوت این کتاب اظهار کرد: شیوه مواجهه با توصیفات تونالیته و گام کاملا متفاوت از سایر منابع مشابهش است. سیری تاریخی را مقابل خواننده میگذارد و به شکلی منطقی آن را وارد مبحث تونالیته، مود و سپس گام میکند که از نقاط قوت این کار است.
محمدعلی مرآتی
«دانش هرمی موسیقی» کتابی کامل و منسجم
محمدعلی مرآتی با اشاره به این که سال ۸۴ کتابی با عنوان «پایههای علمی موسیقی هنری» از شریفیان را خوانده است گفت: زمانی که «دانش هرمی موسیقی» به دستم رسید احساس کردم اشتراکاتی بین این دو وجود دارد، ولی میبینم که این کتاب کاملتر و منسجمتر است و از پختگی بیشتری برخوردار است. بعد از خواندن به این فکر میکردم که دغدغه نویسنده برای نگارش چنین اثری چیست؟ به هرحال کتابهای مشابهی از این جنس وجود دارد، و شاید اگر خود من هم شانس این را نداشتم که چندین سال در غرب تحصیل کنم این مسئله را خوب متوجه نمیشدم.
وی افزود: ما در تفسیر، تبیین و برخورد با تئوری موسیقی هنری غرب که حدود هزارسال فرهنگ مکتوب دارد در ترجمهها و بررسی این مفاهیم و ارائه آن به دانشجویان با نوعی به همریختگی و بینظمی مواجه هستیم. فکر میکنم دغدغه اصلی موسیقیدانی که ۹۵ اثر موسیقایی دارد وقتی وارد حوزه موسیقیشناسی میشود و میخواهد مبانی حوزه موسیقی را باز کند با این که کتابهایی از این دست وجود دارد، اهداف مختلفی دارد که در مقدمه به درستی و آگاهانه به آن اشاره کرده است؛ و فکر میکنم بخشی از آن برگرداندن این مقولات موسیقایی به زبان ساده است. این کتاب سعی میکند وارد تصویری از درک مفاهیم با زبانی ساده شود.
«دانش هرمی موسیقی» مبانی موسیقی هنری غرب را ساده میگوید
این آهنگساز همچنین بیان کرد: از قرن نوزدهم که ایران هم قدمهای تجدد و احیای سنتهای گذشتهاش را میخواست بردارد شتابزدگیهایی را در نگارش موسیقی ایرانی تا به امروز داشتیم؛ در واقع بسیاری از نتنگاریهای ما برای موسیقی ایرانی نیاز به ترمیم و نگاه دوبارهای دارد.
او در ادامه گفت: کتاب «دانش هرمی موسیقی» قصد دارد مبانی تئوریک موسیقی هنری غرب را تا به امروز و تمام آن چیزی که ما به آن میگوییم درهم ریختگی در آموزش یا عدم شناخت کسانی که موسیقی تدریس میکنند را به یک خلوصی برساند ولی با زبانی ساده.
مرآتی با اشاره به این که در ایران هنوز درباره علائمی که برای توضیح اجرای سازهای ایرانی قائل شدیم اجماع و یکسانسازی وجود ندارد اظهار کرد: فکر میکنم میتوانستیم با علائمی که در موسیقی غربی وجود دارد موسیقی ایرانی را بنویسیم و نیاز به این همه خلاقیتهای عجیب نداشتیم. با احترام به بزرگانی مانند ابوالحسن صبا نقدشان هم میکنم و نمیدانم چرا علامت فلاژوله را به عنوان تکیه انتخاب کرد!
ایران موسیقی خود را در درجه دوم اهمیت قرار داد است
او بیان کرد: این موسیقی هنری غرب که به صورت یک سنت مکتوب هزار ساله از قرن نهم تا به حال به سنت موسیقایی کلاسیک مشهور است و سه دوره نظام مودال، تونالیته و آتونالیتی را گذرانده و قصدش هم این بود که همیشه خود را در معرض تغییر و نوآوری قرار داده است؛ از قرن نوزدهم شروع شد و در کشورهای دیگر این موسیقی را به عنوان دستاورد جدیتری میبینید که حتی این فرهنگها، موسیقی کلاسیک خود را در درجه دوم اهمیت قرار دادهاند و تا به امروز نیز در ایران هم چنین است. ولی به نظر من اگر قرار است موسیقی براساس موسیقی غرب نوشته شود نیازمند این هستیم که این موسیقی را دقیق بیاموزیم و با یکی یا دو سال درس خواندن در غرب و کپی از روی یک دیگر کتابهای جالبی به وجود نمیآید.
باید از پایه حرکت درست داشته باشیم
وی همچنین سوالاتی چون ارتباط کتاب «دانش هرمی موسیقی» با کتاب قبلی شما «پایههای علمی موسیقی هنری» در چیست؟ چرا کتاب «دانش هرمی موسیقی» فهرست منابع ندارد؟ را مطرح کرد.
محمدسعید شریفیان در پاسخ به این سوالها اظهار کرد: بحث من در این کتاب موسیقی ایرانی و کلاسیک نبود. سوال اول شما را مرحوم محمدرضا گرگینزاده مدیر نشر سرود هم از من پرسید. او گفت ما انتظار داریم که شما کتابی بنویسید در سیستم آهنگسازی بسیار پیشرفته و مدرن اما شما چنین چیزی نوشتید؛ من گفتم که واقعا اعتقادم این است که باید از پایه حرکت درست داشته باشیم و پس از آن میتوان پلههای بعدی را گذاشت. گاهی برخی کارهای پیچیده و تکنیکی انجام میدهند ولی اولین چیزهایی که در بحث موسیقی مهم است در کار آنها دیده نمیشود.
نویسنده کتاب «مجموعه قطعاتی برای پیانو» درباره دلیل نبود فهرست منابع در کتابش گفت: اگر منابع خوب را دستچین کنید مباحث ثابتی هستند. باید توجه داشت که نویسنده با توجه به شرایط جامعه آن را مینویسد و باید دید دانش عمومی پایه در آن کشور چیست. برخی هم برای جذب مخاطب بازی زبانی میکنند و چیزهایی مینویسند. با کارکردن با نوجوانان و جوانان به این درک میرسیم که این افراد با چه زبانی مباحث را متوجه میشوند. بنابراین آوردن منابع به شرایط خاصی نیاز دارد و من نیاز ندیدم که در کتاب به آن اشاره کنم.
نظر شما