انسانشناسی شناختی یکی از حوزههای نسبتاً جدید در علم انسانشناسی و بیانگر تعاملات میانرشتهای انسانشناسی با سایر حوزههای علمی است. این شاخه علمی سابقه چندانی در ایران ندارد و بهندرت میتوان تحقیقی در زبان فارسی در این حوزه دانش پیدا کرد. انسانشناسی شناختی به دنبال فهم فرایندها و قواعدی است که در تعامل میان ذهن فرد و نظام فرهنگی آن جامعه فرایندهای تولید، کسب و کاربرد دانش و معنا را در کنشگران اجتماعی ساماندهی میکنند. هر چند این حوزه علمی بیشتر بر مقوله زبان بهعنوان زمینه و بازنمای اصلی فرایندهای شناختی تأکید دارد، اما تحقیقات اخیر بیانگر آن است که انسانشناسی شناختی، به دنبال فهم فرایندهای تولید معنا در همه وجوه حیات انسانی است.
فصل اول، با عنوان «انسانشناسی شناختی» بهطور مختصر، سابقه و پیشینه این علم و مراحل و مباحث اصلی آن را بیان میکند. در این نوشتار، پنلوپه براون مروری دارد بر رویکردهایی که بر مطالعات شناخت انسان و تفاوتهای فرهنگیای که در حوزه زبانشناسی و انسانشناسی تأثیرگذار بودهاند. علاوه بر این براون به این مسئله میپردازد که چگونه شناخت در محیطها و بافتهای بزرگتر اجتماعی به زبان و فرهنگ مرتبط است. به طور خاص، براون به دنبال توضیح مسائل زبان و سیستمهای فرهنگی و اینکه چگونه دانش در ذهن طبقهبندی میشود است. در ادامه رویکرد و هدف انسانشناسی شناختی به همراه برخی از مسائل و اصول آن نیز ارائه میشود. در این مقاله، براون بهطور خاص دو مسیر مشخص پژوهشی را بررسی میکند: یکی مدلهای فرهنگی در آمریکا و دیگری پرسشهای جدیدی که در حوزه نسبیت زبانی و با تمرکز بر زبان فضایی و شناخت با مرکزیت اروپا مطرح شدهاند. در نهایت با ارزیابی رویکردهای موجود بینشهایی را برای مسیر آتی انسانشناسی شناختی ارائه میدهد.
فصل دوم با عنوان «پیدایش پیجین و کریول: یک بحث انسانشناختی» نوشته کریستین جوردن با تأکید بر شرط تولد زبان در یک فرایند فرهنگی، که فرایندی شناختی نیز هست، آغاز میشود و در ادامه نویسنده نشان میدهد که تا چه میزان مطالعه پیجین و کریول برای انسانشناسان از دوره استعمار اروپایی مهم بودهاند. تمرکز وی بر ارتباطات اجتماعی بر تکوین پیجین و کریول از چهار بخش برخوردار است. اول، مقدمهای کلی به مطالعات پیجین و کریول ارائه میشود؛ بخش دوم، توجه خاصی به محیطهای فرهنگی مرتبط مثل اقتصاد اجتماعی دارد؛ در بخش سوم، تکوین پیجین و کریول در قالب نظریه قدرت تحلیل میشود. علاوه بر این، نویسنده بیان میکند که تفکر درباره یک اصل مشترک برای تمامی زبانها عقلانی نیست. و در نهایت، بخش چهارم، موقعیت شناخت در تکوین پیجین و کریول را روشن میکند.
فصل سوم با عنوان «دستور زبان خودمانی» تلاش دارد کاربرد دیدگاههای انسانشناسی شناختی در تحلیل رابطه زبان و جنسیت را نشان بدهد. در این نوشتار الیزابت پووینلی با مروری بر مطالعات کنونی زبان، جنسیت و تطبیق مطالعات دیگر در این زمینه تلاش دارد مثالی عینی از زبان و جنسیت را ارائه دهد. در این مقاله علاوه بر این، موضوعات کلی در این حوزه نیز مورد بررسی قرار میگیرد. الیزابت پووینلی بیان میکند که تمامی زبانها به صورتی معنایی جنسیت را کدگذاری کردهاند و تفاوتهای این کدگذاریها را ارائه میدهد. و در این راه پارادایمهای جامعهشناسی زبان، انسانشناسی زبانشناختی و کارکردگرایی را برای ایجاد دانش مبتنی بر ساختار و عملکرد زبان به کار میگیرد.
فصل چهارم با عنوان «معناشناسی شناختی و طرحوارههای تصویری با نیروهای تجسمیافته» مسیر پژوهش خود را از بررسی انگارههای اساسی در معناشناسی (معناشناسی واقعگرا و معناشناسی شناختی) آغاز میکند و از این رهگذر به مفهوم طرحواره و اهمیت آن در معناشناسی شناختی میرسد. در این انگاره، هر واژه به طرحوارهای ذهنی ارجاع دارد ـ و نه واقعیتی بیرونی ـ که به دلیل همین ارجاعمندی ادراکپذیر میشود. این طرحوارههای معنایی عموماً طرحوارههایی تجسمیافته هستند و به همیندلیل، میتوان بسیاری از آنها را به صورت طرحوارههای تصویری ارائه نمود. در ادامه نظریات و انگارههای مختلف در تولید طرحوارههای تصویری مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که انتقال پویایی نیروها در ارائه طرحواره تصویری گویا و متناسب با طرحوارههای ذهنی ضروری است. امری که تحلیل معناشناختی را ضرورتاً در تلازم با تحلیل روابط اجتماعی و نیروهای ذهنی قرار میدهد.
فصل پنجم با عنوان «محدودیتهای شناختی برای بازنماییهای فرهنگی» سعی دارد از ایدهها و نظریات انسانشناسی شناختی برای فهم منطق ایدههای مذهبی و همچنین موضوع انتقال فرهنگ و مسئله فرهنگپذیری، استفاده کند. نویسنده مقاله بر آن است که طرح ایده فرهنگپذیری بهمثابه امری اجتماعی، سبب نوعی تحریف در شناخت و تبیین انتقال و تداوم ایدههای فرهنگی شده است. او بر آن است که منطق بنیادین ذهن انسانی در حیطه فرهنگ، بیانگر ویژگیهایی است که نسبت امور مختلف فرهنگی، از امور جسمانی و فیزیکی گرفته تا امور کاملاً انتزاعی مانند ایدههای مذهبی، را با آن خصیصههای بنیادی تعیینکننده حضور و تداوم و تکرار آنها در فرهنگ تعیین میکند. در این نوشتار عرصه دیگری از مباحث انسانشناسی شناختی یعنی مطالعات دین و فرهنگ مورد بحث قرار گرفته است. این نوشتار نقدی است بر مطالعات رایج در باب فرهنگ و مذهب.
در فصل ششم با عنوان «سرکوب و واقعیت»، ادوارد بیور از منظر انسانشناسی شناختی به بررسی دادگاههای جادوگران، جرایم مطرح شده و حکمهایی که طی این دادگاهها صادر میشدند میپردازد. این بخش به بررسی نحوه برخورد با جادوگران و شفادهندگان در اوایل دوره مدرن در ورتمبرگ میپردازد. تغییر چهارچوب قضاوتهای اخلاقی از یک جامعه محلی به یک جهان وسیعتر؛ آغاز سازوکارهای کنترل روانی؛ تغییر مفاهیم در مورد محدودیتهای شخصی، قیاس تفاسیر برای دریافتهای غیرمعمول، تواناییهای غیرعادی و رویدادهای متناقض و افزایش آگاهی در مورد تصورات غلط سادهلوحانه و جعلیات آشکار در تئوری و روش بیشتر فعالیتهای جادویی است. این بخش اطلاعاتی در مورد پروندههای زنان و مردانی که به جادوی سیاه و سفید محکوم شده بودند در اختیار خواننده قرار داده و مطابق اطلاعات بهدست آمده از این دادهها به نظر میرسد بخش کمی از جادوگرانی که در دادگاههای ویژه جادوگری محکوم میشدند را زنان تشکیل میدادند، چراکه زنان اغلب جادو را بهصورت محدود و خانگی اجرا میکردند. همچنین در این بخش به تفاوت میان شفادهندگان عمومی و شفادهندگان متخصص، چگونگی آموختن جادو و نحوه عملکرد آنها و وجوه دریافتیشان از مشتریان، مطابق آنچه در پروندههای قضایی آنها ذکر شده است پرداخته میشود. همچنین با بررسی هرم قدرت در ساختار جامعه ورتمبرگ به عواملی که در کاهش جادو در جامعه مؤثر بودند یا نسبت به جادوگران برخورد بازدارنده و کیفری اعمال میکردند میپردازد. همچنین در این بخش علاوه بر معرفی نحوه اعدام و شکنجه افرادی که به ارتکاب جرایم مختلفی از جمله جادو محکوم شده بودند به تغییراتی که سیستم قضایی در شکنجه افراد اعمال کرده بود پرداخته میشود.
عناوین سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: انسانشناسی شناختی، پیدایش پیجین و کریول: یک بحث انسانشناختی، دستور زبان خودمانی: بیان انسانشناسانه و تحلیل روانشناختی زبان جنسیت و میل جنسی، معناشناسی شناختی و طرحوارههای تصویری با نیروهای تجسم یافته، محدودیتهای شناختی برای بازنماییهای فرهنگی: هستیشناسیهای طبیعی و ایدههای مذهبی و سرکوب و واقعیت.
ناصر فکوهی در مقدمهای که بر کتاب نوشته آورده است: «آیا نباید در نگاه خود نسبت به آنچه شناخت مینامیم و پایههای بنیادین آن را در میان یونانیانی که بعدها رم را ساختند و اساسا بر پایه قدرت شکل گرفته تجدید نظر کنیم؟ آیا نباید با دادههایی که رفتارشناسی جانوری، روانشناسی عصبی، علوم انفورماتیک، نانوتکنولوژی و سایر علوم جدید و طبیعی و شیوههای تفسیری و نه لزوما آزمایشگاهی و مادی در اختیار ما میگذارند درباره همه چیز از جمله بر زبان و رفتار نوزادان و جانواران و حتی طردشدگان اندیشه و رفتار بازاندیشی کنیم؟»
کتاب «شناخت و فرهنگ؛ رویکرد انسانشناختی به فرهنگ، زبان و دین» با مقدمه ناصر فکوهی در ۲۱۲ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و به قیمت ۳۹۹۰۰ تومان از سوی نشر تیسا و با مشارکت موسسه «انسانشناسی و فرهنگ» و «ستاد راهبری توسعه علوم و فناوریهای شناختی» منتشر شده است.
نظر شما