گفتوگو را از صحبت شما درباره آثاری شروع کنیم که تاکنون در حوزه مسائل شهری منتشر کردهاید و یا در آنها مشارکت داشتهاید.
کتاب «انسان و شهر» در 3 دوره به چاپ رسیده است. بعد از این کتاب، اثری دیگر به نام «حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی؛ جهان چهارم ایرانی» نیز به چاپ رسید. کتابی هم با عنوانهای «توسعه و مدیریت شهری در عصر جهانی شدن» ترجمه کردهام که به مباحث مدیریت شهری در 8 کشور در زمینه محلهگرایی و توسعه میپردازد. از سری دوم آثار با موضوع حاشیهنشینی، کتابهای «حاشیهنشینی نظریهها» و «جنسیتی شدن معکوس فضاهای شهری» هم چاپ شده است. کتاب دیگری هم با مشارکت و نظارت بنده به چاپ رسیده که به 10 مسئله مهم اجتماعی استان همدان میپردازد.
ایده اولیه تالیف کتاب «انسان و شهر» از کجا در ذهنتان شکل گرفت؟
بنده در تز دکتری خودم به مطالعه مسائل شهری ایران از دیدگاه سه جامعه مهم و مرتبط به مطالعه مسائل شهری ایران میپرداختم و طرح این موضوع یعنی کتاب انسان و شهر از آنجا نشات گرفت. این کتاب به تشریح دیدگاههای شهروندان، صاحبنظران و شهرداران نسبت به مسائل شهری میپردازد.
ویژگی این اثر نسبت به سایر کتابهای تالیفی حوزه مدیریت شهری چیست؟
شاید به این کتاب انتقاداتی وارد باشد اما وجه تمایز آن با سایر آثار این حوزه، در این است که برخلاف بسیاری از منابع مرتبط با مسائل شهری که به صورت عام به مباحث نظری میپردازند، این کتاب از سه دیدگاه (شهروندان، شهرداران و صاحب نظران) همزمان به طرح مسائل شهری پرداخته است. در این اثر ابتدا به مفاهیم مرتبط به شهر، شهرنشینی و شهرگرایی پرداخته شده و به عبارت دیگر طرح بحث کرده است.
اساساً چه اهمیتی دارد که به مسائلی که در ارتباط میان انسان و شهر مطرح هستند، در قالب کتاب بپردازیم؟
ما در طول 100 سال اخیر بهشدت با مقولهای به اسم شهری شدن مواجه بودهایم. حوالی سالهای 1285 یعنی انقلاب مشروطه، سهم جمعیت شهرنشین نسبت به کل جمعیت کشور کمتر از 20 درصد بود (دست کم آمار اعلام شده حکایت از این دارد) و برآوردها نیز حدود 15 تا 20 درصد از کل جمعیت را نشان میدهد. اما در این 100 سال ترکیب جمعیتی کشور کاملاً تغییر پیدا کرده است؛ بهطوری که هماکنون بیش از 76 درصد جمعیت کشور در مناطق شهری سکونت دارند. همچنین بیش از 1200 شهر و 57 میلیون نفر، رقم مطلقی است که در زمینه شهرنشینی به دست آمده است. این تغییر نیاز به تحلیل دارد.
تحلیل شما از تغییرات برآمده از شهرنشینی در جامعه ایران، بر اساس آنچه در کتاب «انسان و شهر» آوردهاید، چیست؟
این تحلیل از منظر رشتهها و دیسیپلینهای دانشگاهی صورت گرفته است و کتاب یادشده هم تلاشی بوده است در این راستا که تنها از یک منظر به موضوع نگریسته نشود و از پشت عینک کسانی که در شهر زندگی میکنند، هم به این مسائل پرداخته شود. اکثر اوقات یک کارشناس از زاویه یک صاحبنظر و متخصص به مباحث شهری مینگرد؛ اما در این کتاب مسائل شهری تنها از منظر یک کارشناس مورد بررسی قرار نگرفته؛ بلکه دیدگاههای شهردار، شهروند و صاحبنظر همزمان مورد توجه بوده است.
کمی درباره فصول مختلف این کتاب صحبت کنید. به چه موضوعاتی پرداخته شده است؟
دو فصل ابتدایی کتاب «انسان و شهر» به مقایسه مکاتب و نظریههای شهری پرداخته و سعی کردهام تفاوتهایی نسبت به کتابهای حاضر و منبع، وجود داشته باشد. در ایجاد تفاوت، تلاش کردهام علاوه بر نظریات صاحبنظران خارجی، نظرات قدمای ایرانی این حوزه (فارابی، خواجه نصیر و ..) و نیز معاصران (کاتوزیان، جلال آلاحمد و حبیبی و ...) هم در کتاب گنجانده شود. در این بین فهرست بلندبالایی از مکاتب جامعهشناسی شهری نیز مطرح شده است.
تحولات شهرنشینی در ایران و جهان را چگونه تحلیل کردهاید؟
در فصل سوم کتاب، تحولات شهرنشینی در ایران و جهان مورد مطالعه قرار گرفته است؛ در واقع تحولات شهرنشینی جهان به شکل بررسی قاره به قاره، کشور به کشور و استان به استان و به طور خاص ایران، تحلیل و ارزیابی شده است. بر اساس دادههای سرشماری موجود از سال 1335 لغایت سال 1395 روند تحولات شهری ایران مورد بررسی قرار گرفته است.
بر اساس این ارزیابیها تعداد شهرها در ایران از 199 مورد در سال 1335 به 1200 شهر در سال 1395 رسیده و رشدی 600 درصدی را تجربه کرده است. این رشد تنها در تعداد شهرها بوده است؛ کما اینکه در 100 سال گذشته، 60 هزار نقطه روستایی خالی از سکنه شده است. بخش مهمی از این رشد شهری، معلول مهاجرت بوده که در قالب حاشیهنشینی اتفاق افتاده است. در واقع فصل سوم مروری بر روند کمی و جمعیتشناختی کشور از سال 1335 تا 1395 است.
فصل چهارم به بررسی یکسری مولفهها شهری میپردازد، در این خصوص هم توضیح میدهید؟
در این فصل 3 جامعه شهروند، شهردار و صاحبنظران با مولفهها و متغیرهای مرتبط، مورد داوری و سنجش قرار گرفته است. در مباحث این فصل، پرسشی از 3 جامعه مذکور مطرح میشود، مبنی بر اینکه از نگاه شما مسئله شهر امروز ایران کدام است و پاسخها با یکدیگر مقایسه میشود. در صفحات پایانی و مشخصاً فصل 4 کتاب «انسان و شهر» جدولی طلایی وجود دارد که به بیان تفاوت دیدگاههای 3 گروه مذکور میپردازد. دقت در این جدول، نکاتی مهمی را نشان میدهد و اظهارات شهروندان، شهرداران و کارشناسان را نسبت به شهر و نسبت به یکدیگر مطرح میکند. اینکه رویکرد مدیران شهری و شهروندان به شهر بایستی نزدیک به هم باشد؛ اما اکنون دور از هم است.
آیا کتاب «حاشیه نشینی» را با تاثیر از «انسان و شهر» نوشتید؟
بله. از تحلیلهای مطرح در کتاب «انسان و شهر» به کتاب حاشیه نشینی 1 و 2 دست پیدا کردم و در کتاب «انسان و شهر» و با اشتراک نظرات بین 3 گروه مذکور که در قالب 79 بند در صفحات پایانی کتاب آورده شده است، خلاصه 100 سال شهری شدن ایران از انقلاب مشروطه تا به امروز تلخیص شده است.
مفهوم شهر قبل از مشروطه، چه مولفههایی را دربرمیگیرد؟
ایران جامعهای عشایری روستایی بوده و اولین رخداد شهرمحور و مهم اجتماعی سیاسی در ایران، با انقلاب مشروطه شکل پیدا میکند و به عبارت دیگر تمامی تغییرات بر مبنای ایل و عشایر قرار داشت. بعد از انقلاب مشروطه است که شهر، مرکز عالم میشود و تحولات اجتماعی بین سالهای 1345 تا 1355 نشان از بالاترین رشد شهری در کشور دارد.
در کتاب «انسان و شهر» به مفهوم آرمانشهر هم پرداختهاید.
بله، یکی از مفاهمی که در این کتاب به آن پرداختهام، مفهوم و موضوع آرمانشهر است. بشر و بهویژه فلاسفه، زمانی که از وضعیت شهر موجود راضی بودند، در ذهن خود مدینه فاضلهای ایجاد میکردند. این امر در بین متفکران ایرانی نیز سابقه دارد. مفهوم آرمانشهر در اتوپیای افلاطون و در «شهر خدای» فلاسفه نیز مطرح شده است. «آرمانشهر» ناشی از تمایل بشر به کمال است و از آنجا که شهرهای موجود از این امر برخوردار نیستند، فلاسفه شهری خیالی به این عنوان را ترسیم کردهاند. در مجموع به عقیده من، پیچییدهترین اختراع بشر، کارخانه و یا کشتی و ... نیست؛ بلکه شهر است.
نظر شما