از نکات جالب مراسم این بود که محدود به سن خاصی نبود، از سپید مویان بازنشسته نیروی مخصوص و چتربازان ارتش تا جوانان «کلاه سبز» با اشتیاق فراوانی در این گردهمایی ـ که جنبه رسمی نداشت ـ حضور یافته بودند.
در این مراسم همچنین از کتاب «چترِ مهر» زندگینامه محمدحسین میرعبداللهی از اعضای نیروی مخصوص و چتربازان ارتش رونمایی شد.
محکم و استوار ایستادهام
فاطمه میرعبداللهی، مولف این کتاب و دختر محمدحسین میرعبداللهی در شرایطی که لباس فرم پدر را به تن داشت، در این مراسم گفت: بهانه حضور امروزِ من رونمایی از کتاب «چترِ مهر» است. آنچه در این کتاب نگاشتم بیداد عشق بود. یکسال و اندی از زمانی میگذرد که با دعوتِ سختبازِ دلاور به جمع شما عزیزان خوانده شدم. آن روز در جمع شما پاهای من به زمین نمیرسید. گویی چترِ T7 من باز شده و بر آسمانِ وطنم رها شدهام. آن روز بی بال و پر، ولی در پرواز بودم.
او افزود: اما امروز زمین زیر پای من سخت است. محکم و استوار ایستادهام، تا به تکتک شما سلام و ادای احترام کنم. زانو زده بر پرچم کشورم بوسه زنم. کافیست از کسی بپرسند میدانی این مکانی که ایستادی قلمرو شیری است؟ شیر را نمیبیند اما مو بر اندامش راست میشود. ناخود آگاه سیصد و شصت درجه میچرخد. باز شیر را نمیبیند، اما جو آنقدر سنگین میشود که بتواند پایش را سست کند وقتی وارد بیشه شیران میشوی، چه میشود؟ وقتی در جمع شیران ایستادهای؟ به هر طرف بچرخی صدای نفس شیران طنینانداز است. من امروز در جمع شما شیران، در ضیافت چتر مهر اگر دچار تکبر شوم یا زانو خالی کنم، آیا خردهای هست؟ به پروردگارم سوگند، که نیست.
مولف کتاب «چتر مهر» سپس خطاب به حاضران در جلسه بیان کرد: از فضل پدر اگر هیچ حاصلی نبود مرا، با همه موی سپیدم افتخارم اینکه فرزند یکی از شماها هستم. سرم را بالا میگیرم و با صدای بلند میگویم من فرزند یک شیر از جمعِ شما شجاعان و دلیران هستم. من حتی اگر فقط یک ژن از پدرم به ارث برده باشم میتوانم مدعی شوم بچه شیرم. با کبر و غرور میگویم، من فرزند جان فدای آسمانی میرمحمد حسین میرعبدالهی از نسل اول گردان نیروی مخصوص و چترباز هستم.
قهرمان من، به من خیلی نزدیک است
فاطمه میرعبداللهی که هرگز پدرش را ندیده است، احساسش را اینگونه توصیف کرد: این را در طول زندگی همیشه میدانستم. شاید از چهار سالگی، در خواب و بیداری. از یک گفت و شنود پنهانی، فهمیدم که قهرمانی را از دست دادهام. او محافظِ خیالی من در همه ادوار کودکی بود. بیآنکه بدانم کیست و نسبتش با من چیست؟ فقط میدانستم قهرمان من، به من خیلی نزدیک است. سایه دور او، شانهائی بود برای گلایههای ناگفتنی. اما روزی که فهمیدم این سربازِ جان فدا پدرِ من است داشتن او شد مسئولیت، شهامت و جرات برای خطر کردن.
او ادامه داد: گاهی حسِ دوست داشتنِ زیاد متانت را از آدمی میگیرد، آدمی دلش میخواهد به همه دنیا جار بزند عاشق شده، عاشق است و کسی را دوست دارد، خیلی دوست دارد. امان، امان، از وقتی که انسان قلبش از مهر اشباع میشود. من امروز بیتحمل و بیتامل این عشق را در جمع شما دوستان با افتخار در کتابِ «چترِمهر»، بهانه فریاد کردم. میرمحمد حسین میرعبداللهی سرباز دلیرِ وطن عشق منی.
نویسنده کتاب «چتر مهر» با تقدیم این کتاب به اولین رنجرهای نیروی مخصوصِ گردان یک چترباز تصریح کرد: این اثر را تقدیم میکنم به دلاور مردانی که شقایقهای میهنم در خطه فارس، از خونِ شریفشان گلگون گشته. به عزم بزرگشان، میهن پرستی بیبدیلشان. به قامت و اراده استوارشان، به دوستان و حامیان پدرم. به قهرمانان وطن پرستِ این وطن آریائی. به آقایان: باتمان قلیچ، بیلوردی، ببرافکن، کیوان، ایمانی زاده، روشن مهر، عطائی، حالکی، پرنده، هاشم زاده، باشی زاده، قاسم زاده، توسلی، سلامتی، فرجی، جهانبانی، خسروداد و بانوی پر مهرشان، نصرتی و بانوی مهربانشان که هنوز مادر دلجویی و احوالپرسی مکررشان را بیاد دارد. به همه دلیر مردانِ بزرگی که میراثشان شد رشادت، جانفشانی در راه میهن.
میرعبداللهی با اشاره به اینکه «چتر مهر» کتابی غیر نظامی است، ادامه داد: نتیجه آن رشادتها شد دلاورانی چون سختباز، پاینده و آبشناسان. تا در جنگ تحمیلی و خانمانسوز عراق، اراده را پاس دارند و شوند ستارههای افتخارِ همه ما که در این جمع حضور یافتیم. کتاب «چتر مهر» کتابی است غیر نظامی، اما سعی کردهام نسبت به تعهد اجتماعی و رسالت خود در دو کتاب به نامهای من و آخ عمل کنم.
او صحبتهایش را اینگونه پایان داد: اگر من اینگونهام، اگر سخت و سرباز، اگر شیفته و همیشه راهی با محبت شما دلاوران انس دارم من دختر قهرمانِ جان فدایِ آسمانی، میرمحمد حسین میرعبداللهی اولین عروسکم را از دستانِ دلاورِ زندهیاد ببر افکن، شیرمرد نیروی مخصوص هدیه گرفتهام.
کتابهای زیادی درباره عملیاتهای مختلف نوشتهام
سپس امیر سرتیپ دوم بازنشسته اردشیر زوالت از پیشکسوتان هشت سال دفاع مقدس، در این مراسم بیان کرد: زمانی که کتابی درباره قائله فارس نوشتم هیچ کتاب دیگری درباره نبرد فارس منتشر نشده بود. من چهارسال است که درباره عملیاتهای قبل از انقلاب، عملیات فاو، عملیات کردستان و سایر عملیاتها کامل نوشتهام.
او افزود: متاسفانه برای گردآوری کتاب «نیرو مخصوص» 15 نفر بیشتر به من خاطره ندادند. در این کتاب سعی کردم خاطرات نیروی مخصوص را بیان کنم. این نیرو در عملیاتهای بسیاری مانند «بیتالمقدس» گمنام مانده است. بسیاری میخواهند تفهیم کنند ارتش پوچالی است و همکاران ما در ارتش کاری نکردهاند در حالیکه چهل است که انقلاب شده ارتش تماما افتخار آفریده است.
در ادامه مراسم با اهدای لوح تقدیر و کتاب «چت
نظرات