«وصیتها» نوشته مارگارت آتوود در میان اشتیاق شدید کتابفروشان و مخاطبان روز سهشنبه وارد بازار کتاب شد. داستانی که در طی بیست روز اخیر نامزدی در جایزه بوگر و گیلر را برای نویسنده کانادایی به ارمغان آورد.
کتابفروشیها به روشهای مختلفی به استقبال این کتاب رفتند و خوشحالیشان را از انتشار «وصیتها» اعلام کردند. در لندن چندین خانم با پوشیدن لباس قرمز و کلاههای بزرگ مانند شخصیتهای داستانیِ «سرگذشت ندیمه» و «وصیتها» و رژه رفتن به سمت کتابفروشی آغاز فروش کتاب را به لندنیها اعلام کردند.
صدها طرفدار در کتابفروشی پیکادیلی در لندن گرد هم آمدند و مارگارت آتوود بخشهایی از کتاب را برایشان خواند. این برنامه به صورت زنده در سینماهای مختلف پخش شد.
داستان «سرگذشت ندیمه» پس از ترور رئیسجمهور «ایالات متحده آمریکا» به ضرب گلوله و به قتل رساندن همه اعضای کنگره انقلابی در کشور رخ میدهد. قانون اساسی رسمی کشور لغو میشود و حکومتی تمامیتخواه و مسیحی به نام «گیلیاد» شکل میگیرد. مرزهای کشور بسته میشود. راه فراری وجود ندارد. زنان هدف اصلی ظلم حکومت محسوب میشوند و حقوق و آزادیهای فردی آنان به شدت نقض میشود. آنها اجازه کار در خارج از خانه، مالکیت داراییهای خود، و ارتباط با دیگران را طبق قانون جدید از دست میدهند و بر اساس وضعیت تأهل و باروری خود مورد سنجش قرار میگیرند.
در این وضعیت دیکتاتوری است که خواننده ناگهان با شخصیتی جدید آشنا میشود. این شخصیت اصلی یک ندیمه است و طبق روال معمول یکی از داراییهای ارباب خانه محسوب میشود. «آفرد»، شخصیت اصلی داستان چیز زیادی درباره زندگی خود به دیگران نمیگوید. تنها چیزی که از او میدانیم این است که قبلاً با یک مرد مطلقه ازدواج کرده بود اما ازدواجش توسط حکومت لغو شده است. به همین دلیل کودک وی از او ستانده و به یک خانواده دیگر بخشیده و خود وی نیز دستگیر میشود. در این کتاب با زندگی روزانه این شخصیت آشنا خواهیم شد و او دریچهای برای ورود به زندگی در «گیلیاد» است.
«وصیتها» در واقع ادامه داستان پادآرمانشهری «سرگذشت ندیمه» است و 15 سال پس از اتمام داستان در «سرگذشت ندیمه» رخ میدهد و توسط سه شخصیت زن روایت میشود.
آتوود در گفتوگو با خبرنگاران گفت: «سعی کردم از سه فردی که به داستان «سرگذشت ندیمه» مربوط هستند استفاده کنم و چند داستان جزئی را توضیح دهم. همه میدانیم گیلیاد دچار فروپاشی میشود؟ اما چگونه این اتفاق رخ میدهد؟ دوست داشتم درباره این موضوع بنویسم. به همین دلیل «وصیتها» را نوشتم.
اگر «وصیتها» تبدیل به فیلم شود باید تغییراتی در آن ایجاد شود. این بار خانمهای داستان لباس سبز میپوشند و تغییرات اساسی در نوع پوشششان به وجود آمده است. به نظرم آدمها دوست دارند لباسی بپوشند که ایدهای از شخصیتشان به دیگران بدهند. بنابراین تغییراتی در این کتاب ایجاد کردم.»
آتوود گفت «ممنون و سپاسگزارم از همه خوانندگانم که در طول این سالها اینجا و در آمریکا و کانادا در کنار من بودهاند.»
نظر شما