«بهروز اقبالی درخشان»، شاعر جوان همدانی، معتقد است که نسل دهه شصت منابع مطالعاتی هدفمندی نداشته است.
سراینده شعرهای «یک کتاب آفتابی» میگوید: سه کتاب اول را در قالب شعر سپید بیوزن و برای بزرگسالان سرودم. پس از انتشار «پلاکها و بینشانیها» برای انتشار کتابهای دوم و سوم با نشر داستان همکاری کردم. «چله کشی» سال 1395 به چاپ رسید و «مرثیه برگها» سال 1396 روانه بازار شد. شعرهای «یک کتاب آفتابی» را طی سالهای 94 و 95 سرودم و پس از سه سال ازسوی انتشارات مهرک منتشر شد. گفتوگوی ما را با بهروز اقبالی درخشان بخوانید.
شما در شعرهایتان بیشتر از کدام شاعر تاثیر گرفتهاید؟
نیما یوشیج بر من تاثیر زیادی گذاشته است. مطالعات جدی شعری من با نیما شروع شده و هنوز هم دارم از او یاد میگیرم. اگر بخواهم از تاثیر کتابهای قدیمیتر یاد کنم، باید بگویم که گلستان سعدی بیشترین تاثیر را داشته است. معتقدم اگر کسی بخواهد زبان فارسی را بهخوبی یاد بگیرد، باید آثار بسیاری را مطالعه کند به ویژه آثار فاخر را. طبیعتاً با خواندن هر اثر چیزی برای تاثیر پذیرفتن وجود دارد که این تاثیرات میتواند متنوع و در ابعاد گوناگون باشد.
درباره روند سرودن تا چاپ آثارتان برایمان بگویید.
بهصورت کلی میتوان گفت تمامی شاعران مطالعات فراوانی دارند. شاعر حوزه نوجوان باید بتواند «زیستمان» خود را با «زیستمان» نوجوانان به اشتراک بگذارد و حاصل این اشتراک زیستی را در شعرهایش منعکس کند.
درباره روند چاپ و نشر کتابها نیز باید بگویم به متغیرهایی مختلفی وابسته است. ناشر و کارشناسان دفترهای نشر در پیشروی مراحل منتشر شدن کتاب بسیار دخیل هستند؛ گاهی یک کتاب توسط سه یا چهار کارشناس بررسی میشود. البته بسیاری از اوقات، قبل از آنکه اشعار به دست ناشر برسد، به دست صاحبنظران سپرده میشود تا مورد بررسی قرار بگیرد. سپردن اثر به صاحبنظران باعث قویتر شدن کار میشود. اغلب شاعران و ناشران با توجه به امکانات و بودجهای که در اختیار دارند، درباره نحوه عرضه اثر تصمیمگیری میکنند. انتشارات سوره مهر، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و برخی از انتشاراتیهای دیگر سبکی مشابه دارند که دقیق و با حساسیت، اثر را جهت انتشار انتخاب میکنند. این حساسیت کاملا بجاست و مانع ورود آثار بیکیفیت به بازار میشود.
منبع الهام شما چیست؟ آیا موضوعاتتان را تصادفی و بر حسب الهامات آنی انتخاب میکنید یا خودتان از پیش انتخاب میکنید؟
در جهان هیچ اتفاقی تصادفی نیست، ممکن است در تمرینها موضوعی انتخاب و در مورد آن شعری سروده شود اما به دلیل تفاوتهایی که در زاویه دید شاعران وجود دارد، در مورد یک موضوع واحد اشعار متفاوتی خلق میشود. در اشعار مختلف مهم این است که موضوع چگونه با خیال و عاطفه فرد پیوند بخورد، بهخصوص در مورد نوجوان اینکه شعر چگونه با زندگی نوجوان پیوند بخورد. برخی نویسندهها یک موضوع و یا عنصر خاص را انتخاب میکنند مثل اشعار بیوک ملکی در کتاب «در پیاده رو» که شعرهایش در یک پیادهرو در حال رخ دادن است. اما این تنها ظاهر موضوع است چراکه در پیادهرو یکبار سوژه شعر کودکی است که به دنبال مادرش میگردد و یکبار فقر. میتوان گفت هر زاویهی دید، موضوعات مختلف را دربرمیگیرد و فکر میکنم بهصورت یک روند رفت و برگشتی است و نه خطی. البته سبک زندگی شاعر و چیزی که بهعنوان خوراک به ذهنش داده میشود و دغدغههای فردی او در انتخاب موضوع و زاویه دید او نقش بسزایی دارد. تمام این عواملی که ذکر شد، باعث خلق یک اثر میشود.
شما در حوزه بزرگسال شعر میسرودید و سه کتاب هم منتشر کردهاید اما بعد وارد حوزه نوجوان شدید، شعر سرودید و در رشته ادبیات کودک و نوجوان به تحصیل ادامه دادید. چگونه به حوزه نوجوان علاقهمند شدید؟
بخشی از این مسئله به آگاهی و علاقهای که پس از مطالعه موضوعات بهدست میآید، مربوط میشود. بخش دیگر به دلیل دغدغههای شخصی است. نمیتوان گفت که در این بخش خلاء وجود دارد اما نسل دهه شصت منابع مطالعاتی هدفمندی نداشتند. اصطلاحی مطرح شده تحت عنوان «نوجوان توانگر» که روانشناسان آن را به کار میبرند و قطعاً بخشی از توانگری نوجوانان مطالعه کتاب است و اگر ما به مرحلهای از توانمندی برسیم و بتوانیم بهخوبی وارد این حوزه شویم، با بازخوردهایی که از اساتید میگیریم، باعث ایجاد انگیزه میشود. این مسائل باعث شد که من به این سمت کشیده شوم البته مسئلهای دیگر که هست، این است که نوجوانان حتی با اشعاری که برای بزرگسالان سروده شده است، بهخوبی میتوانند ارتباط برقرار کنند و نیز شاید دلیل آن، زاویه دیدی است که از ابتدا داشتم که گره خورده به نوجوانی و حال و هوای نوجوانی درون خودم که با آن انس دارم.
شاعران حوزه کودک و نوجوان با چه چالشهایی روبهرو هستند؟
آثاری که در ایران برای نوجوانان تولید میشود، چه شعر و چه داستان، گاهی خیلی شناخته نمیشوند. این در حالی است که این آثار توسط متخصصان و افراد شناختهشده در این زمینهها به وجود میآیند و البته بخشی از این کار بهعهده رسانههاست که تلاش کنند با معرفی آثار به مخاطبان، نوجوانان را با آثاری که مختص آنها تولید شده است، آشنا کنند و آثار به دست مخاطب اصلی برسد. حوزه تبلیغ کاملاً از دست نویسنده و شاعر خارج است.
و سوال پایانی: آیا کتاب جدیدی هم در دست چاپ دارید؟
کتاب «سکوت برفها» در انتشارات کانون پرورش فکری در مرحله کارشناسی است و امیدوارم روند کارشناسی آن امسال به اتمام برسد و باید دید که چه زمانی به چاپ میرسد.
نظر شما