گفتنی است این نوع اخبار دست کم در یک دهه گذشته برای مطبوعات و رسانهها جزو گزارشات عادی به حساب نمیآمد؛ اما امروزه میتوان گفت تیترهای خبری چون تعطیلی مدارس بر اثر آلودگی هوا یا اعمال قانون طرح زوج و فرد جزو موارد تکراری است که برای همه شهرنشینان به ویژه تهرانیها روندی معمول به شمار میروند.
اگر بخواهیم شمار زیاد روزهای آلوده را بر گردن وارونگی دما بیاندازیم، کمی بی انصافانه به طبیعت نگاه کردهایم. مگر همین وارونگیها در یک الی دو دهه گذشته وجود نداشتهاند که تنها در چند سال اخیر گریبان ما را گرفتهاند و مسبب حجم عظیم اسکان آلاینده در نزدیکی سطح زمین شدهاند؟ از طرفی تغییرات اقلیمی هم تاثیر چندانی در ورود بستههای هوایی (پایدار و ناپایدار) به کشور در دوره سرد سال ندارند. چراکه الگوی طبیعی کره زمین همواره ثابت بوده است؛ از طرفی عامل اصلی تغییرات اقلیمی کربن یا همان CO2 است که این گاز جزو آلایندهها به حساب نمیآید و نباید هم این دو مورد اشتباه گرفته شود.
اما اینکه مردم باید چه بدانند و چه ندانند مولفهای مهم در این زمینه به شمار میرود اینکه وضعیت کتابها در این شرایط چگونه است و محتوا چه روندی را دنبال میکند از دیگر موارد با اهمیت در این زمینه به شمار میرود.
در کل اگر بخواهیم تعریف کلی از هوای پاک ارائه بدهیم، باید گفت هوای سالم هوایی است که فرد باید آسمان را آبی ببیند یا به بیان سادهتر باید قدرت دید در شهر تهران بهگونهای باشد که به صورت شفاف کوههای شمالی را نظارهگر باشد. اما در یک ماه گذشته کمتر این شرایط پیش آمده است.
محمد نصراللهی الموتی، دبیر شبکه تشکلهای محیطزیست و منابع طبیعی کشور در گفتوگو با خبرنگار ایبنا در اینباره معتقد است: ذرات آلودگی و آلایندهها دارای یک شاخص جهانی هستند. اینگونه که اگر ذره آلاینده قطرش کمتر از دو و نیم میکرون باشد، میتواند وارد سیستم تنفسی انسان شود. درواقع این نوع ذرات از فیلترهای ریه انسان میگذرد و از طرفی سیستم تنفسی انسان نمیتواند راه ورود آنها را مسدود کند؛ به همین دلیل این آلایندهها به راحتی میتوانند وارد تمام بخشهای بدن انسان شود. اینکه منشا آلودگی را در کجا باید یافت موضوع حائز اهمیت است. همه میدانیم عملکردهای صنعتی، سوخت خودروها و فعالیت کارخانجات منشا اصلی تولید آلاینده در شهر ها به شمار میروند. صنایع در کشور ما به دلیل سوختهایی که استفاده میکنند و وسایل نقلیه ما که دارای سوخت غیراستاندارد هستند، بخش عمده آلودگی شهری را تولید میکنند. از طرفی کارخانجاتی که در اطراف شهرهای بزرگ هستند مجبورند برای تولیدات خود از سوختهای فسیلی استفاده کنند که آنها هم حجم زیادی از آلایندهها را وارد هوا میکنند.
حال با توجه به اهمیت محتوا در تاثیرگذاری آن بر رفتار جمعی این پرسش پیش میآید که در چند سال اخیر کتابها چقدر در اطلاعرسانی و شناخت دقیق مردم از مولفه آلودگی هوا و فرهنگ کاهش آلایندهها ایفای نقش کردهاند. الموتی در پاسخ به این پرسش نقش کتابها را کمرنگ دانسته. وی معتقد است: اگر ده سال پیش این سوال پرسیده میشد میتوانستیم نقش پررنگتری برای کتابها قائل شد. اما امروز باید بگویم کتابها اثرگذاری بسیار کمتری در این مورد دارند و نکته مهم اینجاست که این را نمیتوانیم به ضعف نشر کشور نسبت دهیم یا بگوییم که علت تاثیرگذاری کم کتابها در مورد آلودگی هوا مقصرش سرانه پایین مطالعه است. اتفاقا تولید محتوا در زمینه آلودگی هوا به اندازه معمول دنیا در کشورما هم انجام میشود همچنین در فضایی صورت میگیرد که به دست مردم هم میرسد. مانند محتوای رسانهها و فضای مجازی. در واقع آن تولید محتوایی که ده الی بیست سال پیش در کتابها و مجلات درج میشده است امروز در فضای مجازی با حجمی گستردهتر منتشر میشود.
اینکه کتابها نقش کمرنگتری در امر آگاهی از فرآیندهای کاهش آلودگی هوا دارند و امروز این نقش را فضای مجاری بر عهده گرفته است چیزی از تاثیر محتوا در این امر کم نمیکند. حال باید به تاثیرگذاری رفتار اجتماعی در امر کاهش آلودگی هوا بپردازیم اینکه با توجه به بیانات گفته شده چقدر این محتوا بر رفتار مردم تاثیر داشته است؛ الموتی ادامه میدهد: با توجه به یافتههای اغلب کارشناسان که معتقدند سرانه مطالعه پایین است، من معتقدم در زمینه آلودگی هوا با توجه به شمار زیاد روزهای آلوده در سالهای اخیر، مطالعه در این زمینه به اندازه کافی وجود دارد. همچنین مردم تا حد زیادی در این سالها به واسطه فعالیتهای سازمانهای مردمنهاد و گروههای آموزشی آگاه شدهاند. حال این موضع اهمیت پیدا میکند که نقش این محتوا در چه جنبهای نمود بیشتری دارد؟ درواقع انداختن یک سری مسائل گردن مردم و سطح آگاهی آنها آدرس غلط دادن است. به نسبت گذشته مردم از آگاهی خوبی برخوردار هستند. برای مثال تک تک افراد مردم میدانند که بنزینهایشان آلایندهساز است و اتفاقا این را هم میدانند که نباید تک سرنشین باشند.
یکی از مواردی که هر نوع آگاهی باید با خود بیاورد، احساس مسئولیت اجتماعی است. با توجه به موارد گفته شده در این گزارش مردم در زمینه آلودگی هوا کاملا میدانند که باید چه بکنند. برای مثال ماشینهای تکسرنشیندار بیرون نیاورند یا از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند که جزو بدیهیات است، دغدغه اصلی ایجاد حساسیت جمعی نسبت به این معضل است اینکه چرا مردم با توجه به دانش و آگاهی که نسبت به این موارد دارند، هنوز نسبت به آلودگی هوا حساس نشدهاند یا مسئولیتی را برای خود متصور نیستند؟ الموتی با توجه به این موارد میگوید: ما دچار یک پریشانی از زاویه اجتماعی در حوزه رفتار دولت ملت هستیم. مردم نگاه میکنند که آثار رفتار متمدنانه خود و عملکرد درست آنها در حوزه زندگی پاک آنقدری اثرگذار نیست. چراکه بخش عمده آلایندگیها در کشور حاصل سیاستگذاریهای غلط دولتی است. درواقع مردم اینگونه میپندارند که آن چیزی که آلایندگی اصلی را به وجود میآورد به دولت و به نوع نظارت و برنامهریزی آن ارتباط دارد. برای مثال مردم میدانند که روزانه چقدر مازوت از کارخانههای اطراف شهرها تولید میشوند، اما دولت برنامهای برای جلوگیری آن ندارد. در حال حاضر این بینش حاکم است که اگر تک تک مردم هم بخواهند رعایت کنند، اما دولت در نهایت دست به کار نشود کاری از پیش جلو نمیرود. بنابراین همه در یک فرآیند خودزنی قرار میگیرند. دیگر برای مردم فرقی نمیکند که ماشین تک سرنشین بیرون بیاورند یا با وسیله نقلیه تردد کنند. مردم چون میدانند دولت بزرگترین متخلف و مسبب آلودگیهاست به همین دلیل عملکرد خود را خنثی میبینند. این فرآیند نه تنها در حوزه آلودگی هوا بلکه در حوزه پسماند و دیگر آلایندهها هم حاکم است. در واقع این معضلات بیشتر به روابط دولت ملت ربط دارد که سیاستگذاران ما باید درست رفتار کنند تا به صورت خودکار رفتار مردم هم اصلاح شود.
از دیگر مواردی که میتواند بر آگاهی مردم به ویژه در زمینه آلودگی هوا تاثیر بگذارد ورود محتوای زرد و کتابهای نامعتبر به لحاظ علمی است. به گفته الموتی قطعا کتابها و رسانههای زرد این زمینه تاثیر زیادی بر فهم مردم میگذارند و به شایعات و بدفهمیها دامن میزند. اما اگر بخواهیم کمی به نیمه پر لیوان نگاه کنیم متوجه خواهیم شد درصد این محتوای زرد به حدی نیست که تبدیل به یک جریان نامربوط یا غلط شود. خوشبختانه میزان محتوای غیرعلمی در زمینه آلودگی هوا کم است. تولید محتوای علمی و قابل استناد برای مردم درحد همین گرافها و گزارشهای خبری بسیار کمککننده است.
با توجه به اینکه در یک دهه اخیر کتابهای خوبی در زمینه طراحی شهری چه در زمینه تالیف و چه در زمینه ترجمه منتشر شده است، همچنین تحقیقات و پژوهشهای قابل استنادی هم در مجلات داخلی نمایه شدهاند که در بخش دیگر میتوان اشاره جدی به آن داشت، اینکه بتوان طراحان شهری و علمشان را در حل معضل آلودگی هوا در سالهای آتی به کار برد، قطعا اتفاق خجستهای در زمینه محیطزیست شهری است. الموتی بزرگترین معضل را در این زمینه از زمانی میداند که روستاها بدون برنامه استاندارد و روش قابل اطمینان به شهرها توسعه پیدا کردند، وی میگوید: مشکل زمانی به وجود آمد که در ساخت و سازهای دو دهه اخیر به یافتههای و پژوهشهای طراحان شهری توجه نکردهایم. ما زمانی بیشتر دچار مشکل شدیم که با وجود انتشار مطالب علمی در قالب مقالات و کتاب در زمینه مبلمان شهری، در ساخت و سازها و طراحی شهری خود اصلا به آنها توجهی نشان ندادیم. به همین دلیل است که در غرب تهران شهرکسازیهای منطقه 22 انجام میشود، درحالیکه تا حد زیادی این شهرکسازیها جلو جریان سیال هوای غرب به شرق را گرفته است و ما به این موضوع توجهی نشان ندادیم. در واقع تهران را دچار یک نوع پایداری مصنوعی هوا کردهایم. یعنی عدم انتقال هوا در شهر باعث میشود آلودگی در شهر باقی بماند. حتی ما خلاف این یافتههای خود عمل میکنیم و باغهای بزرگ شهری که ماهیت تسویهکنندگی هوا را دارند را از بین میبریم و تبدیل به ساختمانهای بلند مرتبه میکنیم. بنابراین محتوا موجود است اما عمل به آن روند دیگری را میطلبد.
نظر شما