به تازگی در آلمان و از سوی انتشاراتی بسیار معتبر در حوزه زبانشناسی، کتابی با ویراستاری شما و علیرضا کورنگی در باب ردهشناسی زبانهای ایرانی منتشر شده است. برای شروع گفتوگو درباره کمّ و کیف این کتاب بگویید.
رشته تحصیلی من زبانشناسی است و رساله دکتریام در دانشگاه علامه طباطبایی، به راهنمایی مرحوم علیمحمد حقشناس درباره ردهشناسی زبانها و گویشهای ایرانی بوده است. از همان زمان در حوزه ردهشناسی زبانهای ایرانی درگیر بودم و بر این مبنا در کنفرانسهای متعددی در سطح جهان شرکت کردم و با صاحبنظران مختلفی آشنا شدم. متوجه شدم که ادبیات مربوط زبانشناسی و بهویژه حوزه ردهشناسی زبانهای ایرانی مورد نیاز ماست. بنابراین از این صاحبنظران خواهش کردم که مقاله بدهند تا کتابی در این حوزه فراهم کنم. بعضی از آن محققان با وجود آنکه من محقق گمنامی بودم و هنوز عضو هیئت علمی هم نشده بودم، مقالات خود را فرستادند. در آن زمان قواعد بازی را در نشر بینالمللی بلد نبودم و به همین خاطر این مقالات در آن زمان شانس انتشار پیدا نکرد. تا اینکه دکتر علیرضا کورنگی که سابق بر این عضو هیئت علمی دانشگاه پنسیلوانیا بودند به این پروژه پیوستند و ما توانستیم با یکدیگر این مجموعه مقالات را گردآوری کنیم. اسم این مجموعه Essays on Typology of Iranian Languages است که به فارسی میتوان آن را مقالاتی در باب ردهشناسی زبانهای ایرانی نامید.
کتاب چند مقاله دارد و نویسندگان این مقالات چه کسانی هستند؟
این کتاب شامل 9 مقاله است و در ابتدایی آن نیز مقدمه بسیار عالمانهای از پرفسور برنارد کامری شروع میشود. برنارد کامری از بزرگان زبانشناسی امروز است و بدون تردید بزرگترین ردهشناس زبان دنیا محسوب میشود. او استاد دانشگاه کالیفرنیا در سانتاباربارا است. یکی از افتخارات ما این است که ایشان کار را پسندیدند و مقدمهای عالمانه برای آن نوشتند. از این 9 مقاله، برخی مقالات بسیار مهم محسوب میشوند. به عنوان مثال مقالهای که مرحوم استاد ژیلبر لازار برای این مجموعه نوشتهاند، آخرین مقاله ایشان بوده است و اندکی پس از ارسال آن، این استاد بزرگ فوت شدند. صاحبنامان دیگری مانند پرفسور دان استیلو و پرفسور جفری هیک نیز در این کتاب مقاله دارند. من و آقای دکتر حبیب برجیان هم ایرانیانی هستیم که در این کتاب مقاله داریم.
از لابهلای صحبتهای شما مشخص بود که مدتزمان بهنسبت قابل توجهی از نوشتن مقالات این کتاب میگذرد. این مقالات در چه سال یا سالهایی نوشته شدند؟
از حدود سالهای 2006 یا 2007 ما سفارش نوشتن این مقالات را دادیم و به دست ما رسید، ولی من تا مدتها نتوانستم کار چندانی در مورد آنها انجام دهم. دلیلش هم این بود که دلم میخواست با یک ناشر معتبر جهانی این کتاب را منتشر کنم و هنوز برای کار با یک ناشر معتبر جهانی به اندازه کافی خبره نشده بودم.
در نهایت موفق شدید کار را با یک ناشر معتبر جهانی منتشر کنید؟
بله. خوشبختانه این اتفاق رخ داد. در سالهای اخیر که مقداری تجربه من بیشتر شد و مقالات و کتابهایم در نشریات معتبر و نزد ناشران قابل توجه به انتشار رسید، دوباره این انگیزه را پیدا کردم که این کار را جمعآوری کنم و از سوی دیگر لطف و کمک دکتر علیرضا کورنگی که یکی دو تا از مقالات این کتاب را هم سفارش دادند در به انجام رسیدن این پروژه موثر بود. به لطف و کمک ایشان ما توانستیم کتاب را در انتشارات Mouton منتشرکنیم. انتشارات موتون بدون هیچ تردیدی مهمترین ناشر زبانشناسی دنیاست و آثاری از چامسکی مانند جنبههای نظریه نحو را همین انتشارات به چاپ رسانده است.
سوالی که پیش میآید این است که در بازه زمانی بیش از ده سالهای که از نوشتن برخی از مقالات این کتاب میگذرد، آیا بحث ردهشناسی زبانهای ایرانی پیشرفت و گسترشی داشته است؟ و آیا مقالات این کتاب به دلیل اینکه رنگ گذشت زمان بر چهرهشان نشسته است، دچار کهنگی نشدهاند؟
خب دادههای زبانی که تغییری نکرده است، ولی وقتی که ما پیش از انتشار، مقالات را برای نویسندگان فرستادیم تا بازبینیای در آن داشته باشند، هر کدامشان مقداری منابع مقاله را روزآمد کردند و از منابع بیشتری در مقاله بهره بردند تا با گذشت زمان، این مقالات از رده خارج محسوب نشوند. در واقع آنچه منتشر شد، نسخه بازبینی شده مقالات بود.
کار ردهشناسی در حوزه زبانشناسی چیست و چگونه انجام میگیرد؟
ردهشناسی زبان یکی از رویکردهای مطالعه نسبت به گوناگونیهای زبانی است که هدف آن نشان دادن شباهتها و تفاوتهای زبانهای مختلف جهان از نظر مولفههای مختلف آوایی، نحوی، صرفی و معنایی است. ما در مطالعات ردهشناسی زبان به دنبال آن هستیم که از رهگذر مطالعه صورت گرامرهای زبانها به مشاهداتی برسیم که نشاندهنده جهانیها باشند. به دنبال این هستیم که بدانیم چه چیزهایی در زبانها مشترک هستند و چه چیزهایی زبانهای دنیا را از یکدیگر جدا میکنند.
نوام چامسکی هم در زبانشناسی به دنبال همین جهانیها و عناصر یونیورسال بوده است. تفاوت رویکرد او با ردهشناسی چیست؟
رویکردی که نوام چامسکی به جهانیهای زبان دارد، رویکردی است که در چهارچوب نظریه زایشی مطرح میشود، اما رویکرد محققانی مانند برنارد کامری که معتقد هستند ابتدا باید دادههای زبانی عینا مطالعه شوند و بعد درباره شباهتهاشان صحبت شود رویکردی است که در زبانشناسی نقشگرا میگنجد. ما در ردهشناسی تلاش میکنیم از ساحتهایی آوایی، نحوی، صرفی و معنایی به یک زبان نگاه کنیم. البته مقالههای این مجموعه بیشتر نگاهی نحوی دارند.
میزان اهمیت و پویایی تحقیقات ردهشناختی در حوزه زبانشناسی تا چه حد است؟
ردهشناسی در سالهای اخیر بسیار مهم شده است. بهگونهای که اکنون درس ثابت دوره دکترای زبانشناسی، درس ردهشناسی است و کتابهایی که افرادی مانند ویلیام کرافت و برنارد کامری نوشتهاند، کتابهای اصلی و مرجع درسی در دوره دکترا هستند. باید توجه داشت که نظریهها در ردهشناسی به سرعت نظریهها در دستور زایشی تغییر نمیکند. به این دلیل که ردهشناسی با ذات دادههای زبان سروکار دارد اما این حوزه همچنان بسیار پویاست و حرکتی روبهجلو دارد.
در حوزه ردهشناسی زبانهای ایرانی پیش از کتاب شما چه آثاری منتشر شده است و از اساس آیا کاری شده است؟
در همین انتشارات موتون، مجموعهای به نام «کتابخانه گرامر موتون» منتشر میشود که در ذیل آن دستور زبانهای مختلف بر اساس چهارچوب کامری در ردهشناسی تدوین میشود. کتاب فارسی از این مجموعه را شهرزاد ماهوتیان که استاد دانشگاه نورث وسترن ایلینویز هستند نوشتهاند. انتشارات موتون اخیراً با من و دکتر کورنگی قراردادی برای نوشتن دستور زبان لری هم بسته است.
یکی از سوالهایی که پس از مواجهه با عنوان کتاب شما ممکن است برای مخاطب پیش بیاید این است که منظور شما از «زبانهای ایرانی» چیست؟ از اساس کدام زبانها را میتوان زبانهای ایرانی نامید؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید تمایزی قائل شد میان «زبانهای ایران» و «زبانهای ایرانی». وقتی که ما از زبانهای ایران سخن میگوئیم به زبانهایی اشاره داریم که تمام کسانی که شناسنامه ایرانی دارند با آن تکلم میکنند. پس با این حساب زبان هموطنان ترک زبان، هموطنان ترکمن و هموطنان عربزبانمان نیز در دل این مفهوم میگنجند. ولی وقتی در بستر زبانشناسی از زبانهای ایرانی سخن میگوئیم، به زبانهایی اشاره داریم که ریشه در زبان فارسی باستان دارند و سپس به سمت زبان فارسی میانه یعنی زبانهای پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی آمدهاند و بعد هم به صورت زبانها و گویشهایی که امروز در ایران رایج است به دست ما رسیدهاند. با این حساب شش زبان اصلی ایرانی که بالای یک میلیون نفر گویشور دارند عبارتند از فارسی، کردی، لری، گیلکی، مازندرانی و بلوچی. علاوه بر این زبانها، ما خردهزبانهای مستقلی هم داریم که جمعیت اندکی دارند و به این اعتبار که به لحاظ ریشهشناسی یا به زبان پهلوی ساسانی میرسند و یا به زبان پهلوی اشکانی، در بین زبانهای ایرانی دستهبندی میشوند. ما در این کتاب به چنین زبانهای پرداختهایم که این زبانها طبعا برخیشان اصطلاحا زبانهای ایرانی شمالغربی هستند، مانند کردی، گیلکی و بلوچی و برخیشان زبانهای ایرانی جنوبغربی هستند، مثل فارسی، لری و کمزاری.
در تقسیمبندی رایج در ساخت اجتماعی، آنچه شما به عنوان مثال زبان لری مینامید، به عنوان لهجه طبقهبندی میشود. از اساس این تقسیمبندیها چه مبنایی دارند و اعتبار خود را از چه میگیرند؟
ماجرا اینجاست که برخی باورهایی که درباره زبانهای ایرانی وجود دارد، باورهای نادقیقی هستند. به عنوان مثال افراد وقتی شباهت قابل توجهی میان ذخیره واژگانی زبانهای لری و فارسی دیدند، این تصمیم را گرفتند که لابد لری یکی از لهجههای زبان فارسی است. البته فارسی گونههای مختلفی دارد که در اصفهان، شیراز، مشهد، همدان و جاهای دیگر تکلم میشود. اما به لحاظ نظام دستوری زبان و نه به لحاظ واژگان، لری یک زبان مستقل است و به همان اندازه یک زبان مستقل است که کردی یا مازندرانی یک زبان مستقل است.
آیا قصد ترجمه کتاب به فارسی را ندارید؟
فکر نمیکنم این کار لزومی داشته باشد. دلیلش هم این است که اکثر مخاطبان این کتاب متخصصان و دانشجویان زبانشناسی هستند که عمدتا لیسانس زبان انگلیسی دارند و به راحتی میتوانند مفاهیم این کتاب را دنبال کنند. علاوه بر این وقتی شما با ناشری معتبر کار میکنید، باید مقوله حق مولف را هم مدنظر داشته باشید که با توجه به تنگناهای امروز نه امکانپذیر است و نه فرصتش وجود دارد.
نظر شما