17 شهریور 1357 در تاریخ معاصر ایران رویدادی مهم است که هنوز روایت بخشهایی از آن در هالههایی از ابهام قرار دارد. در این گزارش با اشاره به دو کتاب «نشست تخصصی کالبد شکافی یک واقعه» و «انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك» به این واقعه تاریخی پرداخته میشود.
در کتاب «نشست تخصصی کالبد شکافی یک واقعه؛ 17 شهریور 1357» که از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شده روایتی از این رویداد تاریخی ارائه میدهد. در این کتاب این چنین میخوانیم: «مخالفت با شاه از بخش سیاسی منفردی مانند کمونیستها و یا گروه خاص فرهنگی مانند محافظه کاران مذهبی که پر سر و صداترین دشمنان او هستند، ناشی نمیشود. این حقیقت مشکلات بسیار شاه را بیش از پیش آشکار میکند. ناهمگونی عقاید مختلف، گروههای سیاسی و مذهبی را در مقابل یکدیگر قرار نمیدهد.
مارکسیستهای افراطی چپ روشنفکران تحصیلکرده غرب، پیشهوران، بازرگانان، متعصبان مذهبی افراطی راست و روحانیان همه به دلیل انزجارشان از دستاوردهای منحط تجددگرایی، در یک ردیف قرار گرفتهاند آنچه که قطعا در میان معترضان مشترک است، نارضایتی و نفرت نسبت به ناکامی بسیاری از برنامههای اقتصادی شاه است، تورم رو به افزایش حاصل از ثروت نفت، نادیده گرفتن حقوق سیاسی و سالها حکومت نامهربانانه و سرکوبگرانه رژیم پهلوی از دلایل اصلی نارضایتی مردم است.»
یکی از کارشناسان وزارت خارجه آلمان غربی میگوید: «برای مدتهای طولانی شاه نسبت به گروههای فشار سیاسی اعم از چپ و راست اعتنایی نداشت، آنان را مشتی آشوبگر به حساب آورده و نادیده میگرفت و اطمینان داشت که ترقی سریع اقتصادی ایران، اکثریت مردمش را راضی خواهد کرد. همچنین او گمان میکرد میتواند با شیوه سنتی دست زور و خرد کننده امور را تحت کنترل داشته باشد. واضح است که این اقدام کارگر نبود. بیتردید این ناکامی موجب مداخله آمریکا و ماجراجویی شوروی شد، زیرا منطقه اهمیت استراتژیکی بسیاری دارد. درباره مداخله شوروی در ایران، آمریکا علنا اظهار نظرنکرده است، اما برخی از ناظران آن را محتمل میدانند. مسکو به فعالیت سیاسی در تهران ادامه میدهد فعالیتی که بسیار گستردهتر از فعالیت سیاسی آمریکا است. روسای اطلاعات جاسوسی آمریکا معتقدند که سفارتخانه [شوروی] پوششی برای تعداد کثیری از عوامل کا. گ. ب است، اما هدف مسکو چیست؟»
یکی از سران غربی بر این باور است: «از دیدگاه شوروی بازی در این جا [در ایران] بسیار ساده است: هر چه بدتر، بهتر. شاه دشمن آنها است و هر کسی که مخالف او باشد، مورد حمایت قرار میگیرد.»
یکی از دیپلماتهای سابق آمریکا در ایران میگوید: «اگر شما در کرملین بودید و به حساسترین نقطه، خلیج فارس، برخورد میکردید، با خود میگفتید که چه کنیم. شما قفس پرنده (شاه) را به شدت تکان میدادید. این چیزی است که آنها (شوروی) انجام میدهند. اما بیایید بیصداقت نباشیم و نگوییم که همه کمونیست هستند. این حقیقت ندارد. این، بازی قدرت سیاسی است که ما انجام میدهیم؛ این ایدئولوژی نیست.»
در كتاب انقلاب اسلامی به روايت اسناد ساواك درباره وقايع نيمه دوم شهريور 1357 و به ويژه كشتار 17 شهريور همان سال آمده است: «تابستان 1357 ش دوره پرالتهابی آغاز شد كه به سقوط حكومت انجاميد. روز شانزدهم شهريور، به ويژه در تهران، اعتصاب سراسری به وقوع پيوست و همچنين به دعوت روحانيان تهرانی در اين روز راهپيمايی بزرگی صورت گرفت. در اين حركت اجتماعی همچون راهپيمايی بزرگ عيد فطر (13/6/1357) مردم بار ديگر نفی سلطنت و تغيير نظام حكومتی را خواستار شدند و نيز با گل و گلاب و نقل از نظاميانی كه در خيابانها مستقر بودند استقبال كردند.
اين شيوه از مخالفت كه با دفع حكومت و جذب ارتش همراه بود، هر چه زودتر میيابد متوقف میگرديد، چرا كه ادامه آن موجب تزلزل هر چه بيشتر پايههای حكومت میشد. برپايی حكومت نظامی تنها چاره پيش رو بود. مقامات بلند پايه نظامی و امنيتی حكومت بيش از ديگر دولتمردان به ايجاد حكومت نظامي تأكيد داشتند. در واپسين ساعات روز شانزدهم شهريور اعلاميه برقراری حكومت نظامی در تهران و يازده شهر ديگر نوشته شد.
با اين كه روحانيون تهران برای روز هفدهم شهريور تظاهرات و راهپيمايی پيشبينی نكرده بودند، اما مردم قرار تجمع اين روز را در ميدان ژاله گذاشتند. طعم تلخ اين حكومت ساعت 9 صبح به مردم حاضر در ميدان چشانده شد و با گشودن رگبار مسلسلها تعداد قابل توجهی از مردم به شهادت رسيدند و بسياری زخمی شدند. از همان روز اين شايعه در سطح كشور پراكنده شد كه سربازان اسرائيلی دست به اين كشتار وحشيانه زدهاند. مردم باور نمیكردند كه هموطنان نظامیشان اين چنين به روي آنها آتش بگشايند.»
حادثه 17 شهريور تأثير عميقی بر روند نهضت مردم ايران گذاشت با اين كه ظاهرا سه هفته كشور را با آرامش نسبی رو به رو كرد، ولی نه تنها توقفی در روند انقلاب ايجاد نشد، بلكه كينه عمومی از حكومت شاهنشاهی بيشتر شد، كينهای كه سربسته باقی نماند مانند آنچه پس از 15 خرداد 1342 روی داد و همچنان تا سقوط سلطنت فوران كرد.
نظر شما