گراسه برای تبیین رازهای رفتار جانوران در ظرفی دیدگاههای زیستشناسی تکاملی و تفکر جانبی را در هم میآمیزد. فیضاللهی درباره این اثر معتقد است: «این کتاب؛ مجموعهای از کتابخانه تاریخ طبیعی است که نشر نو در مجموعه خود به تازگی راهاندازی کرده است و این کتابخانه مجموعهای از عناوینی است که در زمینه تاریخ طبیعی با تعریف گسترده خاص خود جای میگیرد.»
تاریخ طبیعی تعاریف گوناگونی در علم دارد که طبق تعریف ویکیپدیایی آن روش علمی بررسی جانوران و گیاهان است. این روش بیشتر بر مشاهده تکیه دارد تا آزمایش. توجه به تاریخ طبیعی از سوی دانشمندان اروپایی قدمتی چندینساله دارد فیضاللهی میگوید: «تاریخ طبیعی بخشی از علم است که در فرهنگ کشورهای عربی و ایران پیشینه چندانی ندارد. تنها یک اثر در این زمینه از زبان انگلیسی توسط نهضتالقلوب حمدالله مستوفی اوایل قرن گذشته به فارسی ترجمه شد که مترجم به این موضوع اشاره میکند که تاریخ طبیعی در فرهنگ عربی بسیار کمیاب و در ایران تقریبا ناموجود است.»
به گفته فیضاللهی تاریخ طبیعی و فیزیولوژی دو روشی است که منجر به شناخت علم زیستشناسی امروزی شدند؛ میگوید: «تاریخ طبیعی یکی از دو سنتی است که در تلفیق با هم زیستشناسی مدرن را ساختند؛ یکی از این دو سنت فیزیولوژی است که از بررسی انسان و بیماریها برمیآید و سنت دیگر تاریخ طبیعی است. ما، یعنی جهان شرق سنت اول را به خوبی دریافتهایم و در کل تمام علم ما در زیستشناسی با بهرهگیری از همین سنت بوده است. اگر به گیاهان و جانوران توجه کردیم و درباره آنها به پژوهش پرداختیم، به علت ویژگیهای درمانی آنها بوده است. در حقیقت ما در بررسی طبیعت، جانوران و گیاهان در بند خودمان بودیم و هستیم اینکه تنها به این موضوع توجه کردیم که طبیعت به چه کار انسان میآید و ما هرگز به خاطر خودشان گیاهان و حیوانات را بررسی نکردهایم.»
گراسه در کتابش معتقد است اینکه تنها به مردم بگوییم علم مهم است کافی نیست باید نشان داد که علم علاوه بر مهم بودن بسیار جالب و سرگرمکننده است. برخی بر این باورند که علت عدم توجه دنیای شرق به تاریخ طبیعی میتواند دین و باورهای دینی باشد این مترجم میگوید: «تاریخ طبیعی به دوره ارسطو بازمیگردد بنابرین بسیار قدیمیتر از باورهای دینی است و علت اینکه در شرق توجه چندانی به آن نشده باورهای دینی نبوده است ما هیچگاه در فرهنگ خود به آنها توجه نکردیم؛ اساسا شرط تاریخ طبیعی آن است که نگرش خود را از انسان فراتر ببریم و دنبال کشف قواعد حاکم بر طبیعت باشیم.»
به گفته این مترجم: «تاریخ طبیعی از دو بخش تشکیل شده است ابتدا مشاهده و بعد توصیف. در برخی موارد در قرنهای بعد بود که پیدا شدن قواعد عام کمک کرد که نظریه بسازیم؛ برخی از این نظریهها علم اکولوژی را به وجود آورند و برخی دیگر هم علم تکامل را و مجموع این عوامل باعث انسجام این بخش از علم شد.»
مشاهده اصلیترین راهکار شناخت طبیعت است، اغلب دانشمندان تاثیرگذار در علم به ویژه علوم تجربی با مشاهدههای طولانی مدت باعث تغییر یا ایجاد قوانین جدید در طبیعت شدند. برای مثال داروین بیش از آنکه وقت خود را صرف تالیف کتاب نظریهاش کند سالها به مشاهده و آزمایش طبیعت پرداخته بود فیضاللهی در اینباره میگوید: «ما هرگز طبیعت را به خاطر خودش مشاهده نکردیم. در بخش مشاهده دانشمندان ما نیازمند تمرکز هستند. اصولا مشاهده فرآیندی طولانی است چراکه مشاهدهگر باید نظمی را که میخواهد را در آن ببیند، اما متاسفانه در قرن حاضر در دانشگاهها و در میان پژوهشگران و دانشجویان نمیتوان آن حوصله دقتنظر مطلوب را در دانشجویان یا برخی دانشمندان دید؛ این افراد بیشتر وقت خود را در آزمایشگاه میگذرانند و تحمل شرایط طبیعت را ندارند؛ در حقیقت تحمل شرایط طبیعت در قالب طبیعتگردی است که نمود پیدا میکند نه صرفا در پشت میزهای آزمایشگاهی.»
زبان طبیعت یکی دیگر از شاخصههای مهم کتابهایی است که نویسندگانش سعی در شناخت حقیقت طبیعت کردهاند اینکه محتوای این چنینی باید از زبان طبیعت بهره بگیرد فیضاللهی می گوید: «فرد مشاهدهگر باید تعهد و صداقت داشته باشد اما در توصیف طبیعت باید بگویم بخش بزرگی از ادبیات زبان انگلیسی و اروپایی زبانی با عنوان ادبیات طبیعت دارند؛ در حالیکه ما در نشر و ادبیات خود هیچگاه از چنین اصطلاحی هم استفاده نکردیم.»
در مقدمه کتاب به این نکته اشاره شده است که این اثر جزو معدود آثاری است که در زمینه زیستشناسی نظری برای خوانندگان عمومی نوشته شده است و زیستشناسی نظری برابر زیستشناسی تجربی قرار میگیرد و رشتهای است که در آن برای شناخت اصول حاکم بر رفتار یک سیستم از مدلهای ریاضی استفاده میشود. فیضاللهی این کتاب را یک کتاب علمی میداند و معتقد است: «این کتاب داستان نیست بلکه علمی است اما درباره زبان آن باید بگویم نویسنده از ادبیاتی بهره جسته است که خودش در زمینه همهفهمسازی علم تجربه و مهارت در جلب توجه خوانندگانی دارد که تخصصی در علم ندارند. در حقیقت این کتاب یک کتاب علمی است که همه میتوانند آن را بفهمند و درکش کنند.»
در زیرعنوان کتاب آمده است سایر داستانهای داروینی مندرآوردی وی با اشاره به این زیر عنوان کتاب گفت: «این عبارت و این نوع پرسش و این نوع شکل جمله که این کتاب هم دارد شبیه کاری است که کیپلینگ در حوزه کتابهای خود میکند که در زمینه کودک منتشر شده است. درواقع من درآوردی اشاره به آن دارد که مخاطب عام را با وجه دیگر طبیعت آشنا کند. فصلهای کتاب دارای پیوستگی موضوعی نیست و مخاطبان لزومی ندارد که فصلها را به ترتیب بخوانند.»
نظرات