مجموعه داستان «پریشهر» نوشته حسن سلمانی از سوی انتشارات مروارید راهی کتابفروشیها شد.
نقطه سرخط، خیابان شکوفه، پریشهر، چه خیالها، گنجشکک اشیمشی، شیطانبازار، هاوایو، دوم شخص غایب، ستاره قطبی، یلدا، دنیای کریم و مریم، هبوط، انگشتنمای و نشانی عنوان 14 داستانی است که در این مجموعه آورده شده است.
در بخشی از داستان «انگشتنمای» میخوانیم: «من انگشت «مانی» هستم. تنها پسر و آخرین عضو یک خانواده شش نفری که در پنجاه کیلومتری شهر در یک روستای کوهستانی زندگی میکنند. مانی با کلی نذر و نیاز و بعد از چهار تا دختر به دنیا آمده است. هفتسال است و کلاس اول را پشت سر گذاشته است و میتواند خیلی از کلمهها را بخواند و بنویسد. تمام امیدش به او بود و همیشه میگفت «دخترا که مال مردمند. مانی برای من میمونه و اسم منو زنده و اجاقمو روشن نگه میداره. آرزوهای زیادی برایش داشت و میخواست برای عروسیاش سنگ تمام بگذارد و سهشب و سهروز همه مردم روستا را ناهار و شام بدهد. کار سخت کشارزی روی قطعههای کوچک و پراکنده و نگه داشتن بیست، سی تا بز و گوسفند و چند تا مرغ و خروس، کفاف مخارج خانواده را نمیداد.»
در پشت جلد کتاب نیز نوشته شده است: «با شما میبینم. میشنوم و حسش میکنم غمها و شادیها و عاشقانههای مردم شهری را که در هوای آن نفس میکشم. با این تفاوت که من از دریچه چشمان خودم میبینم و با زبان خودم مینویسم.»
مجموعه داستان «پریشهر» در ۱۵۴ صفحه با شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۲۵هزار تومان از سوی نشر مروارید منتشر شده است.
نظر شما