محمودی درباره چرایی رفتن به سراغ این موضوع و پرداختن به مسئله انشعاب در دفتر تحکیم میگوید: «ایده پرداختن به این سوژه و تهیه گفتوگوهایی که به کتاب «عبور از تحکیم» منتهی شد در دوران فعالیت من در انجمن اسلامی دانشگاه تهران شکل گرفت. در این دوره ما در درون ساختار با صفبندیهای سیاسی و تشکیلاتی و بعضاً گفتمانی مواجه شده بودیم و این مشکلات حل نمیشد. انگیزه من در آن دوره این بود که به سراغ تجربیات دورههای قبل برویم تا ببینیم آنها چه کردهاند و چگونه با مشکلاتشان مواجه شدهاند. بر این پایه میشود گفت این کتاب به نوعی ماهیت پراتیک هم داشته است. یعنی از دل یک تجربه به بازخوانی تجربیات گذشته رسیده است.»
او همچنین معتقد است: «تشکیلاتهای سیاسی دانشجویی وارث گذشتگان خود هستند و شاید اختلافهاشان هم میراث باقی مانده از گذشتگان باشد. یکی از مهمترین فرازهای فعالیتهای دانشجویی که برای ریشهیابی التهاب موجود باید به آن مراجعه میکردیم هم مسئله انشعاب دفتر تحکیم بود.»
نویسنده کتاب عبور از تحکیم روند نوشته شدن این اثر را اینگونه تبیین میکند: «من در ابتدا قصد داشتم در این کتاب سی یا چهل سال فعالیت دانشجویی در قالب دفتر تحکیم را بررسی کنم ولی هنگامی که پروژه را آغاز کردم متوجه شدم از آن طرح چیزی جز چند مصاحبه تاریخنگارانه که پیشتر هم انجام شده بود بیرون نمیآمد. اما موضوع انشعاب دفتر تحکیم بکر بود و کسی به آن ورود نکرده بود و وقتی هم به آن وارد میشدید در عمل شما یک دوره ده ساله از تاریخ تحولات سیاسی ایران را مرور میکردید. چرا که از اساس شکلگیری جناحها و طیفها در دفتر تحکیم بازتابی از اتفاقاتی بود که در سطح کلی سیاست در جریان بود. چه در جریان اصلاحات و چه در وجه کلی حاکمیتی. درگیری من برای به ثمر رساندن این پروژه حدود پنج سال به طول انجامید و برای انجام آن بالای 140 ساعت گفتوگو با افراد مختلف انجام دادم. این گفتوگوها با دانشجویان دستاندرکار تحکیم در دوران انشعاب انجام شده و هر کدام از گفتوگوها در دو یا سه نشست شکل گرفته است. روند هم به این شکل بود که یک دور کامل گفتوگوها را با همه دوستان گرفتیم و بعد شکافهای موجود در روایت را شناسایی کردیم و برای پر کردن این شکافها از دل سخنان یک مصاحبهشونده برای یک مصاحبهشونده دیگر پرسش بیرون کشیدیم تا بتوانیم روایت را به شکل کامل ارائه دهیم.»
او در پاسخ به این سوال که چرا اثر را به صورت مجموعه مصاحبه ارائه داده توضیح داد: «یکی از دلایلی که تصمیم گرفتم کتاب را به صورت مصاحبه ارائه بدهم این بود که خودم قضاوت چندانی در روند کار نداشته باشم و تنها روایتها را ارائه دهم. دلیل دیگر هم این بود که حس کردم برای بیشتر خوانده شدن کتاب، بهتر است کتاب به شکل مصاحبه منتشر شود تا به حساب اعتبار افرادی که با آنها مصاحبه صورت گرفته کتاب خوانده شود. یکی دو کتاب دیگر هم مشابه با کار من منتشر شده که آنها روایت نویسنده را شامل میشود و به یک معنا میتوان گفت وجه ایدئولوژیک دارند. روایتی از یک جناح است و جناح دیگر را نادیده میگیرد.»
یکی از خلاءهای موجود در کتاب «عبور از تحکیم» عدم توجه به یکی از طیفهای منشعب شده، موسوم به «طیف شیراز» است. به گونهای که از فعالان اصلی این طیف، مصاحبهای در کتاب وجود ندارد. درباره چرایی این موضوع، محمودی میگوید: «من در مقدمه هم گفتهام که یکی از اهداف ما این بود که آن بخش از فعالان دفتر تحکیم که حرف خود را نزدهاند به سخن بیایند. طیف شیراز حرفش را زده است. این هم هست که ما از اساس بیطرف نبودهایم. این را هم در مقدمه به اشاره بیان کردهام. ما تحلیلی داشتیم و گفتوگوهایمان را با این هدف انجام دادهایم که ببینیم تحلیلمان درست بوده است یا نه. به یک معنا به لحاظ روش تحقیق، نوعی روش تحقیق کیفی را اتخاذ کردیم. شما بر مبنای مطالعات و تجربیات به ایدهای رسیدهای و گفتوگوها را بر این مبنا انجام میدهی که از میزان صدق ایدهات اطمینان پیدا کنی. از طرف دیگر این کتاب میتواند بابی باشد برای اینکه دیگران هم پا به میدان بگذارند و اگر حس میکنند حرفی ناگفته مانده است آن را بیان کنند. من ادعای تمام کردن کار را ندارم. ادعا این است که کار را شروع کردهایم.»
اما چه ایده و تحلیلی، مبنای گفتوگوها قرار گرفته است؟ پاسخ محمودی چنین است: «من در این پروژه 180 درجه متحول شدم. فرضم این بود که طیف شیراز یک جریان به شدت اسلامی است و طیف علامه لائیک و سکولار بودهاند و قصد مصادره دفتر تحکیم را داشتهاند. ولی وقتی وارد ماجرا شدم به این نتیجه رسیدم که همه جریانات در ایجاد روند انشعاب و از بین رفتن دفتر تحکیم موثر و مقصر هستند. حال اینکه چه جریانی سهم بیشتری در این موضوع دارد مسئله ما نبود. مسئله این بود که به این جمعبندی برسیم که چطور توسعه سیاسی هنگامی که میخواهد وجه مدنی پیدا کند از طریق فعالان سیاسی با بنبست مواجه میشود.»
او تجربه انشعاب در دفتر تحکیم را بسیار شبیه به تجربه کودتای ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین خلق میداند و در این زمینه میگوید: «این دو اتفاق در دو بافت مختلف و دو شرایط متفاوت رخ دادهاند اما رگههایی از تشابه را میان آنها میتوانید ببینید.»
محمودی همچنین نسبت میان دعواها در دفتر تحکیم را با تجربه خود از روند جنبش دانشجویی در اواخر دهه هشتاد و دهه نود چنین برمیشمارد: «تصور من این بود که دعوا در دفتر تحکیم خیلی گفتمانی و اعتقادی بوده است در صورتی که در دوره ما دعواها این نبود و در حال حاضر هم این نیست. یعنی دعواها کاملاً تشکیلاتی و بر مبنای منافع شخصی و جناحی و گروهی است. به عبارتی طیفهایی که در حال حاضر در تشکلهای دانشجویی گرد آمدهاند نقد گفتمانی چندانی به هم ندارند. عدهای در انجمن اسلامی میگویند ما طیف سنتی هستیم در صورتی که به هیچ کدام از المانهای تشرع پایبند نباشند.»
او اما به این موضوع نیز میپردازد که عمده صفبندیهای ایدئولوژیک در دفتر تحکیم ریشه سیاسی داشتهاند: «مسئله دیگری که من درگیرش بودم این بود که چرا جریان دانشجویی تا این میزان افراد هیولا و پیچیده به جامعه تحویل میدهد؟ افرادی که اهل زد و بندهای عجیب و غریب و کارهای پیشبینی ناپذیر بودهاند. در کتاب مصاحبهشوندگان در پاسخ به این پرسش بیان میکنند که عمده صفبندیهای ایدئولوژیک هم سیاسی بوده است. به عنوان مثال علی افشاری چند ماه پیش از آنکه بحث عبور از خاتمی را مطرح کند تمام تلاش خود را برای سرلیستی مهدی کروبی در انتخابات مجلس انجام داده بوده است. جمعبندی من در نهایت این شد که در آن دوره هم این اختلافات سیاسی و منافع بوده است که وجه ایدئولوژیک به خود میگرفته است. البته به ویژه در گفتوگو با غلامرضا ظریفیان به این موضوع پرداختهایم که تحول ساختاری پدید آمده در دانشگاه و افزایش تعداد دانشجویان و گسترده شدن دانشگاه باعث شد که فعالیت دانشجویی وجه نخبگی خود را از دست بدهد و به سمت فعالیت مدنی میل کند اما در مجموع کتاب این را میگوید که اتفاقات آن روز خیلی شبیه به اتفاقات امروز است و خیلی از نارساییها هنوز هم وجود دارد.»
به اعتقاد محمودی، انشعاب و انحلال در تحکیم امری ناگزیر بوده است: «در کتاب نقش احزاب اصلاحطلب در از بین رفتن تحکیم عیان است و چیز دیگری که مشخص است این است که روند نشان میداد تحکیم بهطور طبیعی هم چندان پایدار نخواهد ماند. ممکن است که نقش حکومت و نهادهای امنیتی را در روند انشعاب بتوان تشخیص داد اما اگر این نقش هم نبود روند به همین سمت حرکت میکرد. هر چند در این زمینه اختلاف هست و برخی از مصاحبهشوندگان معتقد بودند تحکیم میتوانست خود را ترمیم کند اما جمعبندی خودم این بود که با شرایطی که پدید آمده بود، امکان ادامه پیدا کردن تحکیم نبود و از اساس اگر به شرایط سیاسی آن روز مراجعه کنیم، متوجه خواهیم شد که روند تحکیم به آن صورتی که بود از اساس موضوعیت خود را از دست داده بود. من ایدههای خودم در زمینه علل انشعاب را در چهارده یا پانزده مورد، در انتهای مقدمه کتاب ذکر کردهام.»
کتاب «عبور از تحکیم» تلاشی منسجم برای نقب زدن به یکی از پرچالشترین ادوار در ساختار فعالیت دانشجویی و ثبت تجربه زیسته فعالان آن دوران است. بازه زمانی کنونی، که آبهای آن دوران تا حدودی از آسیاب افتاده است و هیجانات تخلیه شدهاند، فرصتی مناسب برای بازخوانی و واکاوی انشعاب تحکیم در بستری فراتر از دعواهای روزمره فراهم ساخته است و پرداختن به چنین سوژهای و گردآوردن چنین کتابی به خودی خود جالب توجه است. هر چند چنان که محمودی خود نیز اذعان کرده است، این کتاب را میتوان حرف اول در این باب دانست و نه حرف آخر.
نظر شما