او ادامه داد: خاطرم هست، اوایل تابستان ۵۷ بود که کارنامهام را گرفتم و جایزه شاگرد اولی این بود که بتوانم تنهایی به مشهد بروم. مادر بلیطی از ایران توریست در خیابان ناصرخسرو برایم گرفت و شب قبلش برای خداحافظی به نزد استاد رفتم. کلی تشویقم کرد که «ماشاالله مرد شدهای و...» رفتم سفر و برگشتم، که با روزهای اوج بیماریشان مصادف شد و بعد هم اول شهریور ایشان مرحوم شد. سالها بعد مرحوم پدرم پاکتی را به من داد، که بله! آن روز که رفتی به مشهد، استاد این شعر را برایت سرودهاند که:
«آرزو دارم ای نواده من / که کنی حفظ کیش و آیینم
دانش و مردمی بیاموزی / تا که یاران کنند تحسینم
گویمت دین خود در این گیتی / پیروی کن همیشه از دینم
دوستدار عدالت و حقم / از جفا پیشه سخت پرکینم
زیوری از هنر نکوتر نیست / هنر و دانش است آذینم»
بهرام پروینگنابادی و برادر مرحومش به همراه استاد گنابادی
وی در ادامه گفت مرحوم گنابادی نه تنها بر زندگی من به عنوان نوه ایشان، که بر زندگی دیگر نزدیکانشان هم تاثیر داشت؛ البته رفتار انسانی، خلیق بودن، صبوری و... بیشتر تاثیرگذار است، تا مسائل علمی و ادبی.
گنابادی در ادامه درباره شعر مرحوم محمد پروینگنابادی که خود ایشان خیلی بر آن تاکیدی نداشت و با وجود شعرهای خوب و فراوانی که سروده بود، خود را شاعر نمیدانست؛ گفت: ایشان اشعار بهنجار و محکمی در قالبهای قدمایی و حتی نیمایی سروده، اما هیچگاه علاقهای به اشتهار به شاعری نداشتهاند. در دورهای که فعالیت سیاسی میکرد، اشعار کارگری ایشان، خصوصا رباعیاتش معروف بود. در کتاب «صد سال شعر خراسان»، تالیف استاد «گلشن آزادی» از شعر ایشان سخن رفته است و در نخستین کنگره نویسندگان ایران در تیرماه ۱۳۲۵ نیز شعر ایشان به عنوان شاخص شعر کارگری، معرفی شده است. کلمه «پروین» که نام خانوادگی ماست، در واقع تخلص شعری ایشان است، که زندهیاد ادیب نیشابوری برای ایشان انتخاب کرده بود.
بهرام پروینگنابادی
نظرات