معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تاکید بر ضرورت اقتصاد فرهنگی گفت: برای شکلگیری و توسعه بازارهای محلی، ملی و منطقهای، نیازمند تعریف و تعیین حدود دخالت دولت و نیز برنامهریزىهاى اصولى و دقیق برای رونق تولید هستیم.
افتخار حضور در محفل کارآفرینان، فعالان اقتصاد فرهنگ کشور و مجریان پنجمین دوره جایزه ملی فیروزه را مغتنم میدانم و برآنم تا در این فرصت پیشآمده، مراتب سپاس و قدردانی خود را از حضور شما فرهیختگان ارجمند و نیز برپادارندگان این رویداد خلاقانه اعلام دارم. امیدوارم این تلاش و همراهی با هدف اعتلای ایران اسلامی، حاصلی پرخیر و برکت داشته باشد.
چنین رویدادی، فارغ از دغدغههای فرهنگی و اقتصادی؛ امکان آشنایی با فضاهای ذهنی فعالان این عرصه، تبادل یافتهها و تجربهها و داوری عملکردها و نهایتا گفتوگوی خلاقان و صاحبان ایده و اهل عمل را نیز فراهم میآورد.
بیآنکه بخواهم آنچنان که مرسوم است با تفصیل به ضرورت و الزام بخش فرهنگ و هنر در حمایت از تولید خلاق و سرمایهگذاری در توسعه صنایع فرهنگی و نیز چگونگی رشد کسب و کارهای مبتنی بر نوآوری و خلاقیت بپردازم، برآنم تا بر لزوم فعالسازی و تأسیس تشکلهای صنفی برای پیوند فعالان این عرصه با هر دو بخش اقتصادی و فرهنگی تاکید کنم و اگر بتوانم در این فرصت مقدور، از لزوم رونق بازار محصولات فرهنگی سخن بگویم.
بیتردید هیچ کالایی چون کالاهای فرهنگی، مصرف کننده را با پرسش از هستی و انسان رویاروی نمیسازد و چنین است که تجارت فرهنگی بهواقع دادوستد اندیشه، خرد و دانشهای ضمنی مردم یک سرزمین در بازار متنوع ذائقههای جهانی است. ازاینرو اقبال به طراحی و تولید کالای فرهنگی، نخبگان این صنعت را در جایگاه ترویجدهندگان اصیلترین ارزشهای یک جامعه قرار میدهد.
پرسشی که در آغاز میتواند در برابر این نگاه قرار بگیرد، این است که بازار محصولات فرهنگی ساخت ایران با چه سازوکاری رونق مییابد و چگونه میتوان نظام اقتصادی را بر مدار این تولیدات سامان بخشید؟
آیا پس از این همه سال سرمایهگذاری دولتی در بخش فرهنگ و هنر و برگزاری رویدادهایی چنین؛ تجربه کافی برای گشودن سپهر اقتصادی و تولید محصولات فرهنگی و سپردن آن به سرمایهگذاران فراهم نیامده است؟
جدا از تفاوت کالاهای فرهنگی با دیگر کالاهای اقتصادی، آنچه که باعث تناقض در حوزه اقتصاد و تولید محصولات فرهنگی با دیگر عرصههای تولیدی و اقتصادی میشود، چیست؟
آیا سرمایهگذاری و تولید در بازار کالاهای فرهنگی بازگشت سرمایه و تحصیل سود اقتصادی و ارزش افزوده مناسب برای ترغیب سرمایهگذاران و تضمین تولیدات را تامین نمیکند؟
چرا با وجود پیشینه با شکوه و غنی فرهنگی و هنری هنوز کالاهای فرهنگی ساخت ایران، جایگاه مناسب را در بازارهای منطقهای و جهانی نیافته است و متاسفانه در بازار داخلی نیز چنین است؟
این پرسشها دغدغههای یک کارگزار فرهنگی دولت است که افزون بر وظیفه حمایت از صاحبان کسبوکارهای نوین در عصر صنایع فرهنگی و تلاش پیوسته برای بهبود محیط کسب و کارشان، به میزان تأثیرگذاری و تعامل دولت با کارآفرینان و فعالان اقتصادی این بخش نیز میاندیشد. به همین مناسبت است که میخواهم خودم و شما را به پرسشی دیگر دعوت کنم: چرا توسعه صنایع فرهنگی و چگونه اقتصاد فرهنگ؟ پاسخ به این پرسش بنیادین از دیدگاه من میتواند افقی روشن فراروی من، همکارانم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز دبیرخانه جایزه فیروزه به عنوان سیاستگذار و مجری و شما بهعنوان طراحان و تولیدکنندگان محصولات فرهنگی و مدیران شرکت های خلاق بگشاید؛ آنگاه است که میتوان مادام، ضرورت ها را شناخت، امکانات را سنجید برنامهریزی داشت و فعالیتهای اقتصادی را بر بنیانهای فرهنگی و هنری جامعه استوار کرد.
فرهنگ نه تنها یکی از مهمترین عناصر هر جامعه است بلکه به دلیل در برداشتن ارزشهای ذاتی و زیبا شناختی و نیز دیگر ارزشهای نامشهود، به مثابه رویکردی بنیادین، نقشی حیاتی در انسجام بخشی و رشد فعالیتهای اقتصادی ایفا میکند. از اینرو در شرایط دشوار کنونی، توسعه تولیدات و صادرات محصولات فرهنگی و تمرکز بر فرهنگ به عنوان پیشران اقتصادی کشور، سزاوار است.
برای پی بردن به ضرورت شناخت و رویکرد مناسب دراین باره کافی است نگاهی دقیق به دگرگونیهای روبه رشد در جغرافیای اقتصاد فرهنگ بهویژه در کشورهای آسیایی و جهان اسلام داشته باشیم.
در کشوری که قدرت با فرهنگ معنا میشود، نباید و نمیتوان نسبت به تحولات جهانی این عرصه بیتفاوت بود. اکنون به عصری رسیدهایم که فرهنگ ابزار بهتری را برای تغییرات اقتصادی ارائه میدهد و تولیدات فرهنگی دیگر جوامع با شگفتی موجب رونق زندگی و افزایش خروجی اقتصادی در کشورهای بسیاری است.
شناسایی فرهنگ و هنر به عنوان دارایی ملت ایران، میتواند قدرت فرهنگی این ملت که در طول زمان ایجاد شده است را به قدرتی اقتصادی نیز تبدیل کند. نهال اقتصاد فرهنگ و تولید محصولات فرهنگی، مگر با حضور بخش خصوصی توانمند و احیاء و ایجاد تشکلهای صنفی در این عرصه از صنعت ممکن نیست؛ البته نوسازی ساختارهای سیاستی و قانونی نیز همپای این حضور ضروری است.
فرهنگ و هنر ایرانی، این قابلیت را دارد که با گوشهگوشه زندگی مردم آمیخته شود، اگر تولیدکنندگان ما ارزشهای فرهنگی ایرانی و اسلامی را شناخته باشند و از تجربه و کاربرد آن در عرصههای دیگر نهراسند، بهخوبی میتوانند؛ فرهنگ را بهعنوان بستر فعالیتهای تولیدی و اقتصادی خویش نیز برگزینند؛ از سختیها و کمبودهای کنونی دلسرد نشوند و مهمتر اینکه از آموختن و کشف فضاهای جدید غفلت نورزند و کالاهایی برای ورود و عرضه به بازارهای داخلی و جهانی تولید کنند و افزون بر سرشار کردن سبد کالای خانواده ایرانی از زیباییهای فرهنگی، دریچه تازهای بر اقتصاد کشور که بیتردید باید میزان وابستگیاش به دلارهای میرای نفتی هر روز کاهش یابد نیز بگشایند.
اما رابطه دولت با بخش فرهنگ و بازار محصولات فرهنگی نیز بایستی قابلیت نقد و اصلاح داشته باشد. در هم تنیدگی دولت با نهادهایی چون اقتصاد و فرهنگ، ناشی از قدرت و حضور پررنگ دولت، بر شکلگیری بازار و نیز چگونگی گردش مالی و بر تمامیتش اثرگذار است. بیتردید تولیدات خلاق و فرهنگی نیز بهعنوان بخشی از اقتصاد کشور، از سیاستهای اقتصادی در حوزه اقتصاد کلان و اقتصاد فرهنگ متأثر میشود و بر آن اثر میگذارد.
هر میزان سرمایهگذاری در تولید محصولات فرهنگی میتواند سهم فرهنگ در اقتصاد کشور را چند برابر کند. این درحالی است که حوزه سیاستگذاری و فعالیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه تا کنون فقط به صدور مجوز و نظارت بر محتوای تولید شده، محدود بوده است. قوانین پرشمار در زمینه آفرینش و تکثیر و دسترسی همگانی، بازار محصولات فرهنگی را رنجور و نحیف کرده است. تدوین و بازخوانی سیاستهای فرهنگی، زمینه را برای تولید و تکثیر محصولات و جذب مشتری و رونق بازار هموار میسازد. بر این باورم که برای شکلگیری و توسعه بازارهای محلی، ملی و منطقهای و در پی آن برآوردن انتظار رشد گردش مالی این بازارها، نیازمند تعریف و تعیین حدود دخالت دولت و نیز برنامهریزىهاى اصولى و دقیق برای رونق تولید هستیم. لازم است، تاکید کنم که برای این مهم، دستیابی به اطلاعات دقیق و نیز همسویى و هماهنگى سیاستهای حمایتی در اقتصاد خلاق و فرهنگی اولویت دارد و افزون بر تدوین و ابلاغ برنامه عملیاتی؛ بهبود فضای کسب و کارها، تشکیل شوراهای گفتوگو با بخش خصوصی و تشکیل فدراسیونهای مرتبط با حضور و اراده فعالان این عرصه تولیدی در اتاقهای بازرگانی و اصناف نیز ضروری است.
امیدوارم روند امیدبخش این رویداد مهم به گونهای رقم بخورد که تولیدکنندگان توانمند، فارغ از حلقههای انحصاری واردات، در تعاملی مناسب با مصرف کنندگان و نیز سرمایهگذاران، شکلگیری و رشد گردش مالی بازار محصولاتشان را شاهد باشند. ما هم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با استقبال از تشکیل انجمنهای صنفی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان محصولات وخدمات فرهنگی، در همین راستا خود را مکلف میدانیم تا ضمن تعامل با این تشکلها و دیگر بخشهای مرتبط دولتی، برای ایجاد فرصتهای برابر، وفق ظرفیتهای خلاقانه شناسایی شده در دورههای برگزاری این رویداد، موانع و محدودیتها را بر طرف وگشایشهایی نظیر صدور مجوز و رسمیت بخشی قانونی به شرکتهای خلاق فرهنگ بنیان در بخش صنعت و اقتصاد و نیز اعطای تسهیلات کارآفرینی را فراهم سازیم.
در پایان بایستی یادآور شوم که شما تلاشگران شرکتکننده در پنجمین دوره جایزه فیروزه، اثبات کردهاید که محصولات فرهنگی ساخت ایران، با افتخار از آن میزان قابلیت و کیفیت، برخوردارند تا وارد سبد مصرفی مردم شوند، اگر تولیدکنندگان ما، نیازهای مردم را شناسایی کنند، از تجربه کردن نهراسند، از سختیها و کمبودهای سخت افزاری و نرم افزاری دلسرد نشوند و مهمتر از همه دمی از آموختن و کشف فرصتهای نوآوری، غفلت نورزند و دغدغه شان.
نظر شما