مرتضی کریمینیا در ابتدای این نشست بیان کرد: من در دو سه سال اخیر به دلیل علاقهام به ترجمههای کهن فارسی یک ترجمه مهم را بازنویسی کردم که به عنوان ترجمه «قرآن زعفرانی» تا چندماه آینده منتشر خواهد شد. نسخههای خطی ما مهمترین میراث ماست برای اینکه گذشته خود را از هر جهت بشناسیم. تمام علومی که امروز در اختیار داریم از هیئت، فقه، فلسفه، شعر و ادبیات بدون اینکه کتاب پیشینیان را نمیخواندیم به دست نمیآمد. اگر حافظ را میشناسیم از همین طریق است. نسخههای قرآن قدیمیترین اسناد تاریخی ما هستند، زیرا کتابهای علمی از قرن سوم به قدیمتر نمیروند.
نویسنده کتاب «سیره پژوهی در غرب» افزود: در قرن چهارم نسخههای زیادی نداریم و این اهمیت نسخههای قرآنی را میرساند که چقدر میتوانند ما را عقبتر ببرند و به منابع کهنهتر راهنمایی کنند. در این نسخهها همه چیز پیدا میشود فقط کافی است مثل یک کاراگاه یک ذرهبین دست بگیریم و در گوشه و کنار صفحههای قرآنی به 1200 سال برگردیم و تاریخ گذشتگان را کشف کنیم. برای ما که در این دهه زندگی میکنیم شاید باورکردنی نباشد که اینها گذشته ما هستند. اما وقتی چنین افکار، آداب و رسومی را مییابیم که با آنچه امروز داریم متفاوت است و این شناخت کمک میکند علوم گذشته خودمان را بهتر بشناسیم.
زمانی که هنر وارد کتابت قرآن میشود
کریمینیا در ادامه به دستهبندی قرآننویسی در مشرق اسلامی اشاره کرد و گفت: در این دستهبندی من با این قرآنها را از قرن اول تا دوره معاصر بررسی کردهام. نخست قرآنهای حجازی بودهاند که در تصاویر با خط مایل یا کج که افتادگی دارد نوشته شده است. در ادامه از قرون دوم تا چهارم انواع خط کوفی است که تصاویر در آن بسیار زیاد دیده میشود و در ایران خودمان یا مشرق زمین خاص انواع سبک کوفی مشرقی یا کوفی ایرانی را مییابیم که تصاویر متنوع و جالبی دارند حتی به خط ـ نقاشی تقسیم میشوند. هم اکنون خط نَسخ، خطی است که بیشترین قرآنها در جهان با آن نوشته میشود و قرآن عثمانطه یک نمونه نسخ زیبا به حساب میآید.
او سپس به دستهبندی تاریخی خطوط اشاره کرد و گفت: از نظر تاریخی دوره قرن چهارم تا هفتم را دوره قرآنهای عباسی مینامیم. قرنهای هفتم و هشتم دوره ایلخانیها است که بعد از مغول تحول شگرفی در هنرمندی ایرانیها در تهذیب، آرایش و خوشنویسی داریم و قرآنهای متمایزی کتابت شدند. دوره تیموری در قرن هشتم و نهم است. که در این دوره قرآنهای زیبایی شکل گرفت. در دوره عثمانیان در آناتولی قدیم نیز قرآنهایی نگارش شده است. در ایران ما در قرون ده تا دوازده هجری قرآنهای صفوی و سپس قرآنهای قاجاری که سبکهای آن تا اندازهای متمایز است را مشاهده میکنیم.
تفاوتهای قرآنهای حجازی و کوفی
کریمینیا بیان کرد: قرآنهای حجازی تنوع زیادی داشتند و در مقایسه با قرآنهای کوفی چندان زیبا نیستند. قرآنهای حجازی روی پوست و در قطع عمودی نگارش شدند و قرآنهای کوفی از قرن دوم تا چهارم در قطع بیاضی هستند. هیچ سرسورهای در نسخههای حجازی نمیبینیم. در نسخههای حجازی قرائن در شکل نگارش کلمات است و اشتباه کاتب و اختلاف قرائات بسیار زیاد در آن دیده میشود. گاهی در آنها به ندرت عدم رعایت ترتیب رایج در چینش سورهها را میبینیم. یکی از مهمترین این قرآنها در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری میشود.
نویسنده کتاب «حدیث اسلامی (خاستگاه و سیر تطور)» ادامه داد: در تمام اینها «بسمالله الرحمن الرحیم» از سایر آیات در نسخههای حجازی جدا میشود و یعنی بسمالله را در آن زمان یک آیه مستقل میدانستند، درحالیکه وقتی وارد نسخههای کوفی میشویم دیگر این اتفاق نمیافتد. کلمههایی مثل «قال» را بدون الف مینویسند و نقص الف در نسخههای حجازی زیاد است و این شکلی از نگارش اولیه است.
او با بیان اینکه از هر برگ نسخههای خطی میتوان نکته تاریخی کشف کرد، افزود: پس از نسخههای حجازی، نسخههای قرآن مشرقی و ایرانی داریم که شکل آن بسیار هنرمندانه میشود. این نسخهها بیشتر از آنکه بخواهد مفهوم را به ما برساند یک تصویرگری و نقاشی است تا آنجا که ممکن است در مقایسه با کاتب دیگر به ابتکار جدید دست بزند. این نسخهها در خراسان کتابت شدهاند و سلیقه ایرانی دارند. قدیمیترین این نسخهها به قرن سوم میرسد.
قدیمیترین قرآن دستنویس فارسی
کریمینیا بیان کرد: یکی از جالبترین نسخهها که آن هم در مشهد کتابت شده و در منطقهای به نام خایقان در سال 292 هجری دیده شده منسوب به فردی به نام احمد بن ابوالقاسم خیقانی است که این نسخه را تصحیح کرده؛ یعنی اشتباهات کاتب را اصلاح و نقطهگذاری کرده و به فارسی یادداشتی بر آن نوشته است و این قدیمیترین دستنویس فارسی است که کشف شده و تاریخ دارد.
کریمینیا با طرح این پرسش که نسخهشناسی قرآن ما را به کجا پیوند میزند؟ تصریح کرد: در نسخهشناسی قرآنی ما با تاریخ هنر مواجه هستیم. بخشی از مهمترین جلوههای هنری در کتابت، خط و تهذیب ماست. معماریهایی که با الگوهای مختلف هندسی و گیاهی پیوند خورده است. برای مثال انبوهی علایم مختلف در حاشیه قرآن دیده میشود و شاید عجیب باشد که یک کاتب در قرن چهارم یا پنجم المانهای یهودی که ما امروزمیبینیم استفاده میکند و آن را المان اسلامی میداند. برای مثال انواع ستاره در کتابت قرآنی به کار رفته است. اگر کسی بخواهد گذشته خودش را از دل تاریخ هنر اسلامی بررسی کند حداقل 50 درصد کارشان مبتنی بر نسخههای قرآنی است.
او با اعتقاد بر اینکه بخش زیادی از تاریخ ادبیات هم در نسخههای قرآن مشاهده میشود، ادامه داد: بخش زیادی از تاریخ ادبیات در کلمههایی است که مینویسیم. برای مثال کلمههایی که «می» بر سر فعل میآید در نسخههای خطی نگاه کنیم از قرن چهار و پنجم «می» به راحتی هم جدا و هم سر هم مینویسند. مهمترین مخزن ما بر رسم حروف عربی ـ چه قرآنی و چه غیر قرآنی ـ نسخهها هستند. اگر به نسخهها نگاه کنیم تاریخ رسم کلمات عربی و ترجمه فارسی را در این نسخهها میتوان یافت. دنیای ترجمه فارسی از قرآنهای مُترجَم استخراج میشود و هرچه درباره ترجمههای نیاکانمان میدانیم همه از کشف نسخهها خارج میشود. بنابراین نسخهشناسی قرآنی پیوند بسیاری با ترجمه قرآن دارد.
نسخههای قرآن ثبت احوال بودند
کریمینیا افزود: نسخههای قرآن حتی ثبت احوال بودند و ذکر تاریخ ولادت افراد در آن ثبت میشد. انبوهی وقفنامه است که اسمهای قدیم ناحیه خراسان را میتوان از آن استخراج کرد و تلفظهای خاصی که در آن زمان برای این مکانها به کار میرفته است. اگر کسی این نسخهها را در مجموعه آستان قدس رضوی بررسی کند میتواند به لغتنامه دهخدا تعداد دیگر مکان جغرافیایی اضافه کند.
به گفته نویسنده کتاب «قرآنهای عصر اموی» هنرمندان در دربارهای اسلامی جایگاه ویژهای داشتند و ارتباط با دربار حاکمان باعث شده نفیسترین و زیباترین قرآنهای قدیم، قرآنهایی است که به سفارش یک امیر نوشته شده است و غالب آنها اسم سفارشدهنده در ابتدای آن آمده که حاوی نکتههای تاریخی بسیار است. انواع کارهای کتاب با چوب، طلاکوبی، معرق پیوند میخورد و اگر کسی علاقهمند باشد در زمینه جوهر کار کند نسخههای قدیمی قرآنی بسیار منبع خوبی است.
او سپس به تاریخ قرآن اشاره کرد و گفت: هیچ قرآنی در قرون اولیه بر اساس یک روایت خاص نوشته نمیشده است. ما اختیارالقرائه داشتهایم. قرآنهایی در قرن سوم، چهارم و پنجم داریم که با هیچ کدام از قرائتهای معروف صد در صد مطابق نیست و این نشان میدهد ترکیب قرائتهای اختیارشده چه بوده است. ما متأسفانه کتابی در اختیار نداریم که اختیارالقرائه را گفته باشد. یکی از مهمترین منابعی که میتواند به ما کمک کند نسخههای قرآنی هستند.
پایان بخش سخنان کریمی نیا معرفی قرآن زعفرانی بود که دراین باره گفت: قرآن زعفرانی کاملترین نسخه ترجمه شده فارسی است. کتاب مرحوم رجائی بخارایی در این زمینه بسیار کار بزرگی بود که ما اهمیت ترجمههای قدیمی را متوجه شدیم. هنوز نسخههای بسیاری در آستان قدس رضوی است که ترجمه دارند ولی در آن دوره مورد توجه قرار نگرفتند یا نسخههایی بودند که تنها دوجز آن را مرحوم بخارائی دیده است. اما ما چند برابر قرآنهای ترجمه شده در آستان قدس رضوی داریم که باارزش است و ترجمههای مهمی دارد. بعضی از این نسخهها در موزه رضا عباسی نگهداری میشود. قرآن زعفرانی کهنترین ترجمه کامل تاریخ دار است. اولین تاریخ دارد یعنی کاتب در آخر تاریخ را مشخص کرده است و ثانیا کامل است. زعفرانی در نیشابور کتابت میکرده و نوشتهاش تحت تأثیر تفسیر سورآبادی است. زعفرانی از درون این تفسیر ترجمه را بیرون کشیده و در آن دخل و تصرف کرده است. یعنی یک کاتب معمولی نبوده است. نسخههای این قرآن یکی در موزه رضا عباسی و دیگری در ترکیه کتابخانه سازمان دیابت نگهداری میشود.
نظر شما