محمدرضا شمس درباره وضعیت پرداختن و توجه به فانتزی در حوزه کودک و نوجوان در ایران به ایبنا میگوید: نکته مثبتی که در زمینه فانتزی وجود دارد این است که افرادی که به سراغ این ژانر آمدهاند اطلاعاتی کسب کردهاند و به نتایج خوبی رسیدهاند و مشغول کار هستند اما نکته منفی این است که ما آنطور که باید در این ژانر کار نکردهایم و با اینکه تعداد زیادی اثر از نویسندگان مختلف در ایران در ژانر فانتزی منتشر شده اما تعداد چهرههای شاخصی که توانستهاند آثار موفق خلق کنند، زیاد نیست.
فانتزی را بومی کنیم
این نویسنده حوزه کودک و نوجوان میافزاید: وقتی که ما در این کشور زندگی میکنیم باید بر اساس آداب و رسوم و سنت این مملکت بنویسیم و در هر ژانری کار میکنیم باید رنگ و بوی بومی داشته باشد و این همان فوت کوزهگری است که اگر نویسندگان رعایت کنند، راهشان در زمینه فانتزی برای تولید آثار موفق و چشمگیر در سطح جهان باز میشود زیرا شما در این حوزه به هر موضوعی بپردازید آنسوی آبیها کار کردهاند نگاه نویسندگان ایرانی باید جهانی و در قالب بومی باشد. وقتی کتابی منتشر میشود باید مشخص باشد که ایرانی است و با کاری که در کشورهای دیگر منتشر میشود تمایز داشته باشد و دارای شناسنامه باشد. در این صورت است که ما میتوانیم قدمهای بزرگی در این ژانر برداریم.
او در ادامه به معیارهایی که باید در تولید آثار در ژانر فانتزی مورد توجه قرار گیرند، اشاره میکند و میگوید: ساختن دنیا، شخصیتها و حوادثی که وجود ندارند باید به گونهای باشد که شگفتانگیز باشد. اصولا تعریف فانتزی این است که موضوعات غیرقابل باور برای بچهها باورپذیر باشد و نویسنده باید توجه زیادی به این موضوع داشته باشد و از شاخصههای اصلی در خلق آثار فانتزی است. مثلا در پینوکیو وقتی مطرح میشود که وقتی پینوکیو دروغ میگوید دماغش بزرگ میشود، در عالم واقعی قابل باور نیست اما نویسنده توانسته در داستان، آن را باورپذیر کند.
فانتزی حد و مرز، قوانین و معیارهای خاص خودش را دارد
به گفته این نویسنده و منتقد ادبی، اینکه ما بتوانیم دنیایی در فانتزی خلق کنیم که دیگران نکردهاند و به سراغ موضوعات و موجوداتی برویم که دیگران نرفتهاند، خیلی ارزشمند است. در فانتزی یا باید بتوانیم محتوای جدیدی ارائه دهیم یا اگر محتوا جدید نیست باید بتوانیم شکل جدیدی از آن محتوا و موضوع را ارائه دهیم. باید توجه داشت که صرفا با اینکه جانوری سخن بگوید، فانتزی ساخته نمیشود.
شمس معتقد است وقتی میخواهیم در حوزه فانتزی یک موضوع غیرقابل باور را باورپذیر کنیم، حد و مرز و قوانین و معیارهای خاص خودش را دارد و ما نمیتوانیم هر چیزی که میخواهیم را بدون دلیل و پیرنگ وارد داستان کنیم. ابزارهایی که در تولید داستان رئال وجود دارد در داستان فانتزی هم وجود دارد حتما باید پیرنگ خوب و روابط علت و معلولی درستی داشته باشد و حوادثی که بیان میشود با شخصیتپردازی و فضاسازی درست باورپذیر شود. ما میخواهیم از جهان فانتزی استفاده کنیم و این استفاده باید بر جهانبینی ما مثلا دفاع از بچههای کار و ... منطبق باشد.
هنوز به حدی نرسیدهایم که فانتزیهایمان با آنسوی آبیها برابری کند
خالق «دختر خل و چل» فکر میکند ما هنوز به حدی نرسیدهایم که بتوانیم اغنا کنیم و بگوییم توانستهایم داستانی بنویسیم که با آن ور آبیها برابری میکند، نزدیک شدهایم اما هنوز تا رسیدن به ایدهآل فاصله داریم.
او در ادامه به حد و مرزهایی اشاره میکند که برای نوشتن فانتزی باید مورد توجه قرار گیرد و میگوید: من از افرادی هستم که تخیلم خیلی قوی است و هرجایی میرود اما در زمان نوشتن هر داستانی باید حد و مرزش مشخص شود و این حد و مرز را باورپذیری داستان مشخص میکند. اگر این حد و مرزها رعایت شود داستان هم باورپذیر میشود. من در آثارم جهانی را در کنار جهان واقعی که وجود دارد درست میکنم و بچهها را وارد دنیای شیرین و فانتزی، موازی با دنیای رئال میکنم. مثلا در مجموعه «قصههای الکی پلکی» مرزها را به هم ریختهام.
فانتزی برای خردسالان باید با در و پیکر باشد
خالق «خواب گمشده مادر بزرگ» میافزاید: این حد و مرزها تا حد زیادی هم به گروه سنی مخاطب مربوط میشود زیرا هر گروه سنی، مختصات خاص خودش را دارد. مثلا فانتزی برای گروه سنی خردسال باید کاملا در و پیکرش مشخص باشد. این مساله در گروه سنی کودک هم اهمیت دارد و باید در حد نگاه کودک به دنیا باشد ولی حساسیت آن نسبت به خردسال کمتر است. کودکان هر موضوع غیرقابل باور و جانشینی را قبول میکنند. تخیل کودکان با نوجوانان فرق میکند و مرزهایی دارد که باید در نظر گرفته شود و این مرزها همان نگاه آنها به دنیاست. و هرچه به سمت گروه سنی بزرگسال میرویم دست نویسنده بازتر است. به طور کلی میتوان گفت که ایجاد شگفتی در فانتزی خیلی مهم است مانند کاری که نویسنده در «آلیس در سرزمین عجایب» انجام داده است.
جذابیت فانتزی برای کودکان بیشتر از بزرگسالان است
به گفته شمس، با اینکه فانتزی برای همه گروههای سنی نوشته میشود اما فانتزی آنقدر که برای کودکان و نوجوانان جذاب است برای بزرگسالان جذابیت کمتری دارد چون فانتزی بیشتر به دنیای خردسال و کودک و نوجوان نزدیک است.
شمس معتقد است بااینکه تلاشهایی در زمینه خلق آثار فانتزی در کشورمان صورت گرفته اما نویسندگان ایرانی خیلی نتوانستهاند در خلق آثار فانتزی موفق باشند، و میگوید: غیر از کار مهدی رجبی در مجموعه «بردیا و گولاخها» که از پس کار برآمده و توانسته دنیای فانتزی گولاخستان را خلق کند و آن را باورپذیر کند، یا بعضی از فانتزیهایی که در کارهای فریبا کلهر وجود دارد، کار موفق دیگری ندیدهام. اما از آثار موفق خارجی میتوانم به «جیم دگمه» و «داستان بیپایان» از میشل انده، «نیروی اهریمنیاش» از فیلیپ پولمن، «گورستان» و «کورالین» از نیل گیمن و مجموعه «رودخانه واژگون» نوشته ژان کلود مورلوا که خیلی خوب از پسش برآمده است.
«بردیا و گولاخها» را بخوانید
او در ادامه به کودکان و نوجوانان علاقهمند به مطالعه آثار فانتزی پیشنهاد میدهد از بین تالیفیها کتاب «بردیا و گولاخها» اثر مهدی رجبی و از میان کتابهای ترجمه، جلد نخست مجموعه «رودخانه واژگون»، «آلیس در سرزمین عجایب»، «پی پی جوراب بلند»، «داستان بیپایان» «جیم دگمه»، «نیروی اهریمنیاش»، «نارنیا»، «جیمز و هلوی غولپیکر» و «چارلی و کارخانه شکلات سازی» را بخوانند زیرا این آثار هم حرفی برای گفتن دارند و هم نویسنده توانسته جهان باورپذیری خلق کند که برای مخاطب جذاب است و با شخصیتهایی روبهرو میشود که میتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
لزوم شناخت فانتزی و معیارهایش قبل از نوشتن
شمس در ادامه به چالشهایی اشاره میکند که حوزه فانتزی در ایران با آنها مواجه است و می گوید: مساله هم زبان است. به دلیل اینکه فانتزی از آنسوی آب آمده ما ابتدا باید بتوانیم آن را به زبان خودمان ترجمه کنیم سپس آن را بومی کنیم بعد به دست بچهها برسانیم. مثلا وقتی نیما یوشیج شعر نو گفت شعر قدیم را خوب بلد بود سپس شعر نو گفت. در فانتزی هم همین طور است. ابتدا باید داستاننویسی، تعریف فانتزی و معیارها و فاکتورهایش را بشناسیم، سپس فانتزی را در ایران بومی کنیم و بعد بنویسیم. اما متاسفانه بسیاری از دوستان بدون اینکه فانتزی را بشناسند و معیارهایش را بدانند شروع به نوشتن میکنند.
او درباره آثاری که در این حوزه خلق کرده توضیح میدهد: وقتی میخواهیم بنویسم یا باید مطابق نگاه آنطرف آبیها پیش برویم یا نگاه خودمان را داشته باشیم و من دومی را انتخاب کردم. اغلب کارهای من فانتزی است اما فانتزی خاص خودم. من به سبک خودم داستان فانتزی مینویسم و از افسانهها و بینامتنیها استفاده میکنم. 98 درصد کارهای من فانتزی است مانند «دیوانه و چاه»، «من، زنبابا و دماغ بابام»، «منِ منِ کلهگنده»، «خانه خیال»، «دزدی که پروانه شد» و «دختر خل و چل». اما نمیتوانم بگویم از بین آنها کدام یک را بیشتر می پسندم چون هرکدام در شرایط خاص با پیام خاص نوشته شده است.
نظر شما