حسین شکربیگی با اعلام خبر انتشار مجموعه شعر جدیدش گفت: در ایران تلفات شاعران از تلفات حوادث رانندگی هم بیشتر است؛ چراکه معمولا جریانی در حوزه شعر راه میافتد و بعد از آن همه از روی هم کپی میکنند.
وی ادامه داد: برای یک تجربه جدید تصمیم گرفتم تا این غزلها را منتشر کنم و خوشحالم که این کتاب در نمایشگاه کتاب امسال از سوی انتشارات سیبسرخ راهی بازار نشر شد. سعی کردم در این غزلها هم زبان نو و هم نگاهی عاشقانه - اجتماعی به مسائل داشته باشم؛ یعنی در این مجموعه به دنبال یک نوع تغزل اجتماعی بودم.
این شاعر با اشاره به سالهای سرایش این غزلها اظهار کرد: اگر کسی مجموعه را با دقت مطالعه کند، متوجه تفاوتهای غزلها خواهد شد که این به دلیل تفاوت سالهای سرودن آنهاست. سال سرودن این غزلها از 75 شروع میشود و تا سال 97 ادامه داشته است. خوشبختانه این کتاب به تازگی به دوباره چاپ شده و در حال حاضر چاپ دوم آن در کتابفروشیها موجود است.
شاعر مجموعه شعر «مصر و شکر» در تشریح تفاوتهای شعر سپید و شعر کلاسیک گفت: وزن و قافیه شعر کلاسیک، شاعر را محدود میکند و برای سرودن شعر موزون مغز باید آماده باشد؛ اما در شعر سپید پرواز ذهن و خیال خیلی گستردهتر از غزل است. غزل یک قالب خیلی پرطرفدار در ایران است؛ غزل به دلیل ریتم، موسیقی یا وزن راحتتر به دل مردم مینشیند، از طرفی سابقه سرایش غزل نیز به زمانهای دور برمیگردد.
وی افزود: حدود 1000 سال است که ما با شعر کلاسیک انس داریم؛ این در حالی است سابقه شعر نیمایی و سپید به 60 سال هم نمیرسد و شاید هنوز ذائقه مخاطب عام ایرانی نتوانسته این قالب را بپذیرد. من ارادتی به غزل دارم؛ اما معتقدم که شعر سپید شعر امروز ماست؛ به همین دلیل در این حوزه بیشتر فعالیت میکنم. به اعتقاد من شاعر در این قالب راحتتر میتواند دغدغههایش را بیان کند؛ البته شاعر باید با فلسفه شعر سپید آشنا باشد. گاهی وقتها ما شعر سپید میگوییم اما غزل گفتهایم و این به آن دلیل است که ما فلسفه شعر سپید را نمیدانیم.
شکربیگی با اشاره به سابقه شعر سپید گفت: شعر سپید دورهای در دست نخبگان بود. شما به پیش از انقلاب توجه داشته باشید؛ متوجه خواهید شد که شعر سپید در دست یک جریان روشنفکری بود و این افراد کمتر با توده مردم در ارتباط بودند. در آن دوره خبری از رسانههای گسترده مثل فضای مجازی و اینترنت نبود؛ تنها یک سری مجلات منتشر میشد که افراد حاضر در آن مجلات خطمشی را تعریف میکردند.
وی افزود: آن افراد خطمشی را تعریف میکردند و هر کسی که میخواست شعرش در مجلات چاپ شود، باید آن چهارچوبها و استانداردها را رعایت میکرد. بعد از انقلاب تغییراتی اتفاق افتاد و شاید به دلیل شرایط جنگ ما به غزل برگشتیم. بعدها با ورود اینترنت هرکسی رسانه خودش را داشت و مجبور نبود کاری را انجام دهد و اینجا بود که همه چیز باهم قاطی شد. ما شاعر داریم که هیچ چیز از شعر نمیداند و واگویههای شخصی خودش را به سادهترین شکل ممکن مینویسد و مخاطب خوبی هم دارند.
برگزیده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران با اشاره به جریان سادهنویسی گفت: ما جریان دهه 70 داشتیم که خیلی ربطی به زندگی نداشت و خیلی تکنیکی بود و این کارها مخاطب را پس میزد. در همین دوران جریان سادهنویسی خیلی قوت گرفت و یک سری افراد آن را در کشور رایج کردند. افرادی مثل احمدرضا احمدی و شمس لنگرودی و عبدالملیکان این مسیر را باز کردند. البته این افراد خودشان اشتباه ننوشتند و دیگران بودند که نتوانستند از روی دست این افراد درست بنویسند.
وی ادامه داد: آفتی در شعر ما وجود دارد و آن نوشتن از روی دست یکدیگر است. برخی دوستان میگویند که در ایران تلفات شاعران از تلفات حوادث رانندگی هم بیشتر است؛ چراکه معمولا جریانی در حوزه شعر راه میافتد و بعد از آن همه از روی هم کپی میکنند و دیگر وجه تمایزی بین آن انبوهی که آن جریان را دنبال میکنند، وجود ندارد.
این شاعر معتقد است که استفاده بیش از حد از تکنیک باعث پس زدن مخاطب در دهه 70 شد و در این راستا ادامه داد: بعد از دهه 70 به دلیل مواردی که اشاره کردم، جریان سادهنویسی روی کار آمد. خیلی از دوستان با عنوان سهل و ممتنع از این جریان یاد میکنند که من خیلی به این عنوان اعتقادی ندارم و به نظرم کار این افراد بیشتر سهل است. سهل و ممتنع یعنی کار سعدی نه این واگویههای شخصی. به هر حال این افراد طرفداران خودشان را داشتند و الان نیز بازار دست همین جریان است.
وی افزود: این مشکل تقصیر شاعران نیست. مشکل آنجاست که خلاقیت شاعران کم شده است و انگار میترسند خودشان باشند. شاعران ما وقتی میبینند که فلان شاعر گل کرده است، به آن سمت میروند و شکل همان شاعر مینویسند تا دیده شوند. به هر حال هنرمند دوست دارد دیده و خوانده شود. هیچ جریانی فینفسه بد نیست اما کپیکاری ما را بیچاره کرده است.
این شاعر در پایان و در اشاره به آثار جدیدش اظهار کرد: دو مجموعه شعر سپید دارم که به زودی «نفر اول، ایستاده از سمت راست» از سوی نشر نیماژ و «از اندوهی به اندوهی دیگر» از سوی انتشارات نگاه منتشر میشود.
نظر شما