رشد و بالندگی ادبیات کودک و نوجوان مدیون پیروزی انقلاب است
صادق رضایی در این نشست به جایگاه تاریخ معاصر در ادبیات کودک و نوجوان اشاره کرد و گفت: ادبیات کودک و نوجوان، به جز ادبیات تعلیمی که درباره کودکان و نوجوانان است و مخاطبش بچهها نیستند، متعلق به تاریخ معاصر است. یعنی ادبیات کودک و نوجوان از دوره مشروطیت در ایران شکل گرفت اما بالندگی و رشد کمی و کیفی آن مربوط به دوره معاصر و مدیون پیروزی انقلاب اسلامی است.
کارمان را درباره تبیین تاریخ معاصر و مقابله با تحریف آن با قوت ادامه میدهیم
وی افزود: ما در زمان قبل از انقلاب، داستاننویسانی داشتیم که درباره چگونگی مبارزه با ظلم مینوشتند اما خیلی آشکارا نبود. بعد از انقلاب زبان این نویسندگان از زبان اعتراض به زبان صراحت رسید و ادبیات انقلاب اسلامی در حوزه کودک و نوجوان به ادبیات دفاع مقدس رسید. درواقع بعد از دوران مشروطه، انقراض قاجار، روی کار آمدن پهلوی اول و دوم و در ادامه تبدیل حکومت پادشاهی به جمهوری اسلامی، دستمایه تولید ادبیات کودک و نوجوان برای نویسندگان شد. بااینکه جای کار زیادی در این حوزه وجود دارد اما بهنظر من نویسندگان و متعهدین به ادبیات کودک و نوجوان دین خودشان را نسبت به این حوزه ادا کردهاند. ما با قوت کارمان را درباره تبیین تاریخ معاصر و مقابله با تحریف آن ادامه میدهیم و حقایق تاریخی صدسال اخیر را مطرح میکنیم.
رضایی در ادامه به میزان تاثیرگذاری کتاب «دو روایت از یک عکس» اشاره کرد و گفت: قبل از اینکه این کتاب چاپ شود آن را در قالب 22 فصل بین 22 نوجوان تقسیم کردیم در حالی که هرکدام از آنها فصل دیگر را نخوانده بود. بعد از مدتی نقد آنها را نسبت به فصلی که در اختیارشان بود دریافت کردیم همه آنها با علاقه میگفتند که دوست دارند فصلهای دیگر کتاب را هم بخوانند. نکته جالب این بود که برخی نوجوانان بعد از خواندن کتاب میگفتند که با تعدادی از مسائل تاریخ معاصر آشنا شدهاند. مثلا نمیدانستند که در زمان شاه سازمانی بهنام ساواک وجود داشته که افراد را اینگونه شکنجه میکرده بنابراین میتوانیم بگوییم که کتاب تأثیرگذار بوده است.
زبان حسنبیگی به زبان مخاطب امروز جامعه نزدیک است
یوسف قوجق، داور جایزه ادبی شهید اندرزگو، نیز در این نشست به ویژگیهای کتاب «دو روایت از یک عکس» گفت: این کتاب علاوه بر این که به موضوع جشنواره ارتباط داشت و مستقیما به مسائل پهلوی اول و دوم میپرداخت در زمینه ادبی هم امتیازات بالایی داشت که داوران آن را بهعنوان نامزد این جشنواره انتخاب کردند. به نظر من شاخصه مهم این کتاب خوشخوان بودن آن است این مسأله نه تنها در این کتاب بلکه در همه آثار ابراهیم حسنبیگی دیده میشود و زبانش به زبان مخاطب امروز جامعه نزدیک است و در نثرش سکتهای دیده نمیشود.
این نویسنده در ادامه بیان کرد: موضوع بعدی استفاده از المانها و عناصر فرهنگی جامعه امروز در روایت است. استفاده از چراغ جادو در اسطورهها و افسانهها جذابیتی در کار ایجاد میکند که نوجوان گریزپای امروز را تا آخر قصه به دنبال خودش میکشاند.
قوجق گفت: حسنبیگی با پرداختن به پهلوی اول و دوم با دو روایت که مربوط به یک عکس است یعنی پهلوی اول و دوم هیچ تفاوتی با هم ندارند و در واقع یک عکس هستند که در قالب دو روایت بیان میشوند و درمجموع این شاخصهها سبب شد تا بین همه آثاری که خوانده شد این کتاب از سوی داوران امتیاز بالاتری بگیرد.
ابراهیم حسنبیگی، نویسنده کتاب «دو روایت از یک عکس» نیز در این نشست گفت: ما در دهه 70 جلساتی در حوزه هنری داشتیم درباره اینکه نویسندگان حوزه داستان انقلاب باید چه ویژگیهایی را در کارشان لحاظ کنند که با سایر آثار تفاوت داشته باشد. در آن جلسات تأکید بر این بود که از فولکلور و ادبیات عامه برای جذابیت بیشتر کار بهره بگیریم اما من از این مسأله استفاده نکردم تا اینکه در سال 89 سیدصادق رضایی در قالب طرح رمان نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان به من پیشنهاد داد رمانی بنویسم. من در آن رمان با عنوان «سوفی و چراغ جادو» از چراغ جادو استفاده کردم و این نخستین رمانی بود که در قالب طرح رمان نوجوان چاپ شد. بعد از آن به پیشنهاد سیدصادق رضایی دو کتاب دیگر با استفاده از چراغ جادو نوشتم تا اینکه مدتی پیش رمان «دو روایت از یک عکس» را نوشتم و به نظرم رسید که قالب چراغ جادو برای این کار ظرفیت لازم را دارد و این تجربه برای بار چهارم در این کتاب تکرار شد.
نمیخواستم داستان انقلاب بنویسم
این نویسنده در ادامه بیان کرد: من نمیخواستم داستان انقلاب بنویسم میخواستم دو برش پایان عمر دو پادشاه پهلوی را بنویسم. بهتر این بود که این مطلب در قالب یک پروژه 10جلدی نوشته میشد و در هر جلد کاملا به اتفاقات و وقایع دوران رضاشاه و محمدرضا شاه پرداخته میشد.
حسنبیگی همچنین به اهمیت آگاهی از میزان استقبال مخاطبان از کتابها اشاره کرد و گفت: مشکل ما نویسندگان این است که نمیدانیم چگونه اثرمان در بازار عرضه میشود و مخاطبان چگونه از آن استقبال میکنند. اگر بهگونهای بود که نویسنده میتوانست بازخوردها را از نوجوانان بگیرد و ایرادهای کار را برطرف کند وضعیت بهتر بود و کیفیت کار افزایش مییافت.
بیتوجهی به استفاده از ظرفیتهای مختلف چراغ جادو در داستان
معصومه توکلی نیز در این نشست گفت: من خودم را منتقد نمیدانم اما در طول 8 سالی که در جلسات کتابخوانی با بچهها تجربیاتی اندوختهام میتوانم نظراتم را درباره این کتاب بگویم. مثلا به نظر من با توجه به اینکه چراغ جادو در این کتاب، نقش راوی را برعهده دارد و راوی اثرگذار و تعیینکننده است، باید ببینیم چقدر از ظرفیت چراغ جادو استفاده شده است؟
وی افزود: پهلوی اول و دوم سرکار آمدن و رفتنشان مانند بقیه پادشاهها نبوده است و بهنوعی با جادوگری اجنبیها پا گرفتند و تداوم پیدا کردند و حکومتشان به پایان رسیده است و این مسأله میتوانست سبب شود چراغ جادو این روایت را برای مخاطب بشکافد و از نگاه خودش تحلیل کند. چون همه ما به نوعی این توالی وقایع را در کتاب تاریخ خواندهایم و ضمن روایت توالیگونه وقایع که در کتاب آمده اگر چاشنی تحلیلی دیگری همراه با متن بیان میشد و از زاویه دید غول چراغجادو به قضیه نگاه میشد بهتر بود. یکی از خاصیتهای غول چراغ جادو این است که میتواند در زمان سفر کند و در داستان از زبان خودش بخشهایی از گذشته را برای مخاطب بیان کند و به نوعی جای لمس گذشته در این کتاب خالی است.
توکلی در ادامه به بچه غول اشاره کرد و گفت: مخاطب از اول تا آخر کتاب با بچه غول آشنا نمیشود و برایش شناختهشده نیست یعنی همان ظرفیتی که در کتاب حیف شده است درحالیکه میتوانست قلابهای بیشتری را برای گیرانداختن مخاطب نوجوان در قصه ایجاد کند. مسأله بعدی کودتای 28 مرداد است که معمولا از غایبان قصه است و بخش مغفولی از تاریخ ماست که در کتابهای بزرگسال هم چندان به آن پرداخته نشده است و جا داشت در این کتاب بیشتر به آن توجه شود.
توکلی همچنین گفت: نوجوانهای امروز با ساختارهای ظالمانهای در جهان روبهرو هستند و این سوال برایشان ایجاد میشود که چه چیزی سبب بهوجود آمدن ساختارهای ظالمانه و تداوم آنها شده است و این کتاب به نوعی به یکسری از سوالات بچهها در این زمینه پاسخ میدهد.
نظر شما