چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۴
«پدرو پارامو »؛ رمانی جذاب و جادویی برای چند بار خواندن

رمان «پدرو پارامو» اثری ترکیبی از جریان سیال ذهن و رئالیسم جادویی به قلم «خوآن رولفو» نویسنده مکزیکی‌تبار در نشستی با حضور جمعی از اهالی قلم و دوستداران ادبیات داستانی در کتابفروشی خانه کتاب گرگان، تحلیل و بررسی شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در گلستان، جلسه این هفته «سه‌شنبه‌های تحلیل داستان» کتابفروشی خانه کتاب گرگان که شامگاه سه‌شنبه 21 آبان‌ماه برگزار شد، به تحلیل و بررسی رمان «پدرو پارامو» اثر «خوآن رولفو» اختصاص داشت؛ اثری که سرشار از اسطوره، باور به بهشت و دوزخ، اوهام و واقعیت، شاعرانگی و خشونت و تقابل‌های مختلف است.

در ابتدای جلسه «خسرو بنایی» شاعر و از فعالان جلسه سه‌شنبه‌های تحلیل داستان، گفت: پدرو پارامو داستان روستایی است که انگار همه مرده‌اند یا در تسخیر مردگان است. انگار مردگان از گذشته خود حرف می‌زنند. اما ظاهرا داستان برای تحقق خود نیاز به راوی زنده دارد. اما روایت‌ها درون داستان به چرخش درمی‌آید تا همان فضای ساخته شود که مرده‌ها با زندگان با هم تلاقی می‌کنند تا دوباره تاریخی‌شان را به یاد آوردند.

وی افزود: داستان پدرو پارامو نه نگاه بلانشویی از مرگ است که آن را «تجربه مردنی رخنه در زندگی است» و نه آن دیدگاه هایدگر که مرگ را «امکان عدم امکان» می‌داند. بلکه در این داستان مرزی بین زنده‌گان و مردگان وجود ندارد و گاه در لابه‌لای گفتگو چون تذکری بدان اشاره می‌کند؛ برای همین «من» به «همه» بدل می‌شود و داستان روستایی است که ارواح‌اش از روزگار سپری شده حرف می‌زنند.

بنایی ادامه داد: در پدرو پارامو هر آنچه که به مرگ تعلق دارد، دسترس‌پذیر می‌شود؛ از اوهام تا دلهره تا واقعیت ستبرش، از تمام تصوراتی که از نیستی بلند می‌شود. در داستان حرف از کسانی است که قادر به حرف زدن نیستند؛ امکان به زبان آوردن و شنیدن آنچه شنیدنی نیست. مثل پچ پچ مردگان وقتی رطوبت به آنها می‌رسد.

وی افزود: داستان نه فقط توصیه مادر به پسر و بر آورده کردن یک وصیت و یا پیدا کردن پدر و رفتن به سرزمین پدری، که پدر و پارامو به چنگ آوردن یک گذشته محو ناشده است که در ذهن مردگان دوباره به زندگی بر می‌گردد. چون در یادآوری نه صرفاً سرگذشت که بخشی از حقیقت ساخته می‌شود. انسان را زندگی سخت‌شان مسخ کرده است و برای همین مرگ به مضحکه بدل می‌شود.

بنایی گفت: پدرو پارامو شامل ده‌ها قصه کوچک است که به یک نام بزرگ گره می‌خورد. او تجسم قدرتی است که تمام نام‌ها و آدمیان فراموش شده را به خود منضم می‌کند. او نه تنها ارباب که نشانه مقاومت در مقابل فراموشی است. پارامو حافظه تاریخ یک اقلیم را منعکس می‌کند. آن قدرت که بر ساخته ادبیاتی است که آلوده به تاریخ واقعی و افسانه‌ای است و همچنین واقعیت انقلاب. هر نیرویی که می‌تواند تصرف کند. به قول خوان رولفو «دشواره که آدم وقتی داره پا می‌گیره سعی کنه به چیزی چنگ بزنه که ریشه‌ش خشکیده».

وی افزود: نثر رولفو ساده اما پر از خیالات کشاورزان ساده دل است. تمام حرف‌ها و ماجراها و رویاها و اوهام، از همان مکان و فضا بیرون می‌آید و یک طنین شاعرانه چهارصد ساله از یک تاریخ است.

بنایی اظهار کرد: خوان پرسید و در بستر مرگ مادرش قول می‌دهد به جستجوی پدر به روستای کومالا برود. اما از پدر چیزی بیشتر از آنچه می‌بایست میداد نخواهد. اما داستان بیش از جستجوی اسطوره‌ای کودک نامشروع برای پدری ناشناس است. او ابتدای سفر با برادر ناتنی مواجه می‌شود و پی می‌برد پدر مرده است و سفری به گذشته آغاز می‌شود که خودش هم در آن حضور دارد. انگار دیدار او با ارواح در گذشتگان است. رولفو می‌گوید: «این روستاها گورهایی هستن که به آیین مرگ پیشکش شده‌ن». اینجا بزرگداشت مسیحیان نسبت به مردگان با پرستش نیاکان در آیین کافران در آمیخته است.

سپس «زهرا عباسی» از دوستداران ادبیات داستانی در سخنانی گفت: در رمان «خوآن پرثیادو» بعد از مرگ مادرش طبق وصیت او به کومولا می‌آید تا پدرش را پیدا کند و حق خودش و مادرش را از او بگیرد. او ما را به سرزمینی عجیب و ناشناخته می‌برد. جهنمی سوزان در زمین که مردمانش یا مرده‌اند یا در انتظار مرگ هستند و همه به دنبال آمرزش و بهشتی که بعد از مرگ در آن خوشبخت باشند. مردمی که دنیایشان را فدای آرامش پس از مرگ کرده اند اما نماینده خدا در زمین همین دلخوشی را هم از آنها دریغ می‌کند.
 

 
وی افزود: خوان رولفو در این رمان به بی عدالتی اعتراض می‌کند. بعد از مرگ هم عدالتی وجود ندارد. صاحبان ثروت و قدرت به کمک کشیش رستگاری در دنیای پس از مرگ را هم می‌خرند حتی اگر قاتل و متجاوز باشند و فقرا که دنیا را ندارند، آرامش آخرت را هم به دست نمی‌آورند و روحشان در عذاب است. او نگاهی طنز به انقلاب دارد و معتقد است که نتیجه‌ای جز بی‌نظمی و قتل و غارت و آشفتگی مردم نخواهد داشت. انقلابی‌ها به پشتوانه صاحبان ثروت همدیگر را غارت می‌کنند و می‌کشند و اصلا نمی‌دانند برای چه انقلاب کرده اند و مدام مواضع خود را تغییر می‌دهند.

عباسی ادامه داد: خوان رولفو در این رمان کوتاه اما غنی سبک سیال ذهن و رئالیسم جادویی را در هم آمیخته است و کلافی در هم پیچیده را تحویل مخاطب می‌دهد و برای باز کردن گره‌ها کنار او می‌ماند. نجوای مردگان تکه‌های پازلی هستند که رولفو با کمال میل در اختیار خوانندگان کتاب قرار می‌دهد و در پایان فقط سکوت مرگ باقی می‌ماند.

در ادامه نشست «علیرضا ابن قاسم» شاعر گرگانی و از چهره‌های فعال جلسات تحلیل داستان، گفت: پدرو پارامو رمانی بسیار رئالیستی و بسیار جادویی است. این رمان را می‌توان از دو نظر فرم و تکنیک و داستانی که ارائه می‌دهد مورد مداقه و بررسی قرار داد. در مورد نگاه نخست باید گفت که خوآن رولفو توانسته از تکنیکی استفاده کند که در همان که مخاطب را به دنیاهای متفاوتی وارد می‌کند اما در همان فقط یک جهان تصویر را به تصویر می‌کشد. اعمال انسان‌ها به گونه‌ای است که تعیین می‌کنند که مخاطب چگونه بپندارد که آیا در جهان مردگان‌اند یا زنده‌گان.

ابن قاسم افزود: رولفو در نقل روایت‌های مختلف رمانش به گونه‌ای عمل کرده که گویی مانند اثری سینمایی آنرا دکوپاژ کرده و جوری چیده که با یک روایت پیوسته مواجه باشیم. اما همین چینش هم به گونه‌ای است که خواننده می‌تواند خودش ترتیبی برای آن قایل باشد.

وی ادامه داد: در یکی از قسمت‌ها در گفتگویی خیالی که با سوسانا انجام می‌شود باعث ابهام برای خواننده است چراکه آدمی مثل سوسانا تقریبا در اواخر داستان است که هویت می‌یابد. برای همین من در جایی خواندم که منتقدی گفته بود باید این رمان را حداقل دوبار خواند تا بتوان به تمام زیر و بم آن آگاه شد. این موضوع می‌تواند پرسشی را به وجود آورد که آیا یک رمان باید به گونه‌ای باشد که در همان خوانش اول خواننده دستگیرش شود که چه می‌خواهد بگوید یا این که از محسنات یک رمان خوب این است که برای درک آن چند بار خوانده شود.

ابن قاسم، اظهار کرد: جهانی را که رولفو تصویر می‌کند جهانی است که بر گفتگو بنا شده؛ در این جهان همه مجازند که گفتگو کنند. مرده‌ها با زنده‌ها و مرده‌ها با مرده‌ها. اصلا چیزی به نام وارد شدن به جهانی از جنس وهم و خیال به چشم نمی‌آید. هرچه هست روایت انسان‌هایی است که به هر جان کندنی چه با مرده ی خویش و چه با زنده خویش زندگی می‌کنند.

وی گفت: زمان برای همه در جریان است و توقف ناپذیر. مرده‌ها هم پیر می‌شوند. آن چیزی که این رمان را جادویی کرده همین احوالات عجیب و غریب است که اصلا هم عجیب و غریب نیست.

علیرضا ابن قاسم افزود: رولفو در این رمان زوال مناسبات ارباب و رعیتی را نشان داده است. مناسباتی که به ابتذال کشیده شده؛ به گونه‌ای که گناه آدم‌ها را در چنبره خودش گرفته و باعث شده که ارزش‌های اخلاقی و باورها و قداستی که می‌تواند تا حدودی یک جامعه را از خطر انحطاط در امان نگاه دارد به پشیزی نیارزد. البته ناگفته نماند که نویسنده در برخوردی انتقادی تمام این باورها و اعتقادات را به زیر سوال می‌برد.

وی در خاتمه، گفت: به هر تقدیر پدرو پارامو رمانی جذاب است که بین‌ هاله‌ای از راز و افشای راز قرار دارد و این سایه روشن‌ها خواننده را به لذتی می‌رساند که هر متن ادبی باید انجام دهد.
 

 
در ادامه جلسه که با شور و حرارتی خاص اداره می‌شد، «ادریس رسولی» از دوستداران ادبیات داستانی درباره رمان گفت:  به باورم پدرو پارامو روایت دوزخ است. این رمان را باید گویی دو بار خواند تا بهتر و بیشتر با مجموعه پیچیده‌ای از ارجاعات و اسطوره‌هایی که بدان اشاره می‌کند آشنا شد و کشف کرد.

رسولی افزود: مولف اسامی کاراکترها را هوشمندانه انتخاب کرده و ما در این رمان با جریان سیال ذهن و رئالیسم جادویی روبرو هستیم. در مجموع با اثری غنی روبرو هستیم و از آن تحلیل‌های بسیاری را می‌توان متصور شد و گویی سمفونی صداها است.

«نیما صفار» از هنرمندان و نویسندگان گلستانی نیز درباره رمان، گفت: من سال‌ها پیش رمان را خوانده بودم و به خاطر جلسه دوباره آن را خواندم. آن زمان نگاه دیگری به آن داشتم اما اکنون ارجاعات و استعاره‌هایش برایم جذاب نبود هر چند وقتی تاریخ تالیفش را نگاه می‌کنیم تمام این چیزها قابل درک است.

مژگان پیل‌تن از دیگر دوستداران ادبیات داستانی حاضر در جلسه هم، گفت: به خاطر علاقه‌ام به شُمنیسم و جهان مردگان این اثر را دوست داشتم و مولف در فضا سازی‌ها موفق عمل کرده است. چیزی که بیشتر از همه برای من جذابیت بیشتر را فراهم کرد این بود که از اول تا آخر رمان این حسی را که من در یک شهر مرده هستم را متذکر می‌شد.

سپس «مسرور وکیلی» از نویسندگان و هنرمندان گرگانی، گفت: اثر در عین سادگی خیلی چیزها داشت که می‌توان به فضاسازی‌ها، تصویر سازی‌های زیبا اشاره کرد. برای من اثر گپ زدن با آدمی بود که همه چیز را می‌تواند جوری برای من تعریف کند که بنده در آینده با آن مواجه شوم.

یادآوری می‌شود، «پدرو پارامو» رمانی از «خوآن رولفو» نویسنده‌ای مکزیکی است که در سال 1955 منتشر شده و با ترجمه افرادی چون احمد گلشیری، کاوه میرعباسی و کیومرث پارسای روانه بازار نشر کتاب ایران شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها