معرفی و بررسی کتاب «محمدتقی دانشپژوه در دانشگاه تهران»
اسنادی درباره زیست آکادمیک یک فهرستنگار برجسته
مهمترین کار دانشپژوه، فهرستنویسی وی برای نسخههای خطی دانشگاه تهران است. مجلدات نگارش یافته توسط وی، سرشار از تحقیقات و نکات بدیعی است که وی درباره نسخهها نوشته است.
دانشپژوه متولد 1290 بود و در آذرماه 1375 درگذشت. آنچنان که رسول جعفریان، گردآورنده کتاب، در مقدمهای با نام «ذکر جمیل محمدتقی دانشپژوه» نوشته؛ دانشپژوه در شرح حال خودنوشت خویش گفته است: «نیاکان من از دهکدهای بودند به نام درکا، در بلوک دیلارُستاق لاریجان، زیر روستای ناندل یا نونل که از دیرباز، گویا در اثر زمینلرزه ویران شده بود... نیای سوم من، میرزا گلعلی از درکائیان بود، از تیره روحانی آن سامان... او را فرزندی بود به نام میرزا مهدی که فرزندی داشت به نام میرزا آقابزرگ که یک دوره «وسائل الشیعه» چاپ سنگی نخستین، از او به من به ارث رسیده است... پسرش ـ پدر من ـ حاج میرزااحمد درکایی دیلارستاقی لاریجانی، از مجتهدان و فقهای بنام آمل و لاریجان بوده است. او هفت سال در نجف بسر برده و از مرحوم حاج میرزا حبیبالله رشتی اجازه اجتهاد داشته است.» (ص: 5)
آنچنان که دانشپژوه در زندگینامه خودنوشت گفته است، او در خرداد سال 1319 در کتابخانه دانشکده حقوق استخدام شده است. اما برابر اسنادی که در کتاب مورد بحث ما بیان شده است، او از مهرماه 1318به عنوان کمک کتابدار در دانشکده حقوق مشغول به کار شده است. جایی که تا چند دهه بعد حضور داشت.
دانشپژوه تقریبا تا اواخر دهه چهل، به طور رسمی در کتابخانه دانشکده حقوق بوده است اما از زمانی که مرحوم مشکوه کتابهای خطی خود را به دانشگاه تهران داد (1328ش)، به عنوان فهرستنویس این نسخهها مشغول به کار شد و نخستین کار او در سال 1332 به چاپ رسید.
همکار او از اواخر دهه بیست و بیشتر دهه سی در کتابخانه حقوق، ایرج افشار بود و این هر دو، از ارکان کتابخانه مرکزی و دو یار همیشگی شدند. دانشپژوه به عنوان رئیس بخش خطی تعیین شد و همزمان به تدریس در دانشکدههای مختلف، از جمله معقول و منقول یا همان الهیات بعدی و دانشکده ادبیات مشغول تدریس شد.
در سندی از سال 1354 از ایشان (که در کتاب ذکر شده است) به عنوان دانشیار تمام وقت دانشکده ادبیات و علوم انسانی یاد شده است. او در سال 55 با حمایت استادان دانشگاه، به مقام استادی رسید و بازنشسته شد.
در اسنادی که در همین مجموعه آورده شده، اسامی برخی از دروسی که او تدریس میکرده، به مناسبت آمده است. سندی حاکی از آن است که تدریس درس تاریخ اندلس در سال 49 به وی واگذار شده است. همینطور درس «خواندن فرامین و اسناد تاریخی» که در رشته تاریخ تدریس میشده، به ایشان سپرده شده است.
دانشپژوه در کنار فهرستنویسی و تدریس، کار تصحیح متون را در حوزه فقه و کلام و منطق دنبال میکرد و تا پایان عمر، صدها مقاله کوچک و بزرگ در این حوزه نوشت. بسیاری از نوشتههای تصحیحی او در «فرهنگ ایرانزمین» و معرفی کتابها و نسخ در «راهنمای کتاب»، و نیز آثاری دیگر از وی در نشریه دانشکده ادبیات تهران و تبریز، منتشر میشد. از جمله آثار شاخص او میتوان به تصحیح کتاب «النهایه» اشاره کرد که اثری بسیار ارزشمند و کهن، هم از لحاظ فقه شیعه و هم از منظر متون کهن فارسی بود و در سال 1342 به عنوان کتاب سال انتخاب شد. همچنین پس از انقلاب، در سال 1369 کتاب «مفتاح الطب» ایشان کتاب سال شد و جایزه گرفت.
دانشپژوه، به بسیاری از حوزههای دانشهای رایج در تمدن اسلامی علاقهمند بود. وی بنا به سوابق طلبگی خود، علاقهاش به حوزه فقه، بهخصوص فقه شیعی را همیشه داشت و کار روی نهایه و شرایع و برخی از آثار دیگر، بر اساس همان سابقه و پیشینه بود. علاقه به کلام اسلامی هم جزو گرایشهای اصلی او بود، به طوری که چندین متن در این زمینه منتشر کرد. علقه دیگر او در حوزه منطق و تاریخ آن علم بود که در این زمینه هم کارهای متعددی انجام داد. در این زمینه علاقه خاصی به فارابی و آثار او داشت. مقالهای هم با عنوان «منطق ابن رشد» نوشت. در زمینه موسیقی چندین رساله و کتابشناسی منتشر کرد که نمونه آن «چند اثر در موسیقی و شطرنج» و «دوازده متن موسیقی» بود. حوزه ملل و نحل از دیگر علائق او بود که چندین متن و کتابشناسی در این حوزه نیز انتشار داد که کارهای بسیار سودمندی بود. انتشار اسناد علمی، مانند تصحیح دهها وقفنامه و فرمان و سند در ردیف کارهای او برجسته اوست. درباره شرح حال عالمانی که نام آنها کمتر به میان آمده، یا بر اساس نسخهای، شناختی نسبت به آنها حاصل شده نیز فراوان نوشت. کسانی مانند وحید قزوینی، میرفندرسکی و بسیاری دیگر که تازههایی از آنها مییافت و به همان مناسبت، درباره آنان مینوشت. انتشار متون کهن فارسی در حوزه اخلاق و سیاست هم از زمینههای جدی علائق وی بود. انتشار این متنها، کمک شایستهای به زبان فارسی کهن بود.
اما بهیقین مهمترین کار دانشپژوه، فهرستنویسی وی برای نسخههای خطی دانشگاه تهران است. مجلدات نگارش یافته توسط وی، سرشار از تحقیقات و نکات بدیعی است که وی درباره نسخهها نوشته است. همت وی سبب شد که این کتابخانه، نخستین کتابخانهای باشد که تمامی نسخ خطیاش فهرست شد و در اختیار قرار گرفت. در تمامی این فهرستها، میتوان نکات تازهای را در حوزه تاریخ علم بدست آورد. با توجه به اهمیت نسخههای خطی دانشگاه تهران، و گنجینههایی که از مرحوم مشکوة، و نیز از یزد و گرگان و... میتوان پی به اهمیت فهرستهای دانشگاه برد.
افزون بر فهرستنویسی نسخ خطی دانشگاه تهران، وی در فهرست نسخههای کتابخانه مجلس (به همراه افشار) و همینطور فهرست نسخههای کتابخانه ملک (با همکاری تنی چند از فهرستنویسان، مانند آقایان دکتر حجتی و احمد منزوی) همراهی کرد که در آنجا هم قدمهای بلندی برداشته شد.
دانشپژوه در تمام دورهای که به انتشار فهارس دانشگاه و دیگر کتابخانهها و نیز انتشار متون و رسالهها اشتغال داشت، کارهایش مورد توجه مستشرقان بود و به همین دلیل، در بسیاری از همایشها شرکت میکرد که شماری از اسناد آنها در پرونده وی هست و در این کتاب ذکر شده است.
تسلط همزمان مرحوم دانشپژوه، بر کتابشناسی و نسخهشناسی و ورودش در دانشهای رایج سنتی، در کنار همت والای او و پرکاری حیرتانگیز، سبب شده است تا میراثی بس گرانبها از وی برجای بماند، میراثی که هرکسی که در تاریخ علم تحقیق میکند و علاقمند به تمدن اسلامی و شیعی است، نمیتواند از آن صرف نظر کند، بلکه هر روز درگیر استفاده از آن خواهد بود.
کتاب «محمدتقی دانشپژوه در دانشگاه تهران» از آنجا که به روند زیست اداری یکی از چهرههای شاخص این دانشگاه میپردازد اهمیت فراوانی دارد. این کتاب علاوه بر آنکه یادوارهای برای این محقق برجسته به حساب میآید، بهویژه میتواند به عنوان نمونه تحقیق، به کار محققان حوزه تاریخ آموزش عالی در ایران بیاید. فراز و نشیبهای زیست پژوهشگر برجستهای که تا سال آخر تدریس نتوانست از مقطع دانشیاری بالاتر برود و در عین حال در این مدت خدماتی بسیار بسیار برجسته و اثرگذار انجام داد و در نهایت دریافت مقطع استاد تمامی، نوعی لطف به او در آستانه بازنشستگی بود.
انتشارات دانشگاه تهران با همراهی انتشارات مورخ، کتاب «محمدتقی دانشپژوه در دانشگاه تهران» را به کوشش رسول جعفریان، در 224 صفحه، به 45 هزار تومان و با تیراژ 100 نسخه در سال 1398 منتشر کرده است.
نظر شما