در فصل اول این کتاب با عنوان «مدیریت و سازمان» میخوانیم: «مدیریت موفق و موثر مدیریتی است که با کسب هدفهای سازمانی یا چیزی بیش از آن میانجامد. مدیری که بتواند حداقل نتیجه قابل قبول را با استفاده از ابزارهایی نظیر تنبیه، توبیخ، کسر حقوق و غیر فراهم سازد، مدیر موفق نامیده میشود. درحالی که مدیر موثر به کسی میگویند که بتواند 80 الی 90 درصد تواناییهای افراد را به کار گیرد.»
فصل دوم این اثر با عنوان «مدیریت فروش»، مدیر فروش را شخصی میداند که شرایطی دارد که بتواند مسئولیت فروش محصولات شرکت را در داخل کشور برعهده بگیرد. در بخشی دیگر از این فصل آمده است: «در دنیای کسب و کار که به دلیل گسترش روزافزون رقابت دیگر نمیتوانیم به صورت نقدی در تمام معاملات فروش داشته باشیم؛ به منظور کاهش ریسک سوختی پول در فروشهای چکی و رسیدی لازم است اعتبار سنجی دقیقی از مشتریان صورت گیرد.»
بخشی از فصل چهارم با عنوان «مدیریت استراتژیک بازار» نقاط قوت و ضعف رقبا را بیان میکند: «شناخت نقاط قوت و ضعف رقبا میتواند بینشی را فراهم کند تا شرکت بتواند استراتژیهای متعددی را دنبال کند. همچنین این امر باعث میشود تا دادههای مهمی در فرایند قرار گیرند و در شناسایی و انتخاب گزینههایی استراتژیک موثر واقع شوند. یک گرایش، تلاش جهت بهرهبرداری از نقاط ضعف رقبا در زمینههایی است که شرکت در آن زمینهها نقاط قوت دارد. در این جا یک الگوی مناسب ایجاد استراتژی است که نقاط قوت را علیه ضعف رقیب به کار گیرد. برعکس، شناخت نقاط قوت رقبا با اهمیت است زیرا میتوانیم این نقاط قوت را دور بزنیم یا آنها را خنثی کنیم.»
در بخشی از فصل دهم با عنوان «مدیریت تغییر و تحول» میخوانیم: «نظریهپردازان سازمانی به همه تغییرات علاقمند نیستند، تغییر میتواند اتفاقی رخ دهد یا میتواند بصورت برنامهریزی شده حادث شود. بطور مشابه، علاقمندان تغییر میتوانند، تلاشهای خود را به منظور تغییر افراد، شبیه به تغییر در ساختار جهت دهند. توجه ما معطوف به تغییراتی خواهد شد که مدیریت یا برنامهریزی شدهاند و محدود به مسائل ساختاری میشوند.»
کتاب «مدیریت استراتژیک بازاریابی و فروش (با رویکرد جذب مشتری) با تالیف و ترجمه ارسلان خانزاده، در 220 صفحه، با شمارگان هزار نسخه، به قیمت 35 هزارتومان از سوی انتشارات زرین اندیشمند روانه بازار نشر شد.
نظر شما