جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۳
بدن یک عرصه فرهنگی و اجتماعی است

زهره روحی می‌گوید: در کتاب «تن‌بارگی در عصر صفوی» پرداخت جامعه‌شناسانه و اگزیستانسیالیستی به عرصه تنانگی در عصر صفوی داشته است. تن‌بارگی کاملا بدن را مد نظر خود دارد و اینکه آن یک عرصه فرهنگی و اجتماعی است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، زهره روحی نویسنده کتاب «تن‌بارگی در عصر صفوی» سعی کرده با اجتناب از درغلتیدن در روایت‌های هرزگی، برای بیرون کشیدن یک روایت تاریخی منطقی، با رویکردی پدیدارشناسانه نشان دهد که سازوکارهای انباشت ثروت و لذت جنسی چگونه در دورانی از فروپاشی و انحطاط نظام سیاسی و اجتماعی با یکدیگر پیوند خورده‌اند.

او در پاسخ به این پرسش که مردم‌نگاری تاریخی و بازگشت به تاریخ از منظر انسان‌شناسی در حوزه‌ای مثل تنانگی و سکسوالیته چقدر به شناخت مناسباتی بودن این مفاهیم و درک اینکه اساس جنسیت یک پدیده و برساخت اجتماعی است کمک می‌کند، گفت: پرداختن به این موضوع در عصر صفویه از طرف من به کتاب دیگرم برمی‌گردد که در آن ساختار قدرت و سبک زندگی در دوره صفویه را روایت کرده بودم. در سبک زندگی این عصر که من بررسی کردم فضایی خالی باقی ماند که آن را دستمایه نگارش این اثر قرار دادم و این فضای خالی هم امر جنسی بود. 

او ادامه داد: نام کتاب را «تن‌بارگی» گذاشتم چون وقتی از سکسوالیته نام می‌بریم منظور یک پدیده کلی است ولی وقتی به تن‌بارگی اشاره می‌کنیم و این مقوله را درون یک دوره تاریخی بررسی می‌کنیم، مشخصا نقش بدن را مورد توجه داریم. در بررسی سکسوالیته مشخصا وزن بدن به عنوان یک وضعیت فرهنگی مشخص نمی‌شود و این باری که از منظر فرهنگی به دوش بدن قرار دارد، به خوبی روشن نمی‌شود. منتها تن‌بارگی کاملا بدن را مد نظر خود دارد و اینکه این بدن یک عرصه فرهنگی و اجتماعی است.

این مولف و پژوهشگر تاریخ اجتماعی همچنین درباره اینکه چنین تحلیل‌هایی چه میزان کمک می‌کند که روشن شود خوانش از بدن به عنوان یک عرصه فرهنگی و اجتماعی در طی تاریخ و بر اساس مناسبات اجتماعی شکل گرفته است، توضیح داد: ما می‌گوییم در یک مقطع تاریخی مشخص و در مکانی مشخص بدن و امر جنسی که مبتنی بر لذت است چنین اشکالی را به خود گرفته است. منظورمان هم صرفا بدن زنانه نیست و در کتاب حتی به بدن کودکان هم اشاره شده است. درواقع ما امروز با پیش فهم‌های برآمده از جامعه مدرن به آن برهه تاریخی نگاه می‌کنیم و قضاوت‌هایمان در این حوزه برآمده از تفکرات انتقادی مدرنیته است.

او افزود: ما وقتی درباره بدن حرف می‌زنیم نباید یادمان برود که بدن محوریت لذت هم هست و مخصوصا در دوره‌ای مثل صفویه گویا معنای لذت در بدن متراکم شده بوده است. چه بدن مردان و غلامان و چه زنان و کودکان. من در این میان حتی به ادبیات و اشعار آن دوره که امروز بار عرفانی بر آن‌ها قائل هستیم اشاره کرده‌ام. هرچند بسیاری از این آدم‌ها و غلامان از جامعه طرد می‌شدند و نهایتا در قهوه‌خانه‌ها به شغل رقاصی مشغول می‌شدند.

روحی سپس با اشاره اینکه این گروه از جامعه در کتاب به عنوان جنس سوم معرفی شده‌اند، در توضیح اینکه آیا این جنس سوم بودن نشان‌دهنده ارتباط این پدیده و سلسله مراتبی بودن مفهوم جنسیت است یا خیر، متذکر شد: وقتی ما می‌بینیم کسانی از طرف دربار شاهی به بازار برده فروشان می‌رفتند و یک تعدادی آدم را انتخاب می‌کردند و حتی از کودکی به منظور تن‌بارگی پرورش می‌دادند یعنی سلسله‌مراتبی بودن. یعنی ما با یک ساختار قدرتی مواجهیم که به این شکل، بدن‌های افراد را برای خودشان نظم می‌بخشیدند و حتی نوعی خاصی از بدن را با اخته کردن ایجاد می‌کردند. مثلا ما می‌بینیم در همان دوره بسیاری از روسپیان تمایلی به عیان کردن خودشان نداشته‌اند تا در قلمروی عمومی و روزمره از وجهه‌ای که یک خیاط و بقال و ... برخوردار بوده او هم برخوردار باشد و طرد نشود.

او ادامه داد: برخی می‌گویند هم جنس‌خواهی در دوره صفویه آزاد بوده ولی توجه نمی‌کنند این آزادی به معنای آزادی در مفهوم مدرن آن نبوده و باید پیش فهم‌های غلط از آن دوره را تصحیح کنیم. یعنی ما نباید با پیش‌فهم‌های امروز به تفسیر موقعیت‌های تاریخی اقدام کنیم و این مسئله را اخلاقی نکنیم. درواقع نه باید ساختار قدرتی که به این شکل آدم‌ها و بدن‌هایشان را مالک می‌شد از یاد ببریم و نه از منظر اخلاق مدرن ماجرا را قضاوت کنیم.

روحی یادآور شد: کار من پرداخت جامعه‌شناسانه و اگزیستانسیالیستی به عرصه تنانگی در عصر صفوی است. مثلا می‌گویم اگر آن خواجه با توجه به سندیت تاریخی موجود مورد تنبیه قرار گرفته، به ساختار قدرت نگاه کنم و او را از وجه شی‌ء‌ای که به او داده بوده‌اند دور کنم. تن برای قدرت ارزش لذت داشته و شاه اساسا این لذت را در قلمروی روزمره همگانی می‌کند و مثلا قهوه‌خانه‌ها را محل رقص خواجگان می‌کند.

این پژوهشگر البته این نگاه سلسله‌مراتبی به بدن را نوعی استراتژی قدرت برای کنترل بدن که تا امروز و کنترل جمعیت هم کشیده شده است ندانست و تصریح کرد: این قضیه به هیچ وجه یک استراتژی نبوده و ما بعدها با تعریفی که مدرنیته و فوکو از قدرت ارائه می‌دهد آن را یک استراتژی می‌شناسیم. این پدیده برنامه‌ریزی شده نبود و صرفا یک وضعیتی بوده که چون شاه صاحب و مالک رعایا بوده به عرصه عمومی هم منتقل شده است. در این دوره هنوز ساختاری که یک برنامه‌ریزی محقق شود وجود نداشته است. اصلا بازساخت ذهنیت جنسیت مطرح نبوده این بحث‌ها امروز مطرح می‌شود و مسئله این بوده که بدن به عنوان تنها منبع لذت شناخته می‌شده است. 

روحی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا این مسئله را نمی‌توان حتی مطیع‌سازی بدن تعبیر کرد، گفت: شاید نتیجه کار همین بوده ولی ساختار قدرت برنامه‌ای برای آن نداشته است. واقعیت این است که چنین پدیده‌ای حتی پیش از صفویه هم به عنوان عرف وجود داشته نه اینکه یک اتاق فکر برای سیاست‌گذاری و تعیین اهداف اولیه و ثانویه برای کار اقدام کند. مقدمه دکتر فکوهی در کتاب هم روی زن و غذا تکیه کرده که یک وضعیت عرفی بوده است. به عبارت دیگر لذت جنسی چنان در آن دوره مهم بوده که اشکال مختلفی از آن حتی ایجاد می‌شود تا به جایی می‌رسد که کار به تباهی می‌کشد. می‌توان گفت ماجرا چیزی بوده شبیه سرگرم‌سازی با برنامه‌های تلویزیونی. شاهان دیگر برای خودشان حرم‌سرا راه انداخته بودند و اصلا کاری به آشوب و اغتشاشات مرزی و اجتماعی هم نداشتند. با این حال ما باید نسبت به این دوران قضاوت اجتماعی داشته باشیم و نه قضاوت اخلاقی.

روحی درباره اینکه آیا همه‌گیری این پدیده را نمی‌توان نوعی تلاش برای دست‌یابی به ارتقاء اجتماعی و پیوند با طبقه بالاتر دانست، بیان کرد: بله حتی برخی از پدران بودند که زمانی که می‌دیدند فضای مساعدی برای وارد کردن زنان به دربار از سوی شاه وجود دارد، اصرار داشتند تا دخترانشان را به دربار بفرستند. اصلا همینکه خیلی از زنان داخل حرم‌سرا تلاش می‌کردند خودشان را بیشتر به شاه نزدیک کنند هم ناشی از همین بوده و جایی بوده که جنسیت تبدیل به ابزار سیاسی برای ورود به قدرت می‌شود. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها