«حقیقت عاشورا؛ از عاشورای حسین (ع) تا تحریفات عاشورا»» نقد و بررسی شد
علیزاده: عاشوراپژوهان باید به پیرایش عوامزدگی محرم بپردازند
حسین علیزاده میگوید: اکنون عاشورا عوامزده شده است و عاشوراپژوهانی که دغدغه حفظ و پیام عاشورا را دارند باید به پیرایش این مساله بپردازند.
این کتاب به بررسی نهضت امام حسین (ع) میپردازد. از حماسه آن حضرت تا کوشش او برای جلوگیری از جنگ، از ستمستیزبودن امام حسین (ع) تا عقلانی بودن و پرهیزش از افراطگرایی، از درسهایی که از امام حسین (ع) میتوان آموخت تا عبرتهایی که از مخالفانش باید فراگرفت، از اینکه امام حسین (ع) چه میگفت، تا اینکه مخالفانش چه میگفتند و عاشورا نزاع چه با چه بود.
اسفندیاری در این کتاب به این مساله پرداخته است که نهضت عاشورا دو ویژگی برجسته داشت، نخست اینکه حماسی (ظلمستیزانه) بود و دوم اینکه عقلانی بود، یعنی همان دو ویژگی که عدهای در جمع آنها توفیق نمییابند. اما سپس پنج تحریف سهمگین دامنگیر آن شد که میتوان به تقلیل یافتن آن به عزاداری (با غفلت از ظلمستیزی)، تفسیرهای غیرعقلانی از آن، تفسیرهای فوق واقعی، تفسیرهای افراطی و خشونتآمیز و تفسیرهای عامیانه اشاره کرد.
اسفندیاری در ابتدای این نشست گفت: من پیش از این، دو کتاب دیگر با عناوین «کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)» و «عاشوراشناسی» نوشتهام. از سر دغدغهام این آثار را به رشته تحریر درآوردهام و اگر نکته و حرف جدیدی در زمینه عاشوراپژوهی باشد دست به نگارش میزنم.
وی افزود: این کتاب دو بخش دارد. بخش نخست به ماهیت قیام امام حسین(ع) میپردازد. اینکه عاشورا حماسه است یا مصیبت؟ عاشورا نزاع دینی است یا شبه دین؟ و اینکه آیا عاشورا نزاع عدل و ظلم است یا خیر؟ فصل دوم نیز تحریفاتی است که دامنگیر عاشورا شده است. در این 50 سال اخیر تحریفات در مساله عاشورا مطرح شده است.
اسفندیاری ادامه داد: کتاب «لؤلؤ و مرجان» به زبان فارسی با موضوع ویژگیهای منبریها و روضهخوانها، نوشته میرزا حسین نوری در سال ۱۳۱۹ هجری قمری است. نویسنده صداقت را در اهل منبر و روضهخوانها شرط دانسته و به نقلهای تاریخی تحریفشده در روضهخوانی واقعه عاشورا میپردازد. کسی به این کتاب توجه نداشت اما شهید مطهری مطالب این کتاب را ستود و آن را صید کرد.
وی همچنین به مساله نقد کتاب نیز اشاره کرد و گفت: ما باید از نقد استقبال کنیم، همانگونه که شاهرخ مسکوب بر این باور بود که کار را جدی بگیر اما خودت را نه! من هم معتقدم باید کتاب نقد شود تا بتوان کار جدیتری را ارائه داد.
سپس حسین علیزاده درباره اثر حاضر گفت: این کتاب دو بخش دارد که بخش دوم آن مهمتر و دربردارنده تحریفهایی عاشورایی است. حتی جلد کتاب نیز این مساله را به روشنی به خواننده نشان میدهد. در بخش قرمز رنگ کتاب نوشته شده عاشورای امام حسین(ع) که قرمز رنگ خون است و حماسه و قیام امام را به تصویر میکشد و در بخش سیاه رنگ کتاب نیز به تحریفات اشاره شده که جلد کتاب به زیبایی این دو مساله را نشان داده است.
وی افزود: چرا عاشورا تحریف میپذیرد و علت اینکه عاشورا به کام تحریفات و کجفهمیها رفته چه بوده است؟ چرا در طول تاریخ این حماسه به مصیبت تبدیل شده است؟ در آثار عاشورایی نیز جنبه حماسی عاشورا ضعیف شده و مصیبت آن برجسته شده است. من کار آقای اسفندیاری را دنباله کار مطهری ارزیابی میکنم. اکنون امام حسین (ع) به اسطوره دسترسناپذیر تبدیل شده و مورد تقدس قرار گرفته است.
علیزاده ادامه داد: حتی درباره کشته شدگان دشمن نیز غلو شده است که در بررسی قیام عاشورا و طبق آمارها کشتهشدگان خیلی هم نبودهاند و در این زمینه مبالغه بسیاری شده است. اکنون غلو در عزاداری و یا حتی تفریط در عزاداری بسیار زیاد شده و گریه و ماتمداری را هدف کردند و آسیبهای روضه و مداحی به تجارتخانهای تبدیل شده است! اصل این مساله و عزاداری برای امام حسین(ع) خوب است اما اگر به دکان تبدیل شود و ظاهرسازی باشد به آن آسیبهای بسیاری را وارد میکند.
وی افزود: خشونت در عزاداری، قمهزنی و... مبنایی ندارد و قمهزدن عزاداری برای امام حسین(ع) نیست. اکنون عاشورا عوامزده شده است و عاشوراپژوهانی که دغدغه حفظ و پیام عاشورا را دارند باید به پیرایش این مساله بپردازند. برخی دینداری را عزاداری محرم میپندارند. این دینداری و عزاداری نیست بلکه بیشتر به مجالس سرگرمی تبدیل شده است.
علیزاده اشاره کرد: اسفندیاری در این کتاب به کارکردهای ارزنده عزاداری پرداخته که چه برکاتی داشته است و فواید بسیاری را دربردارد. همچنین عاشورای سال 1357 را به تصویر کشیده که عاشورایی استثنایی و پیشرو آن هم آیتالله طالقانی بوده است که مردم تهران را دعوت به راهپیمایی کرد و از امام حسین تا میدان آزادی جمعیتی میلیونی در این راهپیمایی شرکت کردند و شعارهای انقلابی دادند که با عاشوراهای پیش از آن بسیار متفاوت بود و نقش ارزندهای در پیروزی انقلاب اسلامی داشت.
وی با اشاره به اینکه تاریخ قربانی فقه شده است، ادامه داد: تاریخ نه تنها قربانی فقه شده است بلکه پیشفرضهای کلامی هم که باید مطرح میشد عنوان نشده است. آثار عاشوراپژوهی پُربرگوبار است و کارنامه عظیم و انبوهی دارد اما کارهای ارزشمند و ماندگار در این زمینه کم است. جای تأسف دارد که این همه مقاله و کتاب درباره عاشورا در کشور نوشته شده اما همگی تکرار منبرها و به نوعی منبر مکتوب هستند و در آنها مطالب تبلیغی ترویجی ضعیف و مبالغهآمیز وجود دارد. کتاب اسفندیاری مختصر و مفید و در عین حال جامع است. اگر این دقت و وسواس را همه عاشوراپژوهان ما داشتند، عاشوراپژوهی در کشورمان هزار گام جلوتر بود.
وی افزود: تنها دو اثر را میشناسم که درباره واقعه عاشورا بسیار مفید، کارساز و پرمخاطب بودهاند، یکی «حماسه حسینی» شهید مطهری و دیگری «پس از پنجاه سال» از مرحوم دکتر شهیدی. البته بر این کتابهای خوب و پرفروش نقدهایی نیز وارد شده است، یکی از این نقدها را مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی بر حماسه حسینی نوشته است و نقدی را نیز من بر کتاب علامه شهیدی نگاشتهام.
وی افزود: پیشتر کتابهای «مساله حجاب» و «داستان راستان» شهید مطهری مورد توجه بوده است اما اکنون کتاب «حماسه حسینی» وی گوی سبقت را بوده است و افزون بر ناشر کتاب (انتشارات صدرا) ناشران دیگری با مجوز و بیمجوز بیش از 150 بار این کتاب را بازچاپ کردهاند. کتاب حماسه حسینی بیشتر سخنرانیهای شهید مطهری است و نقدهایی به این سخنرانیها شده است. اما باید به این نکته اشاره کرد که شاید مطهری در سخنرانیهایش یک روضه هم خوانده و به منبعی دقیق هم اشاره نکرده باشد، این مساله خردهگیری به ایشان نیست.
این پژوهشگر تاریخ اسلام در بخش دیگری از سخنانش گفت: یکی از نکات قابل توجه این کتاب این است که نویسنده میان مبنای قیام امام حسین(ع) بر اساس امر به معروف و جهاد، جهاد را انتخاب کرده و بر این باور است که قیام امام حسین (ع) بر اساس جهاد بوده است. نویسنده کتاب پس از بررسیهای گوناگون به این نتیجه رسیده است که حدیث مشهور درباره قیام امام حسین بر اساس امر به معروف، سندیت کافی ندارد.
علیزاده ادامه داد: کتاب «حقیقت عاشورا» مجموعهگفتارهایی در دو بخش است. بهتر بود در برخی مباحث ترتیب تاریخی رعایت میشد. همچنین ای کاش آنچه به عنوان تأویل تاریخ در انتهای کتاب آمده است، در ابتدای آن میآمد. مؤلف در این بخش از کتاب روششناسی و منبعشناسی خوبی را برای مطالعه تاریخ عرضه کرده است که لازم بود خواننده پیش از آشنایی با اقوال مختلف درباره عاشورا نسبت به این بینش آگاهی پیدا کند.
وی در پایان سخنانش افزود: این اثر، چند کتاب در یک کتاب و پر از مطالب خوب و ارزشمند است و در هر صفحه آن چندین نکته خوب و بدیع وجود دارد، ولی بهتر بود ساختار کتاب تغییر میکرد و شکل دیگری مییافت. هر کدام از این مقالات به تنهایی بسیار ارزشمند هستند و هر گفتار در جای خود خواندنی است و مقالات به هم ربط دارند اما وقتی در کنار هم قرار میگیرند ساختار آن به هم میریزد و نیاز به ساختاری نو دارند. برخی از آنها از لحاظ تاریخی مقدمتر هستند. اگر سیر تاریخی در این کتاب رعایت میشد بهتر بود.
سپس سعید طاووسیمسرور، دیگر منتقد این کتاب گفت: من شاگرد استاد اسفندیاری بهشمار میآیم اما بنا به امر ایشان در این جلسه حضور یافتهام. در این کتاب به ۴۵۴ اثر ارجاع داده شده است و ایشان چندین برابر این آثار را نیز مطالعه و بررسی کرده است، این حجم از ارجاعات دقیق، قوت علمی کتاب را بین آثاری که اکنون در زمینه عاشوراپژوهی وجود دارد نشان میدهد. وی کتابهای بسیاری را از نشر گذرانده است، کتابهایی مانند «تهران قدیم» جعفر شهری و خاطرات آیتالله رفسنجانی و... را نیز برای نگارش این کتاب در نظر داشته است.
وی افزود: آثاری که ایشان به آن ارجاع دادهاند، طیفهای گوناگونی دارند و حتی جدیدترین آثار سال ۹۷ مانند «بازماندههایی از فرهنگ دوران جاهلی در تمدن اسلامی» علی بلوکباشی، «تراژدی جهان اسلام» محسن حساممظاهری، «روزنامه عاشورا» جویا جهانبخش و... نیز در آن دیده میشود. بسیاری از عاشوراپژوهان، کتابهای جدید منتشرشده در این حوزه را مد نظر قرار نمیدهند و نمیخوانند، اما اثر اسفندیاری این امتیاز را دارد که همه آثار جدید در آن مورد توجه قرار گرفته است.
طاووسیمسرور در ادامه سخنانش گفت: آثار عاشورایی هر کدام از جهاتی مشکل دارند و وقتی خبرنگاران و دانشجویان به ما میگویند اثری درباره عاشورا معرفی کنید، تن و بدنمان میلرزد، اما کتاب «حقیقت عاشورا» اثری جامع، مستند و مفید برای معرفی به علاقهمندان در حوزه عاشوراپژوهی است. این کتاب ادبیات و قلم خوبی دارد و مقدمه بسیار خوبی نیز بر آن نوشته شده است، مقدمه پیشانی کتاب است و در این کتاب مقدمهای گویا و صریح که به فقه تاریخ و تاریخ اجتهاد اشاره کرده پرداخته شدهو خط سیر کتاب بیان شده است. همچنین روش کار را در این کتاب توضیح میدهد.
وی افزود: کمتر کسی است که یادداشتهایش را پیش از چاپ نقد جدی میکند اما این کتاب پیش از چاپ به چندین منتقد و عاشوراپژوه ارائه شده که پیش از چاپ بخوانند و دیدگاههایشان را عرضه کنند. باید از این روش الگو گرفته شود و جلسات نقد کتاب پیش از چاپ برگزار شود تا مطالب کتاب تنقیح شود و بیشتر شاهد آثار ارزشمند باشیم.
این پژوهشگر تاریخ اسلام تأکید کرد: چه با این کتاب مخالف باشید چه موافق، مطالعه آن، دید شما را تغییر میدهد و یکی از نکات برجسته کتاب، اشاره به تقابل امام(ع) با ظلم به عنوان مساله اصلی است، زیرا یزید فقط میمونباز، سگباز و شرابخوار نبود، در منبرها فقط این را میشنویم که این، تقلیل جلوه کردن حرکت سیدالشهدا(ع) است.
طاووسیمسرور ادامه داد: به نظر من، مهمترین بحث کتاب از صفحه ۱۰۷ تا ۱۵۶ است که چند گفتار درباره تلاش امام حسین برای جلوگیری از جنگ و پیشنهادهای ایشان به سپاه مقابل مطرح میشود.
پاسخ به برخی انتقادهای واردشده به کتاب
اسفندیاری در پایان جلسه به انتقادها پاسخ داد و گفت: بسیاری از مورخان معاصر با دو کلمه اتمام حجت میخواهند اول و آخر تاریخ را تفسیر کنند. درباره قصد امام برای انصراف از ادامه مسیر جملهای را تکرار میکنند و میگویند قصد امام این نبود که واقعا بازگردد، میخواست اتمام حجت کند. باید به این نکته اشاره کنم از کجا چنین حرفی زده میشود؟ شاید واقعا قصد امام بازگشت بود. بحث از اتمام حجت یک پیشفرض کلامی است که متأسفانه بسیاری از تاریخپژوهان عاشورا از آن سخن میگویند.
وی در ادامه افزود: دو بحث کوشش امام حسین (ع) برای جلوگیری از جنگ و پیشنهادهای ایشان برای جلوگیری از آن، نخستینبار در صدسال اخیر در این کتاب مطرح شده است و در کتابهای معاصر این مساله بیان نشده است. این دو موضوع مهم در کتابهای عاشوراپژوهی بیان نمیشود. تقطیع تاریخ مانند تحریف تاریخ است. امام حسین (ع) در کنار حماسه به صلح، عقلانیت و تدبیر هم میاندیشید و تکساحتی نبود. برای تدوین این دو موضوع در کتاب بیش از همه مباحث دیگر وقت گذاشتم. ما تاریخ را نباید به دنبال خود بکشانیم بلکه باید به دنبال واقعیتها باشیم.
این عاشوراپژوه گفت: در این کتاب در بخش پیشنهادها چهار مدل روایت از پیشنهاد امام حسین (ع) به طرف مقابل را گزارش کردهام، اما از پذیرش هر کدام از این گزارشها، صرفنظر و توقف علمی کردهام، چون هنوز به جمعبندی و دلیل قانعکنندهای نرسیدهام که کدام پیشنهاد واقعا انجام شده است اما مخاطب باید حتما بداند که امام برای جلوگیری از جنگ پیشنهادهایی داشته است. برای نگارش این فصل از کتاب وقت بسیاری گذاشتهام و سر این مساله حساسیت داشتهام.
اسفندیاری به شخصیت یزید نیز اشاره کرد و افزود: در بیشتر کتابهای تاریخی به این مساله میپردازند که یزید سگباز و میمونباز بوده است اما مشکل یزید بزرگتر از سگبازی بود. برخی تنها از فسق و فجور او میگویند، در حالی که مشکل اصلیاش ظلم و جور او بوده است. شیعیان پیشین به ظلمهای اقتصادی و اجتماعی حکومت اموی اشاره کردهاند و گویی بصیرت آنها از برخی شیعیان امروزی بیشتر بوده است. شیعیان گذشته به استبداد سیاسی و اقتصادی معترض بودند. همین شیوه استبدادی یزید بود که قاتل امام حسین(ع) شد.
وی همچنین درباره امر به معروف و نهی از منکر امام حسین(ع) نیز اشاره کرد و گفت: قیام امام با فریضه امر به معروف تفسیر نمیشود، بلکه با فریضه جهاد تفسیر میشود. این مساله را شهید مطهری در سلسله سخنرانیهایش در حماسه حسینی برجسته کرد اما آن را بررسی دقیق فقهی و تاریخی نکرد که قیام امام با مبانی امر به معروف و نهی از منکر سازگار است یا خیر؟ ما میدانیم که زندگانی امام حسین(ع) آکنده از امر به معروف و نهی از منکر بود، اما مبنای قیام ایشان جهاد بود. وصیت معروف ایشان به محمد حنفیه که از قیام بر اساس امر به معروف سخن میگوید، از دیدگاه من معتبر نیست و استنادهای تاریخی آن را در این کتاب آوردهام.
نظر شما