مهمترین نقطه قوت اثر، همان چیزی است که در نام این کتاب هم قابل ردیابی است و در عنوان «تجربه» لحاظ شده است. این کتاب به نوعی از «تکوین» اشاره دارد و میگوید اندیشه سیاسی (یا به قول نویسنده کتاب سامان سیاسی) در تاریخ ایران اسلامی فراز و فرودهایی را طی کرده است که در مجموع رو به تکامل بوده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «ایران اسلامی تجربهای تمدنی را برای ما به ارمغان آورده است که میتوان بر اساس آن دو منحنی تطور تاریخی ترسیم کرد: یکی ناظر به تجربههای سیاست مدنی و دیگری ناظر به تجربههای مدنیت سیاسی است.»
این کتاب تنها به اندیشههای سیاسی بازیگران عرصه سیاست نگاه نمیکند بلکه به مخاطب میگوید که اندیشه سیاسی در زمانهای گوناگون به صورت پیوسته در حال تحول و تطور بوده است. گستره تاریخی که نویسنده لحاظ میکند از دوران خلافت است و در آن صفویه به عنوان نقطه عطفی لحاظ شده است.
پس از صفویه، نویسنده متوجه دوران قاجار میشود و به صورت مفصل به مقطع ماجراهای مشروطه میپردازد و به صورت مجزا یک فصل رابه آرمان عدالتخوانه و فصل مجزای دیگری را به الگوی پارلمانتیسم اختصاص میدهد و به نوعی ماجراهای حول مشروطه را در ذیل دو اندیشه تاسیس عدالتخانه و پارلمان میبیند.
نویسنده معتقد است علمای مشروطهخواه و مشروعهخواه هر کدام به نحوی سعی داشتند در الگو مشروطه و پارلمان «تصرف» ایجاد کنند و این مهم را «راهبرد اقتباس» مینامد. کتاب در این زمینه به طور مفصل بحث میکند.
پس از مطالعه این اثر متوجه میشویم که نظریه ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی برآمده از تجربه تکاملی تمدنی اندیشه سیاسی شیعه است و برای رسیدن به «انسجام سیاسی» باید التزام نظری و التزام عملی به ولایت فقیه را فهمید. کتاب درست از این منظر «مشارکت وحدت گرایانه» در جمهوری اسلامی را مطرح میکند.
نظر شما