کتاب «سیمای مرگ در اساطیر» با جامعیتی که در ارائه اساطیر مرتبط با مرگ در فرهنگهای مختلف دارد میتواند نگرشی بینافرهنگی نسبت به این مقوله به مخاطب خود بدهد.
اسطوره واژهای است که بسیار تعریف شده است و همراه با این نام واژههایی چون «تاریخ» و «داستان» نیز دیده میشود. آنچنان که معقولی در مقدمه کتاب ذکر کرده است، جوزف کمبل، اسطورهشناس بزرگ امریکایی اسطوره را چنین تعریف کرده است: اسطورهها ساخته بشر و در سراسر جهان در همه ادوار و در هر شرایطی جاری و ساریاند، آنها منبع الهام هر چیز دیگری هستند که در جسم و ذهن آدمی ریشه گرفته است. گزافهگویی نیست اگر اسطوره را رازی بدانیم که با گشوده شدنش انرژی جهان هستی در فرهنگهای انسانی نمود مییابد.
با وجود این تعریف، ابهام همچنان بر این اصطلاح سایه افکنده است. آشناترین تعریف این است که اسطوره بر توضیح و تفسیر و شرح اعمال خارقالعاده و اتفاقات مافوق طبیعی استوار است و داستانهایی درباره خدایان و نیروهای شگفتی آفرین و اعمال برجسته قهرمانان روایت میکند.
اسطوره داستان جستجوی ما برای یافتن حقیقت، معنا و دلالت طی اعصار و قرون متمادی است. اسطورهها سرنخی برای امکانات معنوی زندگی بشراند، مضمونهایی بیزمان به گفته ایلیاده که از دل فرهنگهای گوناگون آمدهاند.
چنین گفته میشود که اسطوره با روایات مذهبی ریشههای مشترکی دارند و در واقع همین اسطورهها در دیرباز، مقدس بودهاند و به تدریج در گذر زمان به شکل افسانه درآمدهاند. به دیگر معنی، شاید بتوان گفت که اسطورهها در واقع مذهبی بودهاند که زمانی معتقداتی داشته و اکنون دیگر این کارکرد خود را از دست داده است.
اسطوره در زبان فارسی، واژهای برآمده از ریشه سطر است که در زبان تازی، به معنای افسانه و سخنانی بیاساس، شگفتانگیز و پریشان است که مکتوب شده باشد. در قرآن از اساطیرالأولین سخن رفته که مراد افسانهها و نوشتههای پیشینیان است.
معقولی در مقدمه کتاب، درباره پیشینه و چیستی نسبت مقوله مرگ با اسطوره گفته است: در تمامی مطالعات اسطورهشناسی، مرگ و فرجام زندگی یکی از مضامین اصلی بوده است، اما برای اسطوره مرز میان زندگی و مرگ سیال و نامشخص است. در نگاه اسطورهای اصیل و آغازین، مرگ به هیچ وجه بهمعنای جدا شدن روح از بدن و ترک آن نیست. برای اسطوره، مرگ هرگز به معنای نابودی وجود شخص نیست، بلکه فقط گذر از یک شکل وجود به شکل دیگر آن است و در مراحل اساسی و اولیه اندیشه اسطورهای، این شکل را فقط میتوان بهصورت کاملاً حسی و مادی درک کرد.
معقولی معتقد است اسطوره که متضمن باور داشتن به بیمرگی و جوانی جاودان و زندگانی پس از مرگ است، واکنش عقلانی در قبال معمایی از عالم هستی نیست، بلکه بیانگر ایمان روشنی است که ریشه در غریزیترین و هیجانیترین واکنشها در برابر شگرفترین و وسواسانگیزترین تصورات دارد.
قبل از پیدایش دین، اسطورهها و حماسههایی که در تاریخ جهان در گذشتههای دور و در جوامع و فرهنگهای انسانی رایج بودند، برای غلبه بر مرگ یا کاهش هراس ناشی از آن، روایتهای عرضه داشتهاند.
کتاب «سیمای مرگ در اساطیر» با بخشهایی کوچک درباره تعریف اسطوره از منظر اسطورهشناسان مهمی همچون جوزف کمبل، کارل گوستاو یونگ و میرچا الیاده و لوی استراوس آغاز میشود و سپس به معرفی مکاتب اسطورهشناسی نظیر مکتب اوهمریسم، کارکردگرایی، پدیدارشناسی، ساختارگرایی و... میپردازد.
بخش بعدی کتاب به نسبت میان اسطوره و حماسه اختصاص دارد و ابعاد دیگر نسبت مقوله اسطوره با عناصر مختلف فرهنگی مورد توجه کتاب قرار گرفته است. پس از بیان این مطالب کلی، نویسنده به سراغ چگونگی پیدایش مرگ در اساطیر ملل و مقوله هراس از مرگ رفته است و اساطیر مرتبط با مرگ در فرهنگهایی نظیر آزتک و مایا، اسکاندیناوی، ایران باستان، بینالنهرین، چین، هند و... را بررسی کرده است.
در بسیاری از حماسهها و اسطورههای کشورها و اقوام سراسر جهان مانند یونان، ایران، هند، آلمان، اسکاندیناوی و انگلیس و حتی در میان اقوام و قبایل بدوی سرخ پوست امریکا و سیاهپوستان افریقا قهرمان زخمناپذیری وجود دارد که بر مرگ غلبه میکند. این کهن الگوی مشترک از نیاز بشر بر دست یافتن به جاودانگی حکایت دارد. در بسیاری از این اساطیر و حماسهها و ادبیات موجود، قهرمان در جستجوی آب حیات یا آب حیوان، درخت زندگی، نوشابه بیمرگی، آب خضر، نهرالحیات، چشمه زندگانی، آب زندگی و امثال اینهاست که همه ناشی از تلاش برای فرار از مرگ است.
در ادبیات کهن ایران نیز ارداویراف به جهان دیگر سفر میکند تا از سرنوشت مردگان در جهان برین و در عوامل برزخ و دوزخ و بهشت آگاهی یابد. این تلاش در کتاب ارداویرافنامه نشانگر تلاش انسان دربند در سیطره مرگ است برای یافتن جواب پرسشهای مدوام که پس از مرگ چه میشود. در «معراجنامهها» و «سیرالعباد الی المعاد» نیز این تلاشها مشاهده میشود.
بخشی از کتاب نیز به اسطوره گیلگمش و جستجوی او به دنبال بیمرگی اختصاص دارد. گیلگمش، کهنترین اسطوره جهان با بیش از پنجهزار سال پیشینه تاریخی، حماسهای است در باب مرگ و زندگی و سراسر آن کاوش و جستوجوی قهرمانی است برای یافتن راهی در مسر غلبه بر مرگ یا کشف رمز و راز آن. کوششی که در فرجام به ناکامی منجر میشود. در واقع این حماسه، قدیمیترین تفکرات فلسفی، اندیشیدن به راز مرگ و زندگی به نمایش گذارده شده است.
بررسی اساطیر ایرانی مرتبط با مرگ از قبیل کیومرث، آرش، مشی و مشیانه، جمشید، تهمورث، هوم و... نیز از بخشهای این کتاب است. به اعتقاد نویسنده، چنین به نظر میرسد که مردمان باستانی ساکن در سرزمین ایران با پذیرش مرگ آن را به عنوان مرحلهای ضروری برای گذار به دنیای دیگر پذیرفتهاند و با نگاهی بدون هراس و خوشبینانه، مرگ را نوزایی میدانند، چون بهاری بعد از زمستان طولانی.
کتاب «سیمای مرگ در اساطیر» با جامعیتی که در ارائه اساطیر مرتبط با مرگ در فرهنگهای مختلف دارد میتواند نگرشی بینافرهنگی نسبت به این مقوله به مخاطب خود بدهد و نیز این امکان را فراهم میسازد که خواننده ایرانی فرهنگ خود را در بستری کلانتر و مرتبط با فرهنگهای دیگر مورد مداقه قرار دهد.
انتشارات مهرنوروز در سال جاری کتاب «سیمای مرگ در اساطیر» نوشته نادیا معقولی را با شمارگان 300 جلد، قیمت 44 هزار تومان در 208 صفحه منتشر کرده است.
نظر شما