مریم مرادخانی در یادداشتی برای نکوداشت مجدالدین کیوانی از همسرش سخن گفت که از ابتدای دهه چهل خورشیدی همراه همیشگی استاد در سفر و حضر بوده است.
از منظر من که شاگرد شاگردان استاد هستم، خیر. دکتر مجدالدین کیوانی از جمله استادانی هستند که علاوه بر نشر علمشان اغلب دستگیر جوانان و دانشجویان خود هستند که البته این مجال کوتاه را فرصت مثال نیست. درِ منزل با صفایشان به روی دوستداران جوان ایشان باز است که جملگی گواهی بر این مدعاست.
سعادت همنشینی با استاد مجدالدین کیوانی، از جمله خوشوقتیهای این سالها برای بنده است. دیگر استاد، تنها نامی بر جلد کتابها نیست و مجال همصحبتی فراتر از سلامی از سر ارادت است. هر چند دیدارها را به سبب جلای وطن ایشان سال به سال نو میکنیم اما دریچه دوستی و اخلاصمان به مدد فناوریهای روز پابرجاست و جدا از همه اینها یادشان روزنهای روشن در قلب ما و دوستداران ایشان است. به قول شاملو، شبها و روزها را دوره میکنیم تا گاهِ دیدار با ایشان و همسر نازنینشان، فروغ عزیز فراهم شود.
به سبب لطفشان جزء اولین نفراتی هستیم که از آمدنشان به ایران مطلع میشویم و با صدای سرشار از زندگی فروغ خانم، کارها و دیدارهایی را برنامهریزی میکنیم و زمزمه میکنيم لحظه دیدار نزدیک است.
عدد سن و کم تجربگی و سواد نیمبندم، بسیار کمتر از آن است که سخنی از کوششهای علمی ایشان داشته باشم، اما این نکته که حضور و نقش همسران استادان از جمله خانم فروغ کیوانی در زندگی استاد مجدالدین کیوانی برایم عیانتر و غیر قابل انکار است. بانویی با صورت و سیرتی زیبا که از ابتدای دهه چهل خورشیدی همراه همیشگی استاد در سفر و حضر بوده و در اوان جوانی برای ادامه تحصیل همسر، دست از خانواده شسته و اینبار با خانواده نوپای خود مهاجرت کرده است.
در آبانماه سال ۹۵ برای شرکت در همایش عرفان و ادب آذربایجان با جمعی از استادان راهی تبریز شدیم، دکتر کیوانی و فروغ عزیز از جمله کسانی بودند که افتخار همسفری و آشنایی بیشتر با ایشان برای من مهیا شد. فروغ خانم در روزی از روزهای این همایش و سر میز صبحانه رو به محوطه پوشیده از برف هتل به من گفت: «من بین یک کارمند متوسط و یک بانوی خانهدار متوسط بودن، ترجیح دادم یک بانوی خانهدار عالی باشم که محیط مناسبی برای کار علمی دکتر کیوانی فراهم بیاورم تا ایشان با فراغ بال و در منزل به امور علمیشان رسیدگی کنند.»
این جمله ایشان براستی درس زندگی است. بانویی که به گفته خود، نشر تجربههای زندگی مشترک بیش از پنجاه سالهاش را در بین جوانان دوست میدارد و سالها با این تفکر زندگی کرده و عشقی مثالزدنی را به دکتر کیوانی تقدیم کرده است، تا استاد در سایه یک رابطه ایمن و بیخِلل در مسیر علمی قدم بردارند و شاگردانی تربیت و کتابهایی فاخر ترجمه کنند، که خود فخر ایران و بیرون از مرزهای ایران شوند.
بزرگداشت دکتر کیوانی نکوداشت ترجمان دانش و فرهنگ و ادبیات عرفانی است. کسی که پله پله تا ملاقات خدای زرّین کوب را به جهان انگلیسی زبان، معرفی كرد و نتیجه علمی برخی از فضلای مغربزمین را به فارسی ترجمه کرد. برگزاری این آیین را ارج میگذارم. مراسمی که نه تنها بزرگداشت این استاد فرزانه است که در واقع نکوداشت کسی است که مجدالدین را فروغی تابناک بخشید و سالها دل در گرو زندگی با وی داشت و توفیقات علمی بسیاری را سبب ساز شد، او کسی نیست جز فروغالسادات کیوانی.
نظر شما