دوشنبه ۸ مهر ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۸
جلوه بسیار پرشکوه از ادبیات جنگ، شعر اعتراض است

کامران شرفشاهی گفت: به عقیده من یک عده به اشتباه ادبیات دفاع مقدس را هم مقدس پنداشتند؛ که این هم خطایی بود که موجب شد تا مدتی قلم‌ها و زبان‌ها از نقد و آسیب‌شناسی ادبیات دفاع مقدس باز بماند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «انسان‌شناسی در ادبیات دفاع مقدس» با حضور کامران شرفشاهی، نویسنده و مریم شادی پژوهشگر و نویسنده، بعد از ظهر یکشنبه (7 مهرماه) در سرای اهل قلم برگزار شد.
 
انسان در ادبیات دفاع مقدس، از واقع‌گرایی به دور افتاده
مریم شادی در شروع این نشست و در مقدمه بحث خود گفت: نکته مهمی که در بحث انسان‌شناسی ادبیات دفاع مقدس باید به آن توجه کنیم، موضوع فلسفه زندگی است. من از این باب روی این موضوع تاکید می‌کنم که موضوع انسان در عرصه ادبیات دفاع مقدس و پایداری ما، از واقع‌گرایی به دور افتاده و دچار نوعی چشم‌اندازمحوری شده است. چنان که آن انسانی که در ادبیات و شعر دفاع مقدس به تصویر کشیده می‌شود، بعضی مواقع غیر قابل شناخت و درک است.
 
شادی در ادامه ضمن اشاره به جاییگاه انسان در اثار دفاع مقدس، عنوان کرد: در میان آثار دفاع مقدس، از حیث انسانی که در آن به تصویر کشیده شده، به شخصه آثار قیصر امین‌پور را بسیار می‌پسندم. انسان حاضر در مجموعه کارهای امین‌پور به چند جهت تقریبا به انسان واقعی نزدیک است. مثلا انسان تصویر شده در آثار او، در بسیاری از موارد با ما زندگی می‌کند. چون انسانی که قرار است در یک اثر هنری در حوزه دفاع مقدس جان بگیرد، باید به مخاطب به عنوان یک انسان نزدیک باشد و مخاطب قرابت خود با او را احساس کند.
 

در آثار دفاع مقدس با یک انسان تک ساحتی روبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رو هستیم
او ادامه داد: از طرفی انسان واقع‌گرا در عرصه دفاع مقدس، به مخاطب خود قدرت زادولد فکری می‌بخشد و مخاطب را محصور نمی‌کند. یکی از نقدهای من به آثار تولید شده در حوزه دفاع مقدس این است که، در این آثار ما با یک انسان تک ساحتی روبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رو هستیم، که در قالب دین و به یک شکل ویژه برای مخاطب به تصویر کشیده شده، و من مجبورم او را بپذیرم، در حالی که این انسانی که دست و پایش با تقیداتی به اسم دین بسته شده، آن انسانی نیست که ما قرار است در عرصه دفاع مقدس دنبال آن باشیم.
 
این سخنران نشست در ادامه گفت: قیدهایی که به انسان حاضر در عرصه دفاع مقدس بسته شده، او را از انسانی که قرار است در متن زندگی با او راه بیاییم، او را بشناسیم و با او آرامش بگیریم، دور کرده است. چون عرصه دفاع مقدس، خواه یا ناخواه همواره یک معنویت در کنار خود داشته و دارد؛ اما این معنویت نباید از حیث ساختار و نگاه به موضوع، انسان را در بند تقیداتی بیندازد که اصلا قرار نیست در بند آن تقیدات باشد.
 
شادی در بخش دیگری از سخنان خود، تقدس بخشی به مرگ را از نقاط قوت ادبیات دفاع مقدس خواند و افزود: ما در عرصه دفاع مقدس، انسانی را که به مرز مرگ می‌رسد، انسان مقدسی می‌دانیم، که این یک نقطه قوت در موضوع انسان‌شناسی است. مفهوم مرگ در ادبیات جنگ غرب یک مفهوم سیاه است، اما انسان حاضر در ادبیات دفاع مقدس ما، گویی با مرگ دوباره زنده می‌شود، که از حیث نگاه فلسفی، یک نقطه قوت محسوب می‌شود. نقطه قوت یا مثبت دیگر ادبیات دفاع مقدس ما در بحث انسان‌شناسی، نگاه تعالی‌گرایانه به انسان است. به این معنی که در ادبیات ما، انسانی که در عرصه دفاع مقدس حضور پیدا می‌کند، از همه ابعاد، درگیر قصه‌ای به نام معنویت شده است.

او ادامه داد: اگر آثار داستانی منتشر شده در عرصه دفاع مقدس در یک دهه اخیر را بررسی کنیم، کتاب‌هایی که بیشترین مخاطب را داشته‌اند، کتاب‌هایی هستند که نگاه مثبتی به انسان داشته‌اند. البته ما در ادبیات دفاع مقدس، نگاه انسان‌محور را فراموش کرده‌ایم. بعضی مواقع تقیدات مذهبی دست و پای ما را بسته‌ و آن انسانی را که خودمان دلمان خواسته به تصویر کشیده‌ایم بعضی مواقع هم انسان آرمانی ساخته‌ایم که روی زمین دست کسی به آن نمی‌رسد. یعنی او را از واقع‌گرایی دور کرده‌ایم.
 
 

وی در ادامه ضمن اشاره به خلق شخصیت مانا در ادبیات و ویژگی‌های فلسفی آن، اظهار کرد: ما در حوزه ادبیات، خاصه در حوزه شعر و داستان شخصیت‌های مانای ذهنی خلق نکرده‌ایم. از نگاه فلسفی هم نتوانسته‌ایم یک فردیت و شخصیت خاصی به انسان در بحث ادبیات دفاع مقدس ببخشیم. لذا من فکر می‌کنم اگر قرار است کار مانایی در عرصه ادبیات دفاع مقدس تولید شود، اولین گام این است که انسان را در آن اثر شاخص کند، نه معنویت، نه دین و نه اخلاق را. این طور است که ما می‌توانیم به یک اثر داستانی پویا و مثبت در این عرصه برسیم.
 
ادبیات پایداری بحث تازه‌ای در ادبیات ما نیست
در ادامه کامران شرفشاهی، نویسنده دفاع مقدس در شروع صحبت‌های خود عنوان کرد: به عنوان کسی که پنج کتاب مستقل در حوزه ادبیات دفاع مقدس دارم و با سابقه چند دهه کار در این فضا، معتقدم ما به لحاظ جغرافیایی که در آن زندگی می‌کنیم، به ادبیات پایداری یا ادبیات دفاع مقدس نیاز داریم. البته ما در سزرزمینی زندگی می‌کنیم که سابقه ادبیات پایداری دارد و بحث تازه‌ای در ادبیات ما نیست. شاهنامه فردوسی نمونه‌ای از ادبیات حماسی یا پایداری است که ژانر یا شاخه‌ای از ادبیات است.
 
وی در ادامه ضمن اشاره به موقعیت تاریخی و جغرافیایی ایران که به سبب آن همواره روزگار پرآشوبی را گذرانده است، اظهار کرد: به زعم من ادبیات دفاع مقدس یا ادبیات پایداری، ادبیاتی پویا، حرکت‌آفرین، ستم‌ستیز و ضد سلطه است. این ادبیات با آغاز جنگ تحمیلی در 31 شهریورماه 1359 شروع شده و نقطه پایانی هم برای آن در نظر گرفته نشده است. یعنی به اعتقاد صاحبان نظر این حوزه، قطعنامه 598 نقطه پایان جنگ تحمیلی نبود و این جنگ همچنان ادامه دارد. چنان که هنوز شاهد پیامدهای جنگ تحمیلی در آثار شاعران، نویسندگان و هنرمندان فعال در این حوزه هستیم.
 

توقع بی‌جا از هنر و ادبیات دفاع مقدس
شرفشاهی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن اشاره به توقعاتی که از ادبیات دفاع مقدس وجود دارد، گفت: توقعی که نسبت به هنر و ادبیات دفاع مقدس وجود دارد، تا حد بسیار زیادی، توقع بی‌جایی است. ما نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که تمام آثار خلق شده در این حوزه، در حد شاهکار باشند. وقتی هم در تاریخ ادبیات خودمان نظر می‌کنیم و تذکره‌ها را می‌بینیم به شاعرها و نویسندگان زیادی برمی‌خوریم اما آثار همه آن‌ها در حد شاهکار نبوده است. این مسئله در تاریخ و ادب جهان هم مصداق‌های زیادی دارد. به قول مهرداد اوستا «ای کاش از ما بیتی بماند، حتی مصرعی...»
 
او ادامه داد: زمانه سخت‌گیر است و همه آثار ماندگار نیستند. چه بسا آثاری که در یک دوره مورد رویکرد و اقبال جامعه قرار می‌گیرند، اما به مرور زمان از عنایت جامعه نسبت به آن‌ها کاسته می‌شود. بنابراین ما نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که تمامی آثاری که خلق شده، در حد شاهکار باشد یا بماند. نکته دیگر این است که بعضی از این اثار کارکرد روزگار خود را داشته‌اند، که این هم اتفاق تازه و بکری نیست و در دوره‌های مختلف مثل ادبیات دوره مشروطه شاهد آن هستیم. مثلا بسیاری از شعر شاعران بزرگ دروه مشروطه تاریخ مصرف دارد و مربوط و مختص به همان برهه از تاریخ است. در ادبیات دفاع مقدس هم بسیاری از آثاری که در این زمینه خلق و منتشر شده‌اند، تاریخ مصرف دارند؛ که این هم یک امر طبیعی است.
 
در نقد ادبیات دفاع مقدس کم‌کاری کرده‌ایم
نویسنده کتاب «نخل‌های سرخ» در ادامه ضمن اشاره به برخی کارکردهای ادبیات دفاع مقدس، در خصوص نگاه انسانگرایانه به ادبیات دفاع مقدس، عنوان کرد: به عقیده من یک عده آمدند و به اشتباه ادبیات دفاع مقدس را هم مقدس پنداشتند؛ که این هم خطایی بود که موجب شد تا مدتی قلم‌ها و زبان‌ها از نقد و آسیب‌شناسی ادبیات دفاع مقدس باز بماند. در صورتی که ادبیات دفاع مقدس هم مانند هر گونه و شاخه ادبیات، باید مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. ما در حوزه نقد و بررسی آثار ادبیات دفاع مقدس دچار کم‌کاری و کمبود آثار جدی و قابل استناد هستیم.
 
او ادامه داد: از طرفی ما یک قصور بسیار نابخشودنی هم از سوی سازمان‌های متولی در امر دفاع مقدس را شاهد بودیم. یعنی علی‌رغم گذشت این همه سال از حماسه دفاع مقدس، هنوز تمام آثار و اشعاری که در این زمینه خلق شده، گردآوری نشده است؛ لذا همین پراکندگی آثار باعث به اشتباه افتادن کسانی شده، که درباره ادبیات دفاع مقدس سخن می‌گویند.
 

شرفشاهی در بخش دیگری از سخنان خود به تلقی سطحی عامه جامعه از ادبیات مقدس اشاره کرد و افزود:  تلقی عامه جامعه ما از ادبیات دفاع مقدس، شعرهایی است که کلمه‌هایی چون توپ، تانک، آتش، خون و این قبیل کلمات در آن تکرار شده است. بخشی از این مسئله به سوء مدیریت در رسانه‌ها و مدیریت فرهنگی جامعه ما برمی‌گردد.

او ادامه داد: یعنی اشخاصی روی حساب دوستی یا حُسن‌نیت، آثاری که دارای حرف، پیام و درد است را حذف کرده‌اند که این جریان را هنوز هم داریم. مثلا یک جلوه بسیار پرشکوه از ادبیات جنگ، شعر اعتراض است، که به لایه‌های پنهان می‌پردازد. شروع آن در شعرهای سلمان هراتی می‌بینیم و پس از آن شاعران دیگری هم می‌آیند و این جریان تا روزگار ما ادامه دارد، اما متاسفانه این حرکت که در واقع اصیل‌ترین و زیباترین جلوه ادبیات دفاع مقدس ما است، در رسانه‌ها منعکس نمی‌شود و می‌کوشند صدای آن شنیده نشود.
 
نویسنده کتاب « خمخانه عشق» در ادامه ضمن اشاره به نگاه‌های متفاوت به ادبیات دفاع مقدس، ورود زنان به شعر و داستان ادبیات دفاع مقدس، و شکل‌گیری ژانر ادبیات کودک و نوجوان در حوزه دفاع مقدس را از نمونه‌های خوب آن خواند و در پایان گفت: در مجموع معتقدم که در ادبیات دفاع مقدس ما، نه تنها انسان‌گرایی نادیده انگاشته نشده، بلکه در این زمینه آثار متعددی خلق شده است. اما ضعف عمده‌ای در زمینه پژوهش، در زمینه مدیریت رسانه‌ها و مدیریت فرهنگی داریم، که در نتیجه باعث کوتاهی در بازتاب این جلوه‌ها به جامعه ما شده است. امیدوارم بیان و انعکاس این نکات موجب این شود که این کوتاهی‌ها برطرف شود و اینگونه نباشد که سازمان‌ها و نهادهای متعدد داشته‌ باشیم، بودجه‌های فراوانی هم بگیرند و پر از میز و صندلی هم باشند، اما در عمل شاهد شنیدن حرف‌های موازی، بی‌پشتوانه و تکرار مسائلی باشیم، که مستند و دارای مقبولیت نیست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها