این مجموعه شامل سه جلد با عنوانهای «اسکلت خونآشام»، «شبح سفیدپوش» و «داس مرگ» است که با تصویرگری مهدی صادقی برای کودکان راهی بازار کتاب شده است.
مجموعه «قصههای بترس برای بچههای نترس» برای کودکانی که دلشان میخواهد ترس را در داستان تجربه کنند و با موجودات عجیبوغریب و ترسناک آشنا شوند، مناسب است. نخستین جلد این مجموعه با عنوان «اسکلت خونآشام» کتابی است پر از اتوبوسهایی که فقط مردهها رو سوار میکنند، اسکلتهای خونآشام، هیولاهایی که دیکته میگویند، جنهایی که در متکا زندگی میکنند، زنهای قوزی و گرگینهها.
«شبح سفیدپوش» کتابی است پر از مردآزما، چاهِ پر از هیولا، دیزنگرو، خونآشامی که در خواب راه میرود، شبحهای سفیدپوش وسط جادهها، دستهایی که از توی آینه بیرون میآیند و اسکلتی که برای خودش جشن تولد میگیرد.
جنهایی که سونای بخار میگیرند، پسرِ هیولا، ایسچی، گرگینه، دراکولا، مرگ با داس بلندش توی اتوبوس، دوربینی که از هرکسی عکس بگیرد، ناپدید میشود، شبحهای بیخانمان و ... از موجوداتی است که داستانهایشان در سومین جلد این مجموعه با عنوان «داس مرگ» آمده است.
محمدرضا شمس درباره این مجموعه به ایبنا میگوید: این مجموعه کلا 48 قصه دارد یعنی هر جلد شامل 16 قصه کوتاهِ ترسناک است که تا حدی با طنز همراه شده است. نخستین بار است که داستانهای کوتاه ترسناک ایرانی برای گروه سنی 9 تا 12 سال نوشته میشود و اغلب داستانهای نوشته شده برای گروههای سنی بالاتر از 12 سال بوده است.
این نویسنده کودک و نوجوان در ادامه میافزاید: من در قالب این مجموعه سعی کردم ژانر وحشت را بومی کنم و از موجودات و باورهایی که در فرهنگ شهرهای مختلف ایران وجود دارد مانند پاگنده، آل، بختک، مردآزما، جن و ... استفاده کنم و این موجودات را در پاورقی که آوردهام به بچهها معرفی کنم تا بچهها کاملا با آنها آشنا شوند.
به گفته شمس، این مجموعه فقط شامل داستانهایی در ژانر وحشت نیست، و در قالب این آثار به موضوعات دیگری هم مانند کودکان کار، بچههای بیسرپرست، کودکانی که در یتیمخانه زندگی میکنند و ...پرداخته شده است.
او درباره انگیزهاش از نوشتن این داستانها گفت: در اقوام ما کودکی بود که همیشه برای من از جنها و هیولاها و سرهای بریدهای صحبت میکرد که وقتی در خانه تنهاست میبیند. من میخواستم با نوشتن این داستانها به اینگونه کودکان بگویم که میتوانند با نگاه طنز به این مسائل که برایشان ترسناک است نگاه کنند.
خالق «قصههای این ور آب» همچنین به تاثیرات روحی - روانی داستانهای ترسناک بر کودکان اشاره میکند و میگوید: قبل از نوشتن این داستانها خیلی درباره تاثیراتشان بر روح و روان بچهها فکر و مطالعه کردم. به نظر من بچهها اگر میخواهند نترسند باید با ترسشان روبهرو شوند. ما در دنیایی زندگی میکنیم که هم خطر در آن وجود دارد و هم ترس. اگر قرار بود همه بترسند؛ نه جایی کشف میشد و نه چیزی اختراع میشد. انسان بهدلیل نترسیدنش است که توانسته به ناشناختههای گوناگون دست پیدا کند و تجربههایی مانند پرواز کردن، غواصی کردن و ... داشته باشد.
شمس با بیان اینکه بچهها باید یاد بگیرند شجاع باشند، یادآوری میکند: مطمئنا اگر داستانهای ترسناک و وحشتآفرین جذاب نبودند و پاسخگوی هیجانات درونی بچهها نبودند، ژانری به نام وحشت بهوجود نمیآمد. مشکل اصلی این است که در ایران ادبیات ژانری نداریم و چندان به آن نمیپردازیم. من سعی کردم با نوشتن مجموعه «قصههای بترس برای بچههای نترس» این ژانر را به صورت کاملا آگاهانه تجربه کنم و اگر قرار باشد دفعه بعد به سراغ این ژانر بیایم قطعا دلی خواهد بود.
او درباره میزان استقبال از این مجموعه میگوید: این سه کتاب در طول دو ماه که از چاپشان میگذرد به چاپ چهارم رسیدهاند که نشان دهنده قابل توجه بودن و جذابیت قصهها برای کودکان است.
بابای بردیا گفت: «پسر گلم! تو نباید اینقدر ترسو باشی. من اندازه تو که بودم از هیچی نمیترسیدم.» و دوباره کلید برق را زد.
کلید تقی صدا کرد و اینبار لامپ اتاق روشن شد. «بفرما... دیدی؟ چیزی نیست. دیدی ترس ندااااره...» و چشمش به هیولا و اسب آبی خیس افتاد و وحشت زده جیغ کشید.
بردیا جیغ کشید. بابای بردیا جیغ کشید. بردیا جیغ کشید. بابای بردیا جیغ کشید.
هیولا به طرف بابای بردیا رفت، یقهاش را گرفت و مثل پر کاه بلندش کرد و با خس خس گفت: «آخه من با این هیکلم خس خس! چوب رختیام؟ آره؟ من چوب رختیام؟ خس خس!»
نشر هوپا، مجموعه «قصههای بترس برای بچههای نترس» را با تصویرگری مهدی صادقی با شمارگان هزار نسخه و قیمت 24هزارتومان برای هر جلد منتشر کرده است.
نظر شما