بهمناسبت بزرگداشت شهید سپهبد قاسم سلیمانی، شب شعر «سردار دلها» با حضور جمع زیادی از شاعران در قم برگزار شد.
محمدعلی مجاهدی، ناصر فیض، حسین اسرافیلی، رضا اسماعیلی، سیدموسی حسینی کاشانی، اعظم سعادتمند، محمد غفاری، فاطمه زاهدمقدم، سیدمهدی شفیعی، سیدجواد میرصفی، شهربانو طوسی، شهره انجمشعاع، حسین مودب، زهرا سادات هاشمی، محسن قاسمی، حسن خسرویوقار، یوسف رحیمی و فاطمه سلیمانپور شاعرانی بودند که اشعارشان را قرائت کردند.
سیدمحمدجواد شرافت که اجرای برنامه را بهعهده داشت، در ابتدای برنامه ضمن عرض خوشآمدگویی به مهمانان شب شعر «سردار دلها»، گفت: امیدوارم دقایقی پر از نام و یاد شهدا داشته باشیم. بهویژه سردار عزیزی که وصیت کرد بر مزارش بنویسند «سرباز قاسم سلیمانی».
وی اضافه کرد: چه انتقامی بالاتر از اینکه یک کشور و جهان اسلام تبدیل شود به حاج قاسم سلیمانی؟ با غوغایی که امروز در خوزستان و در مشهد به پا شد، به نظرم شهید انتقام خود را میگیرد.
حسین اسرافیلی از پیشکسوتان شعر آیینی هم در این مراسم این شعر را قرائت کرد:
سردار رشید عرصه خون و نبرد
با نام تو نبض میزند میدانها
گسترده به زیر گام تو چون مخمل
دامان دماوند و دل تفتانها
هم ریشه کربلا هم عهد حسین
با قوم یزید سالها جنگیدی
در سایه پرچم اباالفضل رشید
با قوم پلید اشقیا جنگیدی
تیغی که به دست تو جلا یافته است
در پنجه اقتدار خواهد چرخید
این پرچم استقامتی که افراشتهای
در پهنه روزگار خواهد چرخید
بر پنجه شیر گرچه زخمی زدهاند
این بیشه زخمدیده غرندهتر است
بر آینه هرچند که سنگی آمد
آیینه اگر شکسته برندهتر است
امروز جهان به یاد تو تقسیم است
یا سرخ چنانکه کربلا خواهد بود
یا همدل و همصدای شیطان بزرگ
با قوم پلید اشقیا خواهد بود
نام تو صلابت است و غیرت سردار
آوازه تو به کهکشانها جاری است
هرچند که پشت ابرها پنهانی
لیلایی تو به عمق جانها جاری است
در حیرتم از خاک چگونه آیا
این پهنه آسمان در آن خواهد خفت
بعد از تو کدام حنجر ققنوسی
از آتش و شعلهها سخن خواهد گفت؟
محمد غفاری معاون فرهنگی هنری حوزه هنری استان قم هم این شعر را برای خواندن انتخاب کرد:
زخم ارثی است که در سینه ایرانیهاست/ کشورم پرشده از داغ سلیمانیهاست
کشورم تلخترین حادثهها را دیده است/ پای این سرو کهن، خون جوان باریده است
چقدر لاله که در خانه اجدادی ماست/ پشت هر مرثیهای غیرت و آزادی ماست
باز ابری است هوا تا که ببارند همه/ سوگواران غم رفتن یارند همه
آه ما سوخته جانان به اثر نزدیک است/ روز خونخواهی و جبران چقدر نزدیک است
مرد میدان خطر رفت ولی هست هنوز/ و چه غم؟ مالک اگر رفت علی هست هنوز...
که به یکگوشه نگاهش همه جان میگیریم/ انتقام از همهشب زدگان میگیریم
سید محمدجواد میر صفی شاعر جوان دیگری بود که به شعرخوانی پرداخت:
سراپا شوق محضیم و تقلایی نمیجوییم/ که سر را سوی او پی کرده و پایی نمیجوییم
زلال روح آیینه به خودرنگی نمیگیرد/ همه اوییم اینجا و من و مایی نمیجوییم
سبوی ماست لبریز از بیابان عطش ساقی/ که ما چون خوندل آب گوارایی نمیجوییم
خریداریم ناز اشک را ، ما را عزایی نیست/ بهجز از آستین خود تسلایی نمیجوییم
نوای بینوایان را که دارد میزند فریاد؟/ بهجز حلق بریده روی نی ، نایی نمیجوییم
غلاف آزرده است از ما دمادم برق شمشیریم/ چنان مختارها روز مبادایی نمیجوییم
زبان ما سر سرخ ست و هنگام رجز خواندن/ بهجز با تیغ از دشمن تبرایی نمیجوییم
به ما آموخت کهنه پیرهن شرم تعلق را/ کفن از بوریا کردیم و دیبایی نمیجوییم
جمیلا! لحظهی در خون تپیدن مرغ بسمل را/ که ما زیباتر از این لحظه زیبایی نمیجوییم
در بخش دیگری از این مراسم محمدعلی مجاهدی، از شاعران مطرح آیینیسُرا هم در سخنانی گفت: احساس میکردم نتوانم رعایت تشریفات مجلس را داشته باشم. ذهن من به سمت لایههایی از زندگی شهید چمران رفت و وقتی در ذهنم مرور میکردم، وجوه مشابهت زیادی در زندگی این دو شهید بزرگوار دیدم. خصوصاً در لایههای عرفانی، بصیرت و عوالم روحانی.
شعری که توسط استاد مجاهدی قرائت شد به این قرار بود:
در کوچ پرستوها در همهمه گل میکرد/ در شور قناریها با زمزمه گل میکرد
در دامن دلتنگی بیواهمه گل میکرد/ در حنجره سرخش یا فاطمه گل میکرد
چون عطر نجیب یاس در پنجرهها جاری است/ با نعره یا عباس در حنجرهها جاری است
گلبانگ اذان او از ماذنه میرویید/ مانند گل خورشید از روزنه میرویید
با تنتنه گل میکرد با هیمنه میرویید/ در میسره میجوشید در میمنه میرویید
مردی که نبردی سخت با ما و منیها داشت/ پیکار اهورایی با اهرمنیها داشت
موسیقی چشم او با قافیه میجوشید/ آهنگ مناجاتش در ادعیه میجوشید
با زمزمه میرویید با مرثیه میجوشید/ آن مرد که خون او در بادیه میجوشید
گلهای شقایق را آتش زده داغ او/ داغی که فروزان خواست این کوره چراغ او
مردی که تبار او از ایل تبر بوده است/ یک عمر خلیلآسا همزاد خطر بوده است
قد قامت تکبیرش هنگام اثر بوده است/ در حنجر فریادش طوفان شرر بوده است
مردی که پای زر زنجیر زدن داند/ شیری که به روی زور شمشیر زدن داند
در بخش بعدی این مراسم، سردار گنجعلی از مسئولان لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب و فرمانده عملیات آزادسازی نبل و الزهرا (دو شهر شیعهنشین در شمال سوریه) و از همرزمان شهید قاسم سلیمانی به بیان خاطرهای از وی پرداخت.
در پایان مراسم شب شعر «سردار دلها» از نقاشی پرتره شهید حاج قاسم سلیمانی رونمایی شد.
نظر شما