فرانسیس فوکویاما معتقد است که هویت مسئلهای است که امروزه زمینهساز بسیاری از پدیدههای سیاسی نظیر جنبشهای ملیگرایانه، اسلامگرایانه و جدالهای فکری شده است.
به عبارت دیگر تیموس، میل به بازشناسی، هویت، مهاجرت، ملیگرایی، مذهب و فرهنگ از موضوعاتی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است. موضوعاتی که فوکویاما عملا از سال ۱۹۹۲ جستجوی در معنای آنها را آغاز کرده بود و تا امروز هم ادامه داده است.
این کتاب هنگامی نوشته شد که ترامپ هنوز به عنوان رئیسجمهور در نوامبر ۲۰۱۶ انتخاب نشده بود. او درست پیش از انتخاب ترامپ نوشته بود که نهادهای آمریکایی در حال فروپاشیاند و چنان در ساختاری سفتوسخت اسیر گشتهاند که دیگر قادر به اصلاح خود نیستند. از دید فوکویاما ترامپ خودش هم محصول و یکی از عوامل فروپاشی به حساب میآمد.
فوکویاما در دو دهه اخیر زمان بسیاری را صرف تفکر در باب توسعه نهادهای سیاسی مدرن کرده است. اینکه در وهله اول چگونه دولت، حاکمیت قانون و مسئولیتپذیری دموکراتیک به وجود آمدند، چگونه تکامل یافتند و با یکدیگر تعامل کردند و درنهایت چگونه فرویختند.
او میگوید نه ملیگرایی و نه مذهب، به عنوان نیروهایی در سیاست جهانی در شرف ناپدیدشدن نیستند، زیرا لیبرال دموکراسیهای معاصر، هنوز به طور کامل مسئله تیموس (بازشناسی) را حل نکردهاند. مسئله اینجاست که بسیاری از دموکراسیهای لیبرال مدرن نیز که با وعده احترام برابر که در حقوق فردی، حاکمیت قانون و حق رای مجسم میشود، تنها حداقلی از به رسمیتشناختهشدن به عنوان موجودی برتر را نیز در اختیار شهروندان قرار میدهند. اما تضمین نمیکنند که شهروندان یک دموکراسی، بهویژه افرادی که به عنوان شهروند درجه دو درنظر گرفته میشوند در عمل به طور یکسان مورد احترام واقع شوند. درواقع بعید است برابریخواهی و به رسمیتشناختن برابری میان افراد به طور کامل محقق شود.
فوکویاما در این کتاب توضیح میدهد که لیبرال دموکراسیها در تامین صلح و رفاه جامعه به خوبی عمل کردهاند(گرچه در سالهای اخیر، این عملکردشان اندکی کمتر شده است). این جوامع ثروتمند و امن همواره حوزه واپسین مرد نیچه یا انسانهای بدون گلایه هستند که زندگی خود را در جستوجوی بیپایان رضایت مصرفکننده سپری میکنند، اما در وجود خود هیچ هدف و آرمان والایی ندارند که برای دستیابی به آن تلاش و ایثار کنند.
نهایتا اینکه به رسمیتشناختهشدن به عنوان موجودی برتر در برخی موارد میتواند منجر به ظهور رهبری افسانهای همچون لینکن یا چرچیل یا نلسون ماندلا شود. اما در موارد دیگر، ممکن است به سربرآوردن حکام ستمگری مثل قیصر یا هیتلر یا مائو منتهی شود که جوامع خود را به دیکتاتوری و مصیبت رهنمون ساختند. با این حال نمیتوان به تلاش برای به رسمیتشناختهشدن به عنوان موجودی برتر فائق آمد و این مسئله به طور تاریخی در تمام جوامع وجود داشته است اما میتوان آن را هدایت یا تعدیل کرد.
او این پرسش را مطرح میکند که آیا ساختار مدرن لیبرال دموکراسی درهمتنیده با اقتصاد بازار راههای کافی را برای ظهور به رسمیتشناختهشدن به عنوان موجودی برتر فراهم میکند؟ و پاسخ میدهد: «در سال ۱۹۹۲ بیان کردم که اقتصاد بازار آزاد راه را برای به رسمیتشناختهشدن به عنوان موجودی برتر فراهم میکند. یک کارآفرین نوعی میتواند در همان حالی که برای رفاه عمومی جامعه میکند، دارایی فراوانی هم کسب کند. با این حال ظهور سیاست هویتی در لیبرال دموکراسیهای مدرن، یکی از تهدیدهای اصلی است که با آن مواجه هستیم و اگر نتوانتیم به سمتویوی فهم جهانشمولتری از کرامت انسانی گام برداریم، خود را به ادامه چنین کشمکشی محکوم کردهایم.»
برخی از سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: سیاستهای کرامتمحور، از کرامت تا دموکراسی، ملیگرایی و مذهب، انسان نامرئی، از هویت تا هویتها، ما مردم، دموکراتیزاسیون کرامت و ....
فرانسیس فوکویاما متولد ۱۹۵۲، فیلسوف آمریکایی، متخصص اقتصاد سیاسی و رئیس گروه توسعه اقتصادی بینالمللی مدرسه مطالعات پیشرفته بینالمللی پالایچ. نیتس دانشگاه جانز هاپکینز. معروفترین کتاب او «پایان تاریخ و آخرین انسان» است که نظریه مشهور «پایان تاریخ» خود را در آن شرح داده است.
کتاب «هویت: مطالبه کرامت و سیاست ناخشنودی» نوشته فرانسیس فوکویاما با ترجمه هانیه رجبی و مهدی موسوی در ۲۵۹ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و به قیمت ۳۹۰۰۰ تومان از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است.
نظر شما