کلود اَنِه نام مستعار ژان شوپفر جهانگرد، نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی در نیمه اول قرن بیستم است که در اصل از مردم سوئیس بود؛ اما چون شهر پاریس را برای اقامت و کار اختیار کرده بود، به ملیت فرانسوی درآمد. خانوادهاش اهل کانتون «و» و ساکن شهر «بهلهبن» بودند و او خود در 28 ماه مه 1868 میلادی در شهر «مورژ» سوئیس دیده به جهان گشود و به سال 1931 در پاریس درگذشت.
این نویسنده که درست در آستانه قرن بیستم دست به نوشتن و نشر آثار خود برده بود، نزدیک به سی سال از عمر خود را در حضر و سفر، به خلق آثار ادبی و نمایشی و بهویژه نگارش مقاله و گزارش برای مطبوعات مهم دوران خودش گذراند و از آن میان با مجله بزرگ، مجله جهانی، مجله اروپایی و بهخصوص ژیل بلاس و پتی پاریزین همکاری نزدیک داشت.
از رویدادهای برجسته زندگی حرفهای وی یکی این است که در جریان جنگ جهانی اول از سوی دو روزنامه فرانسوی به عنوان گزارشگر جنگ به شهر پتروگراد (لنینگراد فعلی) اعزام شد و از ماه مارس 1917 تا ژوئن 1918 در این شهر که یکی از نخستین خاستگاههای انقلاب روسیه است، به سر برد و شاهد و ناظر نخستین رویدادهای این انقلاب بزرگ تاریخی بود و مشاهدات خود را به نگارش درآورد و هنگام بازگشت از این سفر در چهار جلد به چاپ رسانید. ویژگی دیگر او این است که در نخستین دهه قرن بیستم و مقارن انقلاب مشروطیت، سه بار از راه روسیه به ایران سفر کرده و از یکسو تا بخارا و سمرقند و از سوی دیگر تا اعماق کوهستانهای بختیاری را زیرپا گذاشته است. در نتیجه زیستن به شیوه ایرانی و نشست و برخاست با ایرانیان آن روزگار، در محدوده زمان و مکان این سفر و اقامت در حد توانایی و بینش خود با روحیات و خصوصیات زندگی آنان آشنایی یافته و دیدهها و شنیدههای خود را در دو کتاب و یک رساله کوچک به رشته تحریر درآورده است.
یکی از آن دو کتاب همین کتاب «اوراق ایرانی» است که گزارشی از دومین و سومین سفر وی به ایران است که در سالهای 1909 و 1910 میلادی صورت گرفته است. مسیر وی در تابستان 1909 باکو، لنکران، انزلی، رشت، قزوین، تهران، دماوند، مازندران (مشهدسر)، کراسنوودسک، عشقآباد، قوچان، مرو، بخارا و سمرقند و در بهار سال 1910 انزلی، قزوین، همدان، سلطانآباد، قم، کاشان، اصفهان و بختیاری بوده است. بار اول مهمان اکبرمیرزا پسر ظلالسلطان و در سفر بختیاری همراه همسر خود مهمان سردار اسعد و پسر دومش ضیاءالسلطان بوده است. در این سفرها مرکبش قاطر، کالسکه و گاری و دلیجان و رفیق راهش خدمتکاری نوجوان از کلیمیان تهران بوده که وظیفه مترجمی وی را نیز بر عهده داشته است.
کلود انه از شهرهای مقدس ایران (قم و مشهد) با احترام و بزرگداشت و از ایمان عاشقانه زائران در تحمل مشقتهایی بیپایان سفر با شگفتی و شیفتگی سخن میگوید. او ضمن گزارش زندگی خصوصی خود در این سفر از گفتن آنچه شاید دیگر جهانگردان ناگفته میگذارند، پرهیزی نشان نمیدهد؛ چنانکه از عشق و حرص خود به کشف و شکار آثار عتیقه و کتب نفیس خطی و طرح آشنایی با صیادان و قاچاقفروشان این آثار و زدوبند و فوت و فن معامله با آنان و رفتار رندانه دلالان، تب شدید عمومی مردم در یافتن و فروختن آثار نایاب و کمیاب باستانی به خارجیان پی برده و عریان سخن میگوید.
کلود اَنِه
در نویسندگی شیوهای ساده و واقعگرایانه دارد. هرجا مجال سخن مییابد با توصیفاتی طبیعی، دقیق، صبورانه و دلنشین هنرنمایی میکند. از شگفتیهای بیمانند طبیعت ایران مانند دماوند، از خصوصیات نهفته روحی بعضی از مردم مانند استقامت شگفت چاروادار در پیادهروی، سماجت وی در عقیده، خاموشی و انتقامجویی وی، از چهره مرتضی مصاحب و همسفر و خدمتکار و مترجم چلمن و بیدستوپای خود که در آیین خویش متعصب است، تصاویری تمامعیار ارائه میدهد.
کلود اَنِه با اینکه در اهمیت و شهرت همطراز نامدارانی چون کنت دوگوبینو، شوالیه شاردن و نظایر آنان نیست و اصولاً پیش از دیدار ایران دل و ذهنش از گفتهها و نوشتههای سیاحان اروپایی پر بوده است، با این حال چون کارش مربوط به دوره خاصی از تاریخ ایران معاصر یعنی اوایل مشروطیت بوده، نوشتههایش خواندنی و قابل تعمق است.
انتشارات گویا کتاب «اوراق ایرانی؛ خاطرات سفر کلود اَنِه در آغاز مشروطیت» را با ترجمه ایرج پروشانی در 500 نسخه و 256 صفحه و با قیمت 38 هزار تومان در سال 1398 منتشر کرده است.
نظر شما