این پژوهشگر ادامه داد: این کتاب صرفا به بیان علم و نگاه علمی به مساله زلزله اکتفا نکرده بلکه در متن، بر حسب مورد به بیان تاریخچه و ارائه بحث علمی در قالبی داستانگونه اقدام کرده است. در میان نویسندگان کتاب، پروفسور راجر بیلهام از معروفترین دانشمندان شناختهشده کنونی دنیا در زمینه علم زلزلهشناسی است. هر دو نویسنده کتاب علاوه بر تخصص و پژوهش در زمینه کار علم زلزلهشناسی، در زمینه تهیه مطالب علمی برای عموم مردم (در برنامههای رسانههای نوشتاری و همچنین رادیو و تلویزیون) سابقه زیادی داشته و با مقوله رسانه و همگانی کردن و ترویج علم آشنا و صاحب سبک و تخصص هستند. البته اشارات تاریخی و تشریح رویدادهای زلزلههای تاریخی تاثیرگذار (از دیدگاههای زلزلهشناسی و حتی اجتماعی) نظیر زلزلههای 1 نوامبر 1755 لیسبون پرتقال و آوریل 1906 سان فرانسیسکو از مزیتهای این کتاب است.
وی با اشاره به فصلهای کتاب افزود: کتاب در اساس در چهارده فصل تنظیم شده است. مترجمان با مشورت با ناشر به این نتیجه رسیدند که برخی فصلها از جمله فصول (چهار، شش و نه) به دلیل تمرکز خاص روی لرزهخیزی و زلزلههای آمریکای مرکزی و شمالی و ناحیه کارائیب و بحث تفصیلی روی این مناطق از نظر مخاطب ایرانی و فارسیزبان در این حد توضیحات در سه فصل اولویت و جذابیت ندارند ولی خلاصهای از تاریخچه لرزهخیزی و آمار زلزلههای مهم جهان و زلزلههای ایران در یک فصل به عنوان فصل آخر (که اکنون به عنوان فصل دوازدهم در پایان کتاب قرار گرفته است)، آمده است.
این عضو فرهنگستان علوم ادامه داد: بنابراین فصل دوازدهم در ترجمه حاضر، حاصل گردآوری مترجمان است که براساس نکاتی آماری با تاکید بر زمینلرزههای ایران و چکیدهای از هشدارهای ایمنی برای پیشگیری ریسک و در هنگام و پس از زلزله در آن گردآوری کردهاند. امید است تا با مطالعه این کتاب برای علاقهمندان به موضوع، ضمن کسب آگاهی بیشتر با مبانی نگاه زلزلهشناسان نسبت به پدیده زمینلرزه، اطلاعاتی هرچند پایه در مورد خطر زمینلرزه کسب کنند. به ویژه مترجمان امیدوارند که این کتاب به موضوع کاهش ریسک زلزله در ایران کمک کند.
زارع درباره پسلرزهها و اهمیت آن در خرابیها گفت: زمینلرزههای شدید با رخداد پسلرزههای متعدد و همچنین سری زمینلرزههای ثانویه میتوانند همراه باشند. زمینلرزه با بزرگای 7.3 «ازگله» سرپل ذهاب در بیستویکم آبان ماه سال 96 بزرگترین زلزله کم ژرفای ایران در پوسته قارهای بود که طی 22 سال اخیر رخ داد و جان 640 نفر از هموطنان ما را گرفت.
وی افزود: کانون این زلزله در جنوب شهر کوچک «ازگله» بوده و مناطق روستایی و شهری روی کانون زمینلرزه نبودهاند. بخشی از کم بودن تلفات انسانی به این موضوع برمیگردد و بخشی هم به رخداد یک پیشلرزه که حدود 45 دقیقه قبل از رخداد لرزه اصلی بود، که با وقوع آن تعداد زیادی از مردم به بیرون از ساختمانها آمدند. عامل این زلزله، یک گسل پی سنگی بود که گسیختگی آن به سطح زمین نرسید و البته این گسل بخشی از گسل خمیدگی جبهه کوهستان زاگرس است.
وی با اشاره به مثالهای دیگر از تاثیرات پسلرزههای مهم در ایران گفت: وقوع پسلرزهها و زمینلرزههای ثانویه بعد از زمینلرزه اصلی 21 آبان سال 96 موجب رویداد زمینلرزههای ثانویه طی دو سال گذشته (که بزرگترین آنها به بزرگای 6.4 رسید) و همچنین بیش از 500 پسلرزه با بزرگای 4 به بالا شد که این پسلرزهها موجب بیشتر شدن خسارتهای فیزیکی و روانی در منطقه زلزلهزده شد. به ویژه از نظر آسیب روانی، پسلرزهها موجب تشدید حالت اضطراب دائمی و پیوسته شدن نگرانی از تکرار همان زمینلرزه بزرگ 21 آبان سال 96 میشد و همچنان میشود.
وی در پاسخ به این پرسش که چقدر شایعات موجود درباره زلزله تهران میتواند صحت داشته باشد و راههای جلوگیری از خسارات زیاد آن چیست و در چه بسترهایی باید صورت گیرد؛ گفت: همانگونه که میدانید تهران مرکز تجمع اصلی جمعیت در کشور است. در سال 98 حدود 17 میلیون نفر در استانهای تهران و البرز زندگی میکنند که حدود 80% از این جمعیت طی روز در تهران هستند. حدود 27 درصد از جمعیت استانهای تهران و البرز در درون یا نزدیکی پهنه گسل فعال ساکنند. در خوشبینانهترین حالت حدود 25درصد از جمعیت این دو استان در بافت فرسوده زندگی میکنند.
این زلزلهشناس گفت: از طرفی بخش مهمی از جمعیت متراکمترین پهنه جمعیتی کشور در پهنه با ریسک بالای زلزله (در پهنه گسله یا در بافتهای فرسوده) ساکن هستند. با توجه به مجموع امکانات و محدودیتهای شهر تهران، سند طرح جامع مصوب برای شهر تهران، سقف جمعیتپذیری شهر تهران را به 10 و نیم میلیون نفر محدود کرده است. درحالی که طبق ضوابط طرح تفصیلی موجود و براساس اعلام نظر مشاور طرح تفصیلی، امکان استقرار بیش از 13میلیون نفر جمعیت در تهران مقدور فرض شده که به طور قطع شهر تهران را که هم اکنون نیز دچار مشکلات فراوانی است، به لحاظ شرایط زیستی و ایمنی دچار مشکلات اساسیتر و غیرقابل جبران خواهد کرد.
وی با اشاره به طرح بهسازی مدارس افزود: در تهران حدود 4000 مدرسه و واحد آموزشی وجود دارد که جمعا 1.680.000 دانشآموز مشغول تحصیل هستند. البته طرح بهسازی و مقاومسازی مدارس در استانهای تهران و البرز در سالهای اخیر، به عنوان یکی از طرحهای موفق کشور در حال اجراست. ولی همچنان باید توجه داشت که تراکم جمعیت در مدارس غیر انتفاعی حدود 100 دانشآموز و برای مدارس دولتی حدود 680 نفر برای هر مدرسه است. اگر به بیان معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم استناد کنیم که حدود 30% از مدارس را آسیبپذیر و نیازمند نوسازی و مقاومسازی دانسته است، باید گفت که در تهران حدود 1300 مدرسه بافت فرسوده و آسیبپذیر وجود دارد و حدود 560 هزار دانشآموز در چنین مدارسی در تهران در حال حاضر تحصیل میکنند.
زارع گفت: به یک نکته خاص هم باید توجه ویژه کرد مدارس غیرانتفاعی اکثرا در منازل تغییر کاربری داده شده تاسیس شدهاند که بیشترشان ساختمانی آسیبپذیر در مقابل خطر زلزله دارند. از چنین مدارسی هنوز هیچ گزارش آسیبپذیری موجود نیست. این نکتهها در کنار این دانسته که به لحاظ آماری، هر 200 سال یک زمینلرزه با بزرگای 7 یا بیشتر در محدوده تهران و پیرامون قابل انتظار است و گسل شمال تهران در سی هزار سال گذشته، هر 3000 تا 3500 سال یک زمینلرزه شدید با بزرگای حدود 7 نشان داده است و آخرین رخداد زمینلرزه مهم روی این گسل به حدود 3200 سال قبل در شمالغرب تهران مربوط است و پس از آن برای زلزله با بزرگای 7.0 در یک نبود لرزهای طولانی بسر بردهایم، نشان از آن دارد که رخداد زمینلرزه شدید در زمانی که هنوز دقیق نمیدانیم چه زمانی است، در محدوده تهران حتمی است و میزان آمادگی و تابآوری باید به تدریج در برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و دراز مدت بالابرده شود.
نظرات