ناطق درباره سوژه و پیشینهای که سبب پیدایش این اثر شد به خبرنگار ایبنا گفت: پدرم به رسم هر سال ما را برای عزاداری در دهه اول محرم به روستایشان میبرد؛ روستایی که به سنت گذشتهشان، شبیهخوانی را در داخل مسجد قدیمیشان برگزار میکردند؛ مسجدی که شوهرعمه مادرم با ریتم طبلش به نبرد اشقیا و اوصیا هیجان میداد و داییهای مادرم نقش زینب (س) و ابوالفضل (ع) را بازی میکردند.
وی افزود: روز عاشورا شبیهخوانها وارد مسجد میشدند و من با شگفتی به آنها نگاه میکردم و از پدر و عموهایم میپرسیدم «چرا آنها که لباس سرخ تنشان است، به خیمه سبزپوشان حمله میکنند و آنها را میکشند؟» جوابها متفاوت بود؛ اما پدرم بیشتر از این ناراحت بود که چرا در حالیکه یکی از عموهایم در طول شبیهخوانی چند بار از شدت گریه از حال میرود، من گریه نمیکنم!
نویسنده «سیاه، سفید، خاکستری» ادامه داد: یک روز پدرم موضوع را با شیخ روستا که پیرمرد باسواد و کمحرفی بود، در میان گذاشت. شیخ پرسید: «چرا گریه نمیکنی پسرم؟» گفتم «من هیچکدام از آنها را که شمشیر به دست دارند، نمیشناسم و نمیدانم چرا همدیگر را میکشند!» شیخ نه به من که به پدرم گفت: «شناخت اولین قدم در مسیر عبور آدمی از ظاهر به باطن و از خیال به واقعیت است.»
وی اضافه کرد: شیخ گفت بخوانم تا بدانم. از آن روز خواندم و با خودم قرار گذاشتم بزرگتر که شدم، کاری برای شناخت درست واقعه کربلا انجام بدهم. گذشت تا اینکه در سال 1383 شناختنامهای با عنوان «با کاروان شهادت» نوشتم... که هیچوقت قانعم نکرد.
ناطق تصریح کرد: حالا من «اعترافات کاتب کشته شده» را برای ادای دِین به امام حسین (ع) و مردمی که حضرت را دوست دارند، نوشتهام؛ اما دریغ و افسوس که نه مسجد قدیمی روستایمان، نه پدرم و نه بیشتر آنها که شبیهخوان بودند، دیگر نیستند ولی هنوز تعزیه حسین (ع) برقرار است و شعار مبارزه با ستمگر چنان تازه است که در هر زمانی میشود آن را فریاد زد.
مدیر دفتر ادبیات داستانی مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری درباره مضمون اثر نیز اظهار کرد: «اعترافاتِ کاتبِ کشته شده» قصهی جوانی است که پدرش روزی کاتب اعظم دربار معاویه بوده و حالا او در قبل از ظهر عاشورا، در خیمهای است که کاتبانش گزارش جنگ را برای یزید مکتوب میکنند. هر کدام از آدمهای درون خیمه قصهای هولناک به موازات واقعه اصلی روایت میکنند؛ قصهای که پرده از راز عاشورا برمیدارد. خطری بزرگ پسرِ کاتب اعظم را تهدید میکند....
نظر شما